یه چیزی....
شوهر من کار می‌کنه تا جایی هم ک یادم هستش بیکار هم بوده اما خب باز کار کرده دیگ اما....پولش بی برکت....مردم شده سالی یه تیکه طلا میندازن خونه شده یه گرم طلا،میخرن میندازن خونه اون وقت ما اون چیزی هم ک داشتیم رو میفروشیم
با پول شوهرم هیچی نتونستیم بخریم ن ماشینی ،پول ماشین رو با طلای خونه پدریم خریدم و وام دخترم ،ن خونه ای ن زمینی
آه در بساط نداریم
کار هم بکنه یا پولش رو نمیدن یا بدن کمتر میدن ،نشد ک یه بار با پولش بریم یه خونه یا زمین بخریم
خودش ک میگ رزقمون رو بستن
من ب دعا اینا اعتقاد ندارم
اما هرچی ما داریم تلاش میکنیم هرچی داریم میدوییم ب جلو ،در واقع ب عقب میدوییم
تا میای یه کم از بدهی هات کم بشه یهو انگار ب خدا خبر میدن در جا با چوب میزنع تو سرمون دوباره میوفتیم تو چاه
میگ برو پیش دعا نویس میگم من اعتقاد ندارم الکیه رفتنم
هرچی بگی دعا بخون نذر و نیاز کن ذکر بگو صدقه بده همه کار کردم ،اصن نمیشه ک نمیشه
شماها میگین چ کنم؟؟

۱ پاسخ

خب یبارم برو پیش دعا نویس،تو نداری اون که اعتقاد داره

سوال های مرتبط

مامان مهتابم مامان مهتابم ۴ سالگی
خاهشا بخونید خیلی وقت پیش بچم یه دعوای بد دید و پلکش شروع کرد به پریدن دو یه روزی اینطوری بود خوب شد دکتر گفت تیکه استرس بگیره بترسه عصبی بشه با همونطوری میشه پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه خداروشکر بهتره یعنی دعوا نبینه اینا خوبه چند روز به عید دیدم همون چشمش انگار درشت تر از اون یکیه بردمش چشم پزشکی ک دکتر خیییلی معروفیه توی شهرمون بینایی سنجی هم نبردم تاحالا گفتم بهش بگم همه رو خلاصه با دوتا دستگاه چشماش رو دید یخ چراغ قوه گرفت بهش میگفت نگاه کن اینا گفت خوبه ن عینک میخاد ن دارو و ن مراجعه مجدد بعد از اون روز هی من نگام به چشمش هست حس میکنم گاهی وقتا درشت تر از اون یکی میشه همین رو هم به دکتر گفتم گفت چشاش سالمه حالا پست قبلم ببینید عکس گذاشتم نمیدونم حساس شدم یا چی بخدا میترسم ناشکری کنم ....
خدایی نکرده مشکلی بود دکتر متوجه نمیشد؟مثلا اگر فشاری چیزی روی چشمش بود؟ببینید خاهش میکنم قبلیمو از بس کسی جواب نمیده سنشو کم کرده بودم😑🥲🥺