این روزا از بچم فرار میکنم خداروشکر الان مادرم پیشمه نگهش میداره وگرنه ک از بچم مراقبت میکرد تو این اوضاع
روشو ندارم تو صورتش نگاه کنم
دلم برای بچه های بی گناهمون میسوزه
دیروز ک تنها شدم و بچه خواب بود زار زدم از خدا خواستم بچه هارو نجات بده فقط اما منطقم همیشه میگه اونا بدون مادر و پدر چ کنن؟ بودنشون چ فایده ای داره سرنوشتشون چی میشه
میدونی با خودم میگم این بچه ها از صدای جاروبرقی میترسم چجوری صدای بمب و موشک رو دووم بیارن
حتی دیشب خواستم از پنجره دورش کنم کنار مادرم خوابوندمش همش وسط خواب پا میشد گریه میکرد تا اینکه پیش خودم خوابوندمش😔احساس کرد ک نیستم پیشش و بی قرار بود بعد از من چ کنه
این روزا شاهد خستگی همسرمم سهم ما ازش شده خستگی بیحالی بیجونی و تایم های زیادی ک نگهشون میدارن برای ارامش و امنیت ملت
خدا مارو از این مخمصه نجات بده ، ارامش سهم دل هممون بشه و حافظ و نگهدار ایرانم و هم وطنان باشه 💔💔

تصویر
۱۲ پاسخ

خدایا طفلای معصوم

ای خدااا💔😭
واقعا ....

آروم باش
حالا چرا بچتو از خودت دور میکنی!؟

اون بیشتر ازمادرت ب مادرخودش احتیاج داره
خودتو ازش دریغ نکن
آروم باش تااونم آروم باشه استرست ب اونم منتقل میشه.

خدا همسرتون حفظ کنه سلامت باشین دست بوس شما خانواده ها و حافظانمون هستیم🙏🙏🤗

خیلی حس بدیه واقعا.
منم هی دخترمو نگاه میکنم قلبم درد میگیره ، میگم خدایا خودم تنها بودم ب جهنم،الان بچم هست هی نگران اونم
😔❤️‍🩹

عزیزم اول که خدا اون روز و نیاره
دوم دور از جون شما هرجا باشی بچه ت هم کنارته دیگه هر اتفاقی بیفته با بچه ت میفته ‌

مامان لنای عزیز انشاالله همه چی درست میشه ،به لطف خدا ما پیروز این جنگیم انشاالله همیشه سایهتون بالاسر بچه هاتون باشه ،انشالله آرامش به قلب مردم کشورمان بیاد 🤍✌️🇮🇷

منم بهش گفتم ببخشید تو رو اینجا دنیا آوردم😟

و منی که نیاز دارم به آرامش خونه پدر مادرم و یکی اومده خونش هم نمی ره توقع هم داره با بچه واسش همه کار کنم بچه منم جیغ زدیم و سر یه موضوع دیگه ای ترسیده و فقط بغل منه تو خواب حتما باید بغلش کنم تا بخوابه دستشویی نمی تونم برم همش بیدارم استرس دارم چی میشه این داستان ها از یه طرفی هم از خونمون بدم میاد حس خفگی و غم داره مجبوری موندم 😭😭😭😭😭

انشالله زود تموم میشه

قلبم بخاطره بچه ها درد میگیره😔😔😔😔

😭😭😭😭😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان اقا علی مامان اقا علی ۸ ماهگی
تجربه ی من 🌺از پستونک گرفتن🤗
دوستان من از ۴ ماهگی پسرم رو از پستونک گرفتم گفتم تجربه ی خودمو بنویسم شاید بدرد شما هم بخوره ...
علی به شدت وابسته ی پستونک بود در حدی ک همیشه باید توی دهنش باشه و حتی زمانی ک گرسنه بود و من پستونک رو از دهنش می‌کشیدم گریه میکرد ک باز هم پستونک رو بهش بدم ولی بزور شیرشو میدادم ک بخوره...
شب هم توی دهنش بود آخر شب ک مینداختش باز بیدار می‌شد گریه میکرد ک باز هم من توی دهنش بزارم ...خلاصه در حدی وابسته بود ک همیشه مک بزنه🌺
پستونک فواید ی داره برای بچه هایی ک کولیک دارن (علی کولیک داشت)
و برای اونایی ک بیش از اندازه شیر میخورن و برای اینکه رفلاکس نگیرن دکتر پیشنهاد اینو میده ک بهش پستونک بدید ک شیر بیشتر نخوره..
اما وقتی این مشکلات برای یک مدت بوده و حل شده دیگه یعنی وقتش رسیده ک بچه رو از پستونک بگیرید...
یکی از مهمترین ضررهاش اینه که بچه اونقدر مک میزنه ک سیری کاذب میاره و باعث میشه بچه کمتر شیر بخوره

علی ب شدت وابسته بود و من دیگه کلافه شده بودم چون شیر نمی‌خورد تصمیم گرفتم هر چقدر هم گریه بکنه بازم پا بزارم رو دلم و تحمل بکنم..خب روزا خیلی گریه میکرد و من تصمیم گرفته بودم ک با چیزای دیگه سرگرمش بکنم وقت خواب شدت گریه بیشتر میشد ک براش آهنگ میزاشتم و تکونش میدادم شب تا صبح هم خیلی بیدار می‌شد و بخوابی خیلی کشیدم ولی بعد از یک هفته عادت کرد ک دیگه بدونش بخوابه ...اون روزا هم هیچ جا نرفتم ک اول کامل فراموشش بکنه و بی قراری هاش کمتر بشه...بعد از ۱۵روز کاملا فراموشش کرد انگاری اصلا وجودی نداشت🤗
اگه هر چه زودتر ترکش بدید چون حافظش چند روزست زود فراموشش می‌کنه
اما اگه بزارید یک سال ب بالا بشه اونوقت باید چند ماه بگذره چون حافظشون قوی تر میشه .