من واقعا درمون ه شدم از دست بهار
امروز مجبور شدم یه عالمه داد بزنم و جلو جمع بردارم ببرمش تو اتاق پرتش کنم😓😓
یه کاری میکنه با برادرزادم همون کارو اونم امجام بده جیغغغغ و گریه
دهنشو جر میده و موهاشو میکنه و بعدش با همون حال میاد سمتم که بغلم کن و بهم لبخند بزن
اعصاب شدددددم

وای خدا فک کردم بخاطر بچه دوم اینطور شده شاهان
پس همه شون ابنطورن
روزی دوبار به مرز جنون میرسم از دستش 🥲

انگار حرف منو زدی بچه منم دقیقا همینطوره..کلی منو میزنه بد اخلاقی میکنه..جیغ بعد میگه بغلم کن لبخند بزن

وقتی بچه ها انقد اذیت میکنن مجبور نیستید یکجا باشید می‌دونم جنگه ولی منم برادر شوهرم اومد یروز اینجا بچه ها انقد اذیت کردن پسرش می‌ترسید از صدای داد پسرم که رفتن جای دیگه شما هم باید جدا شید

بهاره منم همینطوریه

متاسفانه تو سن لجبازی هستن

آوشم امروز حسابی من وعصبی کرد کلی حرص خوردم وزدم تو سر خودم
منم یه برادر زاده دارم یک سال ونیمه است منو وشوهرم مخصوصا شوهرم وخیلی دوست داره آوش بعضی وقتا اذیتش میکنه احساس میکنم بهش حسودیش میشه منم به شوهرم گفتم اصلا سراغ اون نریم اینم بچه است حسادت میکنه

منم پریودم
دل درد شدید
خونه مامانم اینا میمونم شبا چون همسرم نیست
از ۳ غروب اذیتم کرد هی گفتم میزنمت نزدم
هی گفتم نکن مامان جان اروم بشین
ساعت ده خوابش میومد جاش عوض شده بود داشت پاهای ناهار خوری و فشار میاور بشکنه
گفتم ی بدر نکن بعد ی چک زدم
مامانم اینام منو هیییی سر زنش تو چ مادری چرا فلان و اینا

درک نمیکردن ک من از ظهر تحمل کردم

چ سخته کاش شرایط عادی میشد مردم خستن

عزیزم اینکه جلوی جمع بچه تون خورد میکنید در واقع شخصیت آینده شو نابود می کنید
این خاطراتی میشه که بعد ها همه راجبش بگن و اینکه شما بعنوان مادر چقدر مدیریت کردید مهم ترین نقش در اعتماد به نفسش در آینده هست
بهتره ارتباط خانوادگی رو خیلی کم کنید

امان از این بچه ها