مامان جوجه طلایی بهتره یه کم رو طرز صحبت کردنت کار کنی زشته به خانوم اینطور صحبت کنه به نطرم. شاید از نطر شما فقط نظر همسرتون مهم باشه اما برای من زمانی که در زشت ترین حالت بودم اومده گرفته گذاشته رو چشماش. مهم خودمم و هم اینکه لازم دونستم با اون تاپیکم یه گلچینی کنم بین دوستام به هر حال از کوزه همان برون که در اوست عزیز جان.

۳ پاسخ

دوستان دقت کنید نوشته جوجه طلایی نه جوجه ها
چقدر اینجا جوجه تو جوجه شده😂

و در جواب تاپیکت که من قشنگ گاره شدم بگم که معلوم هست که بیشتر تحت فشار هست که بعد از من وقت بزاره و تمسخر کنه التماس تفکر

چیشده عزیزم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ سالگی
مامانا در درجه اول سلامتی بچه هامون فقط مهم ولی من خودم همیشه دوست دارم پسرم قدش بلند باشه گفتم شاید به دردتون بخوره
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ايمى مامان ايمى ۳ سالگی
سلام دوستان

دخترم رو هر وقت میبرم مهد یا کلاس شنا اولش با گریه یا اخم ازم جدا میشه اما تا منو نبینه اروم میشه و تو فعالیتهای کلاسی شرکت میکنه .
این که قبل رفتن با ناراحتی میره اذیتم میکنه با مدیر مهد صحبت کردم میگه مبخواد با این کار حرف خودش رو پیش ببره به نظر خودم نیازه که بچه بعد از سه سال مهد و .. بره ولی از یه طرف هم عذاب وجدان میگیرم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مامان پسری مامان مامان پسری ۳ سالگی
سلام خانمای عزیز
پسرای ۱۹ماهه شما در چه حد صحبت میکنن من خیلی نگرانم پسرم خیلی کم کلمه میگه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 ۳ سالگی
⛔ لطفا 🚫 لطفا 🚫 لطفا 🚫 عزیزی که باردار هستی نخون ...⛔


امروز ۲۷ام رمضانه و من برای بار دوم از ماه مهمانی خداوند بیرون انداخته شدم ...
امسال حتی شب های قدر هم اجازه ورود به خونه اش رو نداشتم چون هم خودم مریض شده بودم و هم پسرم ...
یه جورایی خودمو باختم انگار ...
می ترسم!
چند روز پیش ازش خواستم تا منو نبخشیدی بهم فرزند نده دیگه ... هروقت بهم عطا کنی یعنی بخشیدیم!
۴روزه شده ۲سال!
۲سال پیش ۲۳ماه رمضون ات بعد از احیای شب قدر، بعد از اووون همه گریه و بی تابی اومدیم خونه و من اون قرص هارو با گریه استفاده کردم، عین ۴۵دقیقه رو گریه کردم چون دیگه حوصله بحث نداشتم!
خسته بودم! بریده بودم!
دلشکسته بودم!
من تنها بودم! فقط من بودم! خودم و خودم!
مسعود رفته بود معاینه فنی بگیره و منو تو این لحظات مهم تنها گذاشته بود ...
یه جورایی انگار میخواست خودشو مبری کنه از این کار؛ با اینکه تماما خودش موافق این کار بود و تماااام قد وایساد و گفت باید ک باید!
"با سکوتش با حرفاش با بی محلیاش با تمام وجود ۳روز ی کلمه هم باهام حرف نزد، ۳روز هیچی نخورد، هییچییی! روزی فقط یه استکان آب"!
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
سلام ماماناى عزيز ❤️
تعطيلات چيكار ميكنين؟
ما در حال رفتن به تبريز هستيم و بارادم تصميم گرفته ايشون رو با خودش بياره خيليم مواظبشه 😂 تا الانم ١٥٠ بار پرسيده پس كى ميرسيم به مسافرت 🤪
قراره بريم عروسى دوستم و من خيلى ذوق دارم چون سالها منتظر اين روز بودم 🥹
خانوادگى هم كه از جاده خوشمون مياد و لذت ميبريم كلا❤️
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دوتا فرشته مامان دوتا فرشته ۳ سالگی
مطلب زیر رو خانم دکتر ظریفی تو کانالشون گذاشتن

پیاز یا استامینوفن؟ مساله این است.

وقتی بچه تب می‌کنه، خیلی‌ها می‌گن یه پیاز قاچ کن بذار زیر پاش یا روی پیشونیش...
ولی واقعاً چطوری تب کم می‌شه؟ بیاید ساده بررسی کنیم:
✅ استامینوفن چیکار می‌کنه؟
استامینوفن می‌ره داخل خون 👈 خودش رو می‌رسونه به مغز 👈 به یه نقطه مهم به اسم هیپوتالاموس می‌رسه، جایی که دمای بدن رو تنظیم می‌کنه👈
اونجا جلوی ماده‌ای به اسم پروستاگلاندین رو می‌گیره که باعث بالا رفتن تب می‌شه👈 در نتیجه بدن پیام می‌گیره که دیگه تب نمی‌خواد👈 پس شروع می‌کنه به خنک شدن 👈مثل عرق کردن و باز شدن رگ‌ها).

🧅 پیاز روی پا چیکار می‌کنه؟
واقعیت اینه که هیچ مدرک علمی قوی برای تأثیر پیاز روی تب وجود نداره.
پیاز شاید پوست پا رو یه کم خنک کنه یا بوی تندش احساس خوبی بده، ولی نمی‌تونه روی مغز یا هیپوتالاموس اثر بذاره👈یعنی تب از ریشه درمان نمی‌شه.

🔍 نتیجه منطقی:
🟢 استامینوفن مستقیم با مغز حرف می‌زنه و دمای بدن رو تنظیم می‌کنه.
🟠 پیاز شاید فقط حواس ما رو پرت کنه، ولی تب رو پایین نمیاره.

📌 پس برای پایین آوردن تب بچه‌هاتون، راست و حسینی از راه‌های علمی و مطمئن استفاده کنید و اینقدر هم روی مخ ماماندکتر راه نرید. تو رو خخخخدددااااا
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۳ سالگی
مامانا امروز با یه متخصص خیلی خوب صحبت کردم گفت اصلا نباید به بچه های این سن مولتی ویتامین زیاد بدیم چون خوب نیست
فقط ویتامین د نیاز روزانه ۴۰۰ واحد و اگر کم خونی داره هم قطره آهن طبق کم خونی
گفتم شاید کسی به دردش بخوره
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۳ سالگی
سلام مامانا انشاالله هرجایی هستین حال روحیتون خوب باشه الهی به زودی همه چیژتموم بشه...سوال خیلی مهم پسرم موفق نشدم از پوشاک مدفوع بگیرم..یعنی به تازگی از جیش گرفتم..اما اونا نه..چیکار کنم بره دستشویی.میترسه..تو حمام جیش میکنه..کسی هست مثل من باشه یا من مامان بدی هستم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مرسانا مامان مرسانا ۳ سالگی
مامان ها شما به بچه هاتون یاد میدید محبت کردن و این که مراقب بچه های کوچیک‌تر از خودشون باشن. ‌چند رو زپیش تو پارک یه بچه ۲سال ونیم از تاپ افتاد زمین دختر من رفت بهش گفت نی نی گریه نگن دستت و بدون پوشو باباش به جایی که بیاد تشکر کنه با یه لحن تند دست نزن خودم دیدم افتاد نمیدونم کار دخترم درست بود یا اون مرد
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلی😍 مامان دلی😍 ۳ سالگی
منبع :خبرگزاری فارس

🔹قدم نورسیده مبارک!

تا حالا شنیدید که می‌گن: «قدم نو رسیده مبارک»؟
دیشب من واقعاً قدمِ مبارک یه نوزاد رو دیدم.

توی یکی از بیمارستان‌های زنان و زایمان تهران، وقتی یه مادر تو اتاق عمل داشت سزارین می‌شد، یه موشک به سمت بیمارستان اومد. موشکی که احتمالاً ساخته‌ی شرکت‌های تسلیحاتی اسرائیلی مثل آی‌ام‌آی یا رافائل بود.
همون موشک‌های دقیقی که به قول خودشون فقط «اهداف نظامی» رو می‌زنن و قراره برای ما ایرانی‌ها «دموکراسی و صلح» بیارن!

اما این یکی، درست وقتی به بیمارستان برخورد کرد، منفجر نشد.

موشک، توی آسمون سر خورد، به هدف خورد... ولی نترکید.
و این یعنی نه فقط جون اون مادر و نوزادش نجات پیدا کرد، بلکه جون ۶۰–۷۰ تا مریض دیگه هم حفظ شد.

بیمارستان رو تخلیه کرده بودن و مریض‌ها رو برده بودن تو محوطه‌ی باز بیرونی.
مادر، تازه چشماش رو باز کرده بود؛ با تعجب خودش رو زیر یه درخت وسط پارک دید، نه زیر سقف اتاق عمل.
بی‌قرار بچه‌اش بود، و نمی‌دونست چه اتفاقی افتاده.
پرستارها که نوزاد رو آوردن و نشونش دادن، یه نفس عمیق و آروم کشید...

پ.ن:
برای آدمی مثل من، با ایمانی که بیشتر وقت‌ها لنگ می‌زنه، خدا توی همین لحظه‌ها راحت‌تر پیدا می‌شه تا توی کتاب‌های قطور دعا.
من خدایی رو می‌شناسم که، با وجود هزار و یک کنترل کیفیت توی صنایع نظامی رژیم، باز هم کاری می‌کنه که یه موشک عمل نکنه... فقط برای اینکه یه بچه به دنیا بیاد.

این روزها، خدا رو خیلی بیشتر از قبل حس میکنیم
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان شاتوت مامان شاتوت ۳ سالگی
سلام دوستان اگر کسی پکیج تعیین جنسیت میخواست من دارم از قبل برای خودم گرفتم دراختیارتون میذارم،از تدوین کنندش هم اجازه دارم،این زمانی برام مهم شد که دیروز تو مطب دکتر دیدم یکی به خاطر نداشتن پسر داره زندگیش بهم می ریزه😌
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ارس مامان ارس ۳ سالگی
کسایی که استامینوفن کوریزان به بچه ها تون دادید احساس کردید خوابشون کم میشه؟؟ پسر من سه روزه تب داره کوریزان که بهش میدم اصلا نمیخوابه شبها ۱۲ به زور میخوابه ۷ صبحم بیداره ظهرها هم در حد ۱ ساعت اونم به زور در حالی که در روزهایی که مریض نیست که خوب میخوابه...پاراکیدز هم اصلا اثر نداره رو تبش... انگار اون استامینوفن معمولیها خواب آوره
مامان علی مامان علی ۳ سالگی
مامانایی که تجربه مهد گذاشتن بچه هاتون رو دارین بیاین یه کمکی بهم بکنین
پسر من از اول تیر سه روز در هفته قرار شده بره مهد، امروز روز سومی بود که میرفت. دوست داشت که بره گریه هم نکرد راحت پذیرفت روز اول صبحانشو خورده بود با یه کم میوه ک گذاشته بودم، روز دوم فقط تخم مرغشو خالی خورده بود، امروز از صبح که رفته بود تا ظهر هیچی نخورده بود ظرفش دست نخورده بود به معنای واقعی عصبانی شدم و دعواش کردم میدونم کارم درست نبود ولی خب ۵ساعت مهد بوده نه آب خورده نه غذا نه دستشویی رفته. سردرد شدم از عصبانیت
بنظرتون چیکار کنم دیگه نبرمش یاکم کم درست میشه
خیلی هم قبلش باهاش صحبت کرده بودیم که غذاتو بخور دستشویی برو و ازین حرفا
یه راه حل بهم بگین. مهدشو هم دوست داره میخواد بره ولی اونجا باکسی حرف نمیزنه 🥲 درصورتیکه بچه ی پرحرفیه و یه دقیقه ساکت نیست تو خونه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان خوشمزه مامان خوشمزه ۳ سالگی
سلام مامانا تو این روزا که نت قطعه بیاید هر چی داریم در رابطه با بچه‌ها با هم به اشتراک بذاریم
من امروز شعرای این کتابو با پسرم خوندم و انگلیسی حیوانات دریایی رو تمزین کردیم
عکس از دو تا شعرش میذارم شما هم با بچه‌ها بخونید تا حفظ کنن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان جا‌نا مامان جا‌نا ۳ سالگی
امروز صبح بعد از اینکه جانا رو راهی مهد کردم،سریع بعد از خوردن صبحانه انگار کسی دنبالم کرده باشه شروع کردم به گوش دادن چند پادکست از جمله آخرین گفتگو صوتی کتابگرد،همزمان برای ناهار مرغ رو که آسون‌ترین غذا از نظر من بعد نیمرو هست رو سر بار گذاشتم .
باورم نمیشه چقدر عمر آدم به صورت برق و باد می گذره،باید قدر تمام نعمت های(هر چند کوچک) که داریم رو بدونیم حتی همین روزهای تکراری