گاهی هم ک موافقت نمیکنه زمان میدم میگم عقربه کوچیکه الان اینحاست بره اینحا من دیگه بازی نمیکنم اینطوری ساعت رو هم تا حدودی یاد گرفته
ولی گاهی بد قلقی میکنن دیگه بابد تحمل کرد اما اغلب اوقات حواب میده
یا پازل میگم درست کنه هرحا موند منو صدا بزنه راهنمایی کنم
خودت باید ب دخترت یاد بدی
گاعی حتی میگم امروز کار دارم بازی نمیکنم اما میادمبگه مامان دپستام اومدن خونمون شمارو ببینن منم همراهیش میکنم سلام و علیک و پدیرایی بعدم میگم من تنهاتون میذارم با هم بازی کنید میذم سراغ کارهام .اونم با دوستان خیالیش ادامه بازی رو میره
زمان میبره تا یاد بگیره همراهیش کن
باز اجر بازی یکم حبوون با اجرهاش درست میکنیم مثلا تو جنگلیم یک جنک ساختگی درست میکنم ما با ادم بد ها میجنگیم من وسطبازی زخمی میشم میرم مثلا درمانکاه بستری میشم پسرم باید ماموریت رو تموم کنه من میام ب کارام میرسم
سلام عزیزم ببین باهاش بازی کن راه رو نسونش بده ک خودش با خودش بازی کنه من با پسذم اینحوری بازی مبکنم مثلا خاله بازی میرم خونش سروع میکنم با وند نفر حال و اخوال مثلا اونا بقیه مهمون ها هستن بعد پسرم پذیرایی مبکنه من همزمان هم با پسرم صحبت میکنم هم با اونا گاهی عگاز عروسک هاس کمک میگیریم
این بین سعی میکنم ی چیز هایی هم اموزش بدم بهش ک تو مهمونی چ کارهایی بکنی زسته مثلا یکی از عروسک هاش اون کار زشت رو میکنه بهش تذکر میدم و راهکار میدم بعد ک یکم بازی گرم شد میگم من بابد برم دنبال بچم از مهد یا باید برم غذا درست کنم سوهرم میاد و پسرمو با مهموناش تنها میذارم
پسر منم یه مدت همینجوری بود الان خوب شده واسش قصه بخون بگو دختره خودش تنها بازی میکرده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.