تجربه زایمان قسمت ۲
رفتیم بیمارستان معاینه کرد یکسانت و نیم باز شده دهانه رحمت،تا ساعت هفت صبح گذاشتن که ببینند درد طبیعی میاد سراغم یا نه هر یکساعت یکبار معاینه ام میکردن.بعد از ساعت هفت صبح تا یازده و نیم اینا آمپول فشار زدن بهم کم کم دوزشو بردن بالا تا ۵۴قطره تو هر ساعت.زنگ زدن به دکترم که دردش نگرفته دکترم گفت بزارید تا ۶۴قطره تو هر ساعت دردش نگرفت میام بالا سرش یکار دیگه میکنیم.یه ماما تو خود بیمارستان اومد گفت اگه بودجه داری برو سزارین اختیاری هزینش شد چهل و خورده ای بجز زیرمیزی دکتر.گفتم یعنی دردم نمیگیره؟گفت دردت میگیره اما با زجر زایمان میکنی.گفتم بریم سزارین اختیاری تا تماس گرفتن با دکتر،شماره کارت داد که بیست تومن بزن به حساب تا بیام بالا سرش.دکتر اومد رفتم اتاق عمل و اسپاینال شدم و دخترم بدنیا اومد.

چند هفته زایمان کردی عزیزم؟

میگیرن آخه دیگه کی مفتی کار می‌کنه یک به هزار باشه تو این اوضاع سخت
دمش گرم درس خونده زحمت کشیده دکتر شده اما وجدان داشته باشه

چی میشه که انقد بی وجدان و بی رحمن دکترا فقط به پول فک میکنن
اونم تو دنیا و شرایطی که ادم از یه ثانیه بعدش خبرنداره

اولن که مبارکه اما واقعا متاسف شدم که خودمون به خودمون رحم و مروتی نداریم بیست میلیون عجب خدایاااا امیدوارم همه ما آدمها تو هر کاری وجدان داشته باشیم