ماه در میاد که چی بشه میخواد عزیز کی بشه

ماه در میاد چکار کنه باز آسمون رو تار کنه

نمی دونه تو هستی بجای اون نشستی

نمی دونه تو ماهی تو که رفیق راهی
جمعه تولد کوروشه و میخوام فرداشب از سرکار اومد سورپرایزش کنم
مامان و بابام و خواهرم هم میان
باباشم شلکار بود گفتم مرخصی گرفته و کیکش رو یه آسترکشی کردم تا فردا خامه کشی اصلیشو انجام بدم و برم چاپ بگیرم و تامااااام
ناهار فردام واویشکا گوشت تیکه ای درست کردم
برنجم شستم
گردگیری و سرویس شستم مونده توالت فرنگی
چیدن میوه و شربت و شایدم ژله درست کنم
پفیلا هم درت بخرم حتما درست میکنم گرچه با این حجم از رطوبت نم میگیره
تزیین خونه هم فردا عصر
کادو هم باباش تو ماه پیش دوچرخه بزرگتر خرید براش
۱۸ تومن و دیگه گفت چیزی نمیخواد
حالا ببینم به هوای داریوش چی بخرم براش از طرف داداشیش باشه
جمعه خنک بود که میبریمش کمپ و نبودم که در خانههههه می‌مانیم و عصری میریم بیرون و نطرم اینه بریم دوچرخه سواری
اینم همین الان از روبروم

تصویر
۱۶ پاسخ

هرگز به تو دستم نرسد ماه قشنگم

تصویر

میخوام اینو بزنم

تصویر

اینوووو چاپ بگیرم

تصویر

عزیزم تولدش مبارک😘خسته نباشی کیکش هم خیلی قشنگه😍
ماشاالله چند سالشه سرکار میره؟

ااااای جانم
انشالله روزی هرروزت سلامتی وآرامش باشه
تولدت پسرمونم پیشاپیش مبارک

تولدش مبارک وپرتکرارعزیزم چندسالشه چه کاری میره؟

تولدش پیشاپیش مبارک😍🥳
از کیکش خوشم اومد با اجازہ اسکرین گرفتم واسہ تولد پسرم

پیشاپیش تولدش مبارک 😘😘

تولدش مبارک،موفق و سربلند باشه همیشه ،،عمر طولانی با سلامتی ودلخوشی داشته باشه

خسته نباشی مریم گلی
تولدش پر تکرار
بمونین برای هم

تولدش پر تکرار❣️🎉

اوووخی یه روزی باشوق خودتو اماده میکنی بری تالار عروسیش 😢😢منکه دلم بچه خاست یهووی😄😄

تولدش مبارک انشاالله صدوبیست ساله بشه

تولدش مبارک باشه دامادش کنی

بسلامتی عزیزم پیشاپیش تولدش مبارک

تولدش پیشاپیش مبارک باشه عزیزم انشالا سایتون همیشه بالا سرش باشه😍🫶🏻🤍✨

سوال های مرتبط

مامان رادمان و تودلی مامان رادمان و تودلی ۳ سالگی
درویش هر چی بنالد درویش تر میشد😭 از صب کلی گریه کردم و ناله ک رادمان تنهایی بازی نمیکنه ..... عصری دلم گرفته بود با رادمان رفتیم خونه داییم تو حیاطشون تاب داره از این تاب های آهنی من رو یکی نشسته بودم رادمانم با بچه اا بدو بدو نوه داییم رو اون یکی تاب بود و محکم تاب میخورد یهو نفهمیدم چیشد رادمان پرید جلو تاب. تاب خورد ب گوش و سرش وااای گریه کرررد بغلش کردم دیدم خون میاد دیگ فقطط دیوونه شدم اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم کلیی گریه رادمان رو بغل کردم از اینور ب اونور. همون موقع باباش اومد دنبالمون رفتیم بیمازستان. خونا از گوشش اومده بود لاله گوشش پاره شده بود ولی گفتن نیاز ب بخیه نداره . برا سرش هم ترسیدم گفتم ی عکس بگیریم دکترم بی توجه براش سی تی اسکن نوشت. رفتیم گرفنتیم . ب دکترم بردیم نشون دادیم دکتر جدید اومده بود شیفت اون قبلی تموم شده گفت چرا سی تی اسکن گرفتین؟؟ گفتم برا خاطر جمعی گفت میدونی چقد اشعه بهش وارد شده؟؟؟ گفتم من چ میدونستم دکتر نوشته براش😭😭 گفت نه وقتی هوشیار بوده نیاز ب عکس نبوده
الان باز برا اون عکس نگرانممم
خدایی ادم سگ بشه کمد بشه مادر نشه😔
مامان فندق مامان فندق ۳ سالگی
سلام عصرتون بخیر باشه خانما
خواستم موضوعی بگم من تو شهر غریب زندگی میکنم و یه دختر دارم و هیچ کدوم از خونواده هامون پیشمون نیستن فقط چندتایی آشنا و فامیل هستن که اونا هم از ما دورن و ماهی دوماهی همو ببینیم، زمانی که دخترم نوزاد بود بچه های همسایه هی میومدن به بهانه بازی با دخترم اذیتم میکردن و هیچ کدوم مامانشون دنبالشون نمیومد من چندباری چیزی نگفتم ولی دیدم دارن پرو میشن به مامانشون گفتم و دیگه نیومدن الانم دخترم بزرگ شده و عادت به خونه داره اگر رو بدم بهشون بازم میان یعنی جوری هستن که پیله کنن ول کن نیستن منم رابطه م رو باهاشون محدود کردم در حد سلام و علیک تا نیان شوهرم میگه انگار دوس نداری کسی باهات رفت و آمد کنه گفتم من رفت و آمد اصولی دوس دارم اونا مثل من نیستن که یه روز اومدن خونه من فردا نذارن بچشون بیاد بی خیالن میفرستن خونه من میرن دور کارشون بچشون مدیریت نمیکنن بگن امروز رفتی بسه دیگه چند روز بعد برو دیگه بیان ول کنم نیستن او روز باز یکیشون اومد مامانش به زور بردش بعد زنه جلو خودم میگه بیا بریم بریم باز عصر بیا مگه خونه من مهد کودک منم آسایش میخوام یعنی کارم اشتباهه باید اجازه بدم بیان شوهرم میگه خیلی سخت میگیری