۱۵ پاسخ

ینی چی که طلاقت میدم ینی خونه رو بگیرن ازش طلاقت میده؟؟؟ مگه گوزه باغه
دهنشو جر ندادی نورا

منم فردا میرم 🙂
با لباس سیاهی که عذار امام حسینم
تمام عذابایی که هر کی بهم داده رو واگذار به امام حسین میکنم
حلالشون نمیکنم‌
ولی سعی میکنم فراموش کنم 🙂
بخاطر قسمایی که باباش بهم داد بخاطر حضرت عباس 🙂با اونا معامله میکنم
انشالله خدا به دلم ارامش بده همین 🙂
حالا بیشتر اختلاف ما باهم مالی بود

هرچی باشن خانواده همسرت هستن وهمسرت هم هیچوقت نمیادبخاطر تو قیدپدرومادرش بزن اونانمیتونی اصلاح کنی ولی خودت تغییربده بارفتارات سیاست داشته باش همه ماچنین تجربه هایی داریم ولی اگ همسرت زندگیت خوبه خداروشاکرباش بخاطرهمسرت رفت وامدداشته باش اماسرسنگین اینطوری خیلی بهتره تااینک اصلارفت وامدنداشته باشی بعد بهونه بیارن توزوری بری اینجوری بدتربنظرم ولی منتت بزار

برو به خاطر آرامش خودت . مادر شوهر من تو خونه ی دایی شوهرم شب عید اینقدر الکی خودشو زد و کولی بازی درآورد که نگو . ما از پس اینها بر نمیایم

برو ولی خیلیییییییی سرسنگین باش با کیانمهر حرف بزن فقط

دروغ نگفته شوهرت الان فکر کردی خانواده ی شوهر من گلو بلبلن ن اونا هم خیلی بدی کردن ولی میرم میان چرا چون دقیقا بخاطر همین مساعل ‌

خودتو ناراحت نکن عزیزم
منم مثل توام
بعد دعوای اخیرمون اصلا نمی‌خوام ریختشونو ببینم ولی مجبورم که برم
چون بالاخره ،هرجور که باشن خانوادش هستن و نمیشه ازشون جدا بشه
الان اگر حرص بخوری خدایی نکرده مریض میشی،بیخیال باش و مثل مهمون برو و فردا برگرد خونت
به شوهرتم بگو که من نمیتونم تندتند بیام چون اخلاقم با مامانت جور نیست

عزیزم میشه بپرسم سرچی دعواتون شد با مادرشوهرت؟

کاش قبل از اینکه پای مامانتو پسط میکشیدی خودت میرفتی اما هزار تا منت سر شوهرت میذاشتی که فقط بخاطر تو دارم میام

حالا که مجبورت کردن بری برو اما من جای تو بودم جوری رفتار میکردم که کاملا متوجه بشن از رو اجبار اومدم و اصلا دلم راضی نیس که خونشون برم

منم تو این شرایط بودم از شب یلدا با خواهرشوهرام و پدر شوهرم دعوام شد دیگه نرفتم تااین ماه که از مکه اومدن شوهرم مجبورم کرد برم رفتم سر سنگین نشستم شام خوردم برگشتم حالا مادر شوهرم بد نیس زیاد کار نداشت حتی به زور بوسمم کرد اما پدر شوهرم خاله زنک همیشه پشت دختراشو میگیره

https://t.me/+rR00eEBhUExiNzU0
کسانی که باردار هستن.یا اقدام هستن( یا درد دل دارن)بیاین تلگرام گروه زدیم.فقط متاهل ها تشریف بیارن🙏🙏
به آیدیم پیام بدین=@bahar2050

صبور باش عزیزممم. دنیا اونقدر سختی ها داره ک اینا پیشش چیزی نیستن. خودتو قوی داشته باش

برو ولی سر سنگین باش عزیزم چاره نداریم

با نرفتن درست نمیشه تنها با بچه بره که بدتر برو ولی سر سنگین باش من نمیدونم داستان چیه ولی دیگه مثل قبل نباش

سوال های مرتبط

مامان جوجه رنگی مامان جوجه رنگی ۱۵ ماهگی
سلام خانوما میاین یه لحظه ؟
من یه خواهر دارم پسرش 6 ماهه اس .پسر منم 15 ماهه اس .ولی خانواده ام پسر منو خیلی بیشتر دوست دارن .چون از اول پیش نودشون بزرگ شده وابسته ان بهش .ولی وقتی خواهرم میاد اونجا بچه منو اذیت میکنن نمیزارن آزادانه بگرده هی میگن بگیرش میوفته رو بچه .هی باید مواظبش باشم محدودش کنم .بچم اذیت میشه .به نظرم بهتره هر کی مواظب بچه خودش باشه خواهرم مواظب باشه منم همینطورولی فقط به بچه من میگن چون اون کوچیکه . الان همسرم ماموریته من خونه مامانم بودم .مامانم ایناهم مهمون داشتن زنگ زد به خواهرم گفت شماهم برای شام بیاید .منم پاشدم زود اماده شدم اومدم خونه خودمون .گفتم شب موقع هیئت رفتن بیان دنبالم باهم بریم .نگفتم بهشون به خاطر بچه ام میرم .گفتم کار دارم که میرم . به نظرتون کارم درسته ؟لطفا منطقی جواب بدید یه تعداد محدودی از دوستان هستن میان مثلا میگن من بودم دیگه اونجا نمیرفتم من بودم قیدشونو میزدم یا من بودم میزدم با خاک یکسانشون میکردم و... 😂😂از اینا نمیخوام جواب منطقی میخوام
مامان کیانمهر مامان کیانمهر ۱۶ ماهگی
مامان محیا مامان محیا ۱ سالگی
سلام ب همگی
وای خدا امروز خیلی بخیرگذشت خداروهزاربارشکر
دخترم تواشپزخونه بود بغلش کردم همون موقع حس کردم یکم بهش فشاراومد ولی جدی نگرفتم بعد توبغلم بود دیدم دستشو گرفته و نق میزنه دیدم دست چپشو میماله و گریه میکنه دستشو از آرنج خم کردم بیشتر گریه کرد وای اینقد استرس گرفتم ک نگو شوهرمم بیرون بود شیرش دادم ک شوهرم اومد گفتم دست بچه اینطوری شده بعد سریع لباس پوشیدیم بردمیش پیش ی پیرمرده ک شکسته بنده(اخه شوهرم میگه دکترا هیچی بلد نیستن چن سال پیش ناخن پاش شکسته بود اونام تا زانو گچ گرفتن الان ناخنش کج جوش خورده)خلاصه خدا خیرش بده مرده رو تا نگاه کرد رو ب من گفت بدجور بغلش کردی شونش در رفته بعد شوهرم گفت ن خورده زمین(من از ترس اینک قشقرق درست نکنه الکی گفتم من تواتاق بودم توحال خورده زمین )خلاصه شونشو جا انداخت خداروشکر دیدم بعدش دستشو حرکت داد و تونست باهر دوتا دستش اشیا رو بگیره وای چقد استرس کشیدم گفت تا ۲روز مراقبت کنید چون کوچیکه سریع خوب میشه
توروخدا مواظب کوچولوهاتون باشید الکی الکی اینقد راحت دخترم کلی اذیت شد بمیرم براش😭😭😭
مامان جیک جیک مامان جیک جیک ۱ سالگی
اینو شوهرم تعریف کرد
میگه وقتی خواهرش بچه دختر دنیا آورد جلو دومادش به خواهرش گفت شما پسر بیارین!! مگه پسرو هر کسی میاره؟
خواهرش ناراحت شده بود و نشسته چشماش اشکی شد و هیچی هم نگفت(کلا کسی جرات ندارم به شوهر من بگه بالای چشمت ابروعه،)
هنوزم همینه شوهرم زبون تلخ و منتقد 🤢🤢🤢
بچه ما دختر شد اینو برام تعریف کرد...
دیشب بچه به خواهر شوهرم بخاطر ازدواج فامیلی دخترش که ۱۴ سالشه خیلی خیلی ریز مونده، همه کار کرده خواهر شوهرم ولی رشد نکرده
خیلی البته باهوشه
شوهرم همش خواهرزاده هاشو میزنه و فحش میده و دعواشون می‌کنه...
به این می‌گفت ریزه میزه.... می‌گفت پدرس.. با چشمای موشت نگاه نکن
یا گفت خدا نکنه دماغ دخترم شبیه دماغ (همین خواهرزاده) بشه....
دخترم کاسه آورد برعکس کرد روش نشست
لیز خورد داشت میفتاد که همین خواهرزاده گرفت، شوهرم از پشت محکم زدش مواظب پاهاش باش....

کلا دیشب جفتی زده بود انگار روی این
اومدم در گوشش گفتم بس کن، بچه دختره، آنقدر ایراد زشتی زشتی ازش نگیر، غرور داره،
من پشت صحنه همش دفاع میکردم از خواهرزادس، میگفتم نه قشنگه، باهوشه، نه اون دخترم رو گرفت باید تشکر کنی....
خلاصه آخر شب. فتم پیشش گفتم دایی باید دختر خودش هم سن تو بشه تا تو رو درک کنه، تو رو خیلی دوست داره، منم دوستت دارم حواسم بود تو هیچی نگفتی، تو خیلی دختر خوبی هستی خدا کنه دختر من مثل تو با ادب با هوش و خانوم باشه
اینو گفتم بچه یهو گریه کرد بغض ش ترکید
خیلی شوهرم کارش زشته،
مجبورش کردم بیاد خواهر زادشو ببوسه
یعنی با اجبار
گند دماغ و ترش رو زبون تلخ🤬🤬🤬