سلام مامانا کاش این روزای سخت تموم شده از وقتی زایمان کردم هروز یواشکی گریه میکنم اومدم خونه مامانم اینجام حالم بده پناه گریه میکنه بدتر میشم میشه راهنماییم کنین چیکارکنم حس میکنم تنها ترینم😓

عزیزم بچه اول یکم سخته کم کم عادت میکنی
از پناه لذت ببرب خوذت میای میبینی چقد بزرگ شده

بعد زایمان آدم یکم خل میشه اشکال نداره من که همه رو دیوونه کرده بودم

من تا 40 اينطور بودم
ولي الان ك خوابش بهتر شده خودم كاراشو انجام ميدم
خوشحال ترم

خوب شماداری بااین روحیه ی داغونت وگریه انرژی منفی جذب میکنی
واز طریق شیرت ب بچه ی طفلی منتقل میکنی
اون بی زبونم گریه میکنه واروم وقرار نداره
تورو خدا یکم احساس مسیولیت کنیم درقبال اون طفل معصومی که ب دنیا میاریم
مایه وسیله یه گوشی میخریم
همیشه احتیاط میکنیم خراب نشه اسیب نبینه نشکنه وال وبل
اما یه نوزاد که هدیه خداست رو از وقتی خدا میزاره تو شکممون همش غرمیزنیم که اذیت شدم این علایمه خسته شدم از بارداری برازایمانم یه نوع غر دیگه
بعد زایمانم غرهای جدید
عزیزدلم
ابجی قشنگم اون بچه رو ازار نده،سعی کم همیشه حس وحالت خوب باشه،پرانرژی وشاد ،ب بچه ات رسیدگی کن،شیر بده،باهاش وقت بگذرون ،نوازشش کن،نسبت ب این موجود مسئولی،قدر تک تک این لحظات لذت بخشت رو بدون عزیزم

منم مثل تو بودم ولی غصه نخور زودی تموم میشه ، حال الانت عادیه عزیزم کم کم عادت میکنی

افسردگی بعد زایمانه یکم که بگذره بهتر میشی .من خونه مامانم بدتر شدم مخصوصا شب که میشد دلم بیشتر میگرفت برا همین برگشتم خونم چون پیش همسرم‌یکم‌حالم‌بهتره

فکر نکن خودتو خاموش کن منم همینم بە بچە رسیدگی کن
کولیک رفلاکس پوشک عرق سوختگی پوشک و گردن و زێر بغل و ارغو و ناخن و حمام و خواب و گوش درد واکسن و ......

منم همینم تو خونه تنها ن کسی. میاد ن چیزی فقط نباید بهش فکر کنی اگر همش تو فکر بری دیوونه میشی خودتو سرگرم کن

شوهرت پیشت نیس؟

هیچی گریه کن خالی میشی منم خیلییی گریه کردم الان که فکر میکنم خندم میگیره