۵ پاسخ

دکتر برا چی میری
مگ نمی‌بینی تنها نیستی
ب این‌باشه ک‌ من باید بستری بشم 😀😀
دخترای من اینقدر حاضر جواب هستن ک حد و مرز نداره
منو بزنن میخندن هرچقدر چشم قوره برم باز بی فایده داد بزنم یا تنبیه کنم باز بی فایده بخدا خودم خسته میشم
میگم ولشون کنم نمیشه
ول کن دختر
من تو خونه بچه هام رو آزاد میزارم ولی وقتی میرن خونه مادرم همون‌طور هستن اونا تحمل ندارن

هووووم
ببین بچه لجبازیش از رفتار پدر و مادره
اگه ناراحت نمیشین

منم همینم
بچه ها مشکلی ندارن اعصاب ماها ضعیف شده
اینقدر مشکل و گرونی هست که واقعا ادم کم میاره
این طفل معصوما اعصاب خوردی ندارن😫😫😫

یا میذارمش خونه مامانم یا خودمم میرم اونجا دورش شلوغ باشه یکم بهتره تا منو ببینه اذیتاش شروع میشه ازاعماق وجودش جیغ میزنه سرچیزهای مزخرف والکی

منم همینم خواهر همه مامانهایی که بچه این سنی دارن وضعشون همینه انگاراقتضای سنشونه منم برام اعصاب نمونده هی میگن دومی رو بیار میترسم

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
میخوام یکم دردودل کنم🥺
میدونم از دستشویی نرفتن آرشا خیلی گفتم ولی امشب حالم خرابه ازصبح همه کار کردیم که بره دستشویی کلی تلاش کردیم زنگ زدم مامانم اومد شیاف گذاشتیم دارو دادیم ولی باز خودش رو نگه میداره ازصبح تاحالا ۷بار شستیمش دستشوییش میگیره وایمیسته اینقد جیغ میزنه و‌گریه میکنه تا خوب بشه
امروز حالم خیلی بد شد چون کل روز تو اتاقش بود نتونست بیاد پیشمون هی حس دفع میگیره و نمیخواد ما ببینیمش
نتونست هیچی بخوره میگه دستشوییم میگیره حتی خوراکی موردعلاقش رو دادم هیییییچی نخورد بچم ترسیده هی میاد بوسم میکنه و گریه میکنه
حاضرم بستریش کنم ولی اب شدنش رو نبینم همه کار کردم هرکی هرچی گفت انجام دادم اصلا حاضر نمیشه دفع کنه حتی تو شلوارش
گشنشه بیچاره کلی وزن کم کرده عصبی شده
امروز اینقد جیغ کشیدم گریه کردم نذرکردم دعاکردم چرا خوب نمیشه هی داره بدتر میشه میخواستم مهد ثبتنامش کنم
کل روز عرق کرده بخاطر نگه داشتن مدفوع و تو ی گوشه تو اتاق کز کرده و گریه میکنه و لب به غذا نمیزنه شما بودین تحمل میکردین؟
بعد از مدتها دوباره حمله استرسی بهم دست داد
چیکارکنم؟دردیه که درمان نداره صبرم تموم شده م
مامان مهتابم مامان مهتابم ۴ سالگی
خاهشا بخونید خیلی وقت پیش بچم یه دعوای بد دید و پلکش شروع کرد به پریدن دو یه روزی اینطوری بود خوب شد دکتر گفت تیکه استرس بگیره بترسه عصبی بشه با همونطوری میشه پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه خداروشکر بهتره یعنی دعوا نبینه اینا خوبه چند روز به عید دیدم همون چشمش انگار درشت تر از اون یکیه بردمش چشم پزشکی ک دکتر خیییلی معروفیه توی شهرمون بینایی سنجی هم نبردم تاحالا گفتم بهش بگم همه رو خلاصه با دوتا دستگاه چشماش رو دید یخ چراغ قوه گرفت بهش میگفت نگاه کن اینا گفت خوبه ن عینک میخاد ن دارو و ن مراجعه مجدد بعد از اون روز هی من نگام به چشمش هست حس میکنم گاهی وقتا درشت تر از اون یکی میشه همین رو هم به دکتر گفتم گفت چشاش سالمه حالا پست قبلم ببینید عکس گذاشتم نمیدونم حساس شدم یا چی بخدا میترسم ناشکری کنم ....
خدایی نکرده مشکلی بود دکتر متوجه نمیشد؟مثلا اگر فشاری چیزی روی چشمش بود؟ببینید خاهش میکنم قبلیمو از بس کسی جواب نمیده سنشو کم کرده بودم😑🥲🥺
مامان دریا 🌿 مامان دریا 🌿 ۴ سالگی
سلام ی درد دل مادرانه شبا میشه دخترم میخابونم تا یکم بدنم اروم میشه عذاب وجدانم شروع میشه برای مظلوم بودن دخترم دلم میسوزه طفلک خیلی مظلومه از خودش دفاع نمیکنه تو این دنیای کثیف ک ماها ادم گنده اییم موندیم من چند روز دندون درد دارم حوصله ندارم 😔بچم دعوا کردم الکی نبود سر این ک دست ب گاز نزنه گوشی زیاذ نگاه نکن یکم بازی کن خودت از وقتی دنیا اومد براش هم مادر هم رفبق هم خواهرم مغزم برای بازی کرذن کم اورده خیلی باهاش خرف میزنم سر هر مساله با بازی بهش میفهمونم باز انکار ن انگاز 😔 شهربازی میبرم بچها ازیتش میکنن نمیدونم چرا دفاع نمیکنه بخدا ن میزنمش ن انچنان برای هر چی دعوا کنم هر چی بخاذ از خودم میگذرم براش فراهم میکنم ی مادر تنها خودم بزرکش میکنم با ی پدر ک همش میکه بچه چیزیش نشه بشه خدای نکرذه تقصیر منه🥲کنترل اعصابم ضعیف شده درد دل ما مادرا عین تراپیه من دارم اب مبشم نکران دخترممم 😔 همش ذعا میکنم خدایا مراقبش باش خیلی مظلومه بعضی وقتا میگم جنبه نداشتم چرا بچه دار شدم خیلی مادر دل نازکیم 🦋♥️