بچه‌ ها قرار شد امروز بریم پیش شوهرم کربلا. قبل رفتن پیش صراف رفتم. مادر شوهرم با پسرم پیش من بودن یه آقایی دنبال ما بود‌ .خرمشهر رفتم باید از مرز شلمچه میرفتیم. ی مردی اومد دنبالمون من حواسم نبود اصلا. خواستیم سوار ماشین بشیم دربست یریم مرز‌ اومد دنبالمون منو کتک زد‌ .خواست کیفمو ورداره نتونست خیلی مقاومت کردم‌ مادر شوهرم خیلی جیغ میزد. شکر خدا بازاریا اومدن نجاتمون بخیر گذشت.

عزیزدلم.خدالعنتش کنه.به زائرای امام حسینم رحم نمیکنن دیگه.اون احتمالا دیده که رفتی داخل صرافی

عزیز دلم چقدر بد خیلی ناراحت شدم کاسبا نگرفتنش تحویل پلیس بدن ؟؟

الان حالت چطوره خوبی

وای عزیز دلم چی شده
خوبی الان؟
به پلیس نگفتی؟

وای چرا وقتی ی دزدی چیزی میاد اصرار دارین ک وسیلتونو ندید خب یهو خدایی نکرده چاقویی در میاره میزنه بهتون مقاومت نکنید ب قران کم ادم سر این مسئله کشته شدن 😭

مامان پاستیل چن روزه شانس باهات یار نیس اون از عوضیه دیروز اینم امروز
بعد راه افتادید انشالله؟

وایی چ ترسناک نمیشناختیش؟؟؟ اون کی تعقیبت کرد از کجا میدونست داری میری کربلا فلان شاید از طرف کسی بوده باشه

واا کتکم خوردی 😱

وای خوبه بلایی سرت نیاورد

وااای چه وحشتناک
خدا رحم کرده بهتون