سلام مامانا..میخوام ی چیزایی بگم‌نمیدونم واسه شنا هم همینطوره یا فقط من این مشکل رو دارم..تقریبا ساعت ۸ صبح هرروز بیدار میشم مسرمم همون موقع بیدارمیشه صبحونه میخوریم بعدش مشغول کارای خونه میشم درست کردن ناهار..هر روز شوهرم ساعت ۱میاد خونه واسه ناهار.تا ۲.بعرش نزدیک ساعت ۳ پسرم میخوابه بعد ک اون خوابید یکم دراز میکشم بعدش دوباره مشغول درست کردن غذا و دوباره کارای خونه جم کردن لباس و دستمال کشیدن یا غیره میشم.بعدازطهر نزدیک ۶ هوا ک خنک بشه پسرمو میبرم پارک تا ۷ونیم دوباره میایم خونه سفره اینارو آماده میکنم واسه شام.بعد شام چایی و میوه یا هر چیزی تا ساعت ده و نیم شام اصلی پسرم رو بدم ..‌و دوباره شستن ظرف وووووو. تقربیا ساعت ۱۱ونیم پسرم مثلا خوابش میگیره ولی از دوازده هم میگذره بعدش ب خواب میره..‌این روال هر روز منه ..یعنی خداشاهده از ساعت ده شب ب بعد دیگه ناس رو پا وایسادن یا حتی حرف زدن هم ندارم...من کارام زیاده یا همتون همینطوری هستید؟ بخدا اصلا حوصله ای واسه خودم ندارم یعنی شب ک میشه ب کارای صبحم فکر میکنم ک چیکار کردم تا الان و انقد خسته میشم از شدت خستگی بیهوش میشم...توروخدا فاز نصیحت برندارید فقط میخوام بدونم‌دغدغه ی شما ها هم همینطوره منظورم انقد خسته میشید..؟ 🥹🥹😔

۱۲ پاسخ

منم همینم فک کنم اکثر مامانا همین باشن، من شبا وقتی پسرم نمیخابه عصبی میشم چون دوس دارم بعد خوابش حداقل یساعت دوساعت واسه خودم باشم تو گوشی بچرخم فیلم ببینم ولی وقتی دیر میخوابه منم خوابم میگیره دیگ باید بخوابم ک صب زود بیدارشم ب کارایی ک دام میخواد نمیرسم

آره بابا گاهی از شدت خستگی خوابمم نمی‌بره

منکه حالا جداشدمو خونه بابامم.ولی خونه خودم بودم تا عید..شبا پسرم تا۱نصفه تازه میخابید خیلی وقتاهم دیرترمثلا۲,,۳..منم وقتی میخابید میرفتم غذا نهارمو میذاشتم خورشتمو میذاشتم.برنجمم ابکش میکردم .روزش کارن ساعت۱/۳۰بیدار میشد یا۲..همونموقع برنجو میذاشتم دم بکشه..همون نصفه شب ک غذامیذاشتم خونرم تمیز میکردم.گردگیری جابه جا کردن وسایل روشن کردن ماشین لباسشویی یا حموم رفتن تا خورشتم اماده بشه..بعد مبخابیدم..روزاام حالا جاروبرقی میزدم..بعد ساعت۹اینا شام میذاشتم تا بخوزیم بشوریم کارنو حموم کنم.بخابه دوباره تکرار کار شب قبل..

اره همه اینجوری هستن من الان دخترم خواب رفته اومدم گوشی دستم گرفتم همسرم بهم میگه مگه خسته نیستی چرا نمی‌خوابی منم گفت فقط این ساعت برای خودم هستم و میتونم برای خودم وقت بزارم 😂😂

باز خوبه وقت میکنی هرروز پسرتو میبری پارک. ما هفته ای یه بار فقط میتونیم بریم پارک. اونم باز نه همیشه

آره بخدا تازه شب ک میشه خودم سر زنش میکنم کاش بیشتر ب بچه برسم مثلا ميان وعدا بچم اش رشته خیلی دوس داره کاش برسم براش درست کنم یا ی چیزی مث فرنی یا کاچی چیزی ک گرم باشه درست کنم برا عصرونه ولی بخدا نمیرسم و کلی ناراحتم از این موضوع ولی خودمونیم دور از جون هممون منم خب خیلی کار میکنم ب قول گفتنی سگو هم بزنین مث ما زنا کار نمیکنه اوف چ جونی داریم ماشالا ب خودمون😍

آره بابا دقیقا بعضی وقت ها به شوهرم میگم بچه رو تو بخوابون من دیگه نا ندارم ،
با اینکه رایان خودش می‌خوابه من پیشش دراز میکشم حتی جون ندارم براش قصه بخونم خوابیده ،
بخدا منم کارم زیاده با اینکه ظرفارو میذارم ظرف شویی ولی بازم خودم کلی ظرف میشورم ، زیر صندلی رایان رو روزی چندبار دستمال میکشم

بعضی وقتا واقعا کم میارم خسته میشم.ولی خدارو شکر میکنم واسه وجود بچه هام.که هستن.بخاطر همین انگیزه میگیرم😊

هممون همنیم عزیزم بازخوبه تو میری تفریح انرژی بچه تخلیه شه ما ساعت۸تازه هوا ی نننننمه چسه بادی میاد ک دیگ شب شده

سلام عزیزدل من همه ی اینارو دارم به اضافه رفت امد دختر بزرگم واسه کلاساش.واینکه خونواده ایی هستیم که همیشه مهمون دارم

منم همینطورم و دلم میسوزه ک اصلا نمیرسم گاهی با پسرم وقت بگذرونم یا بازی کنم
یعنی پیشمه ها چسبیده بهم ولی اونطوری ک باید نیستم

من که حالم خیلی داغونه فک میکنم الان افسردگی گرفتم

سوال های مرتبط