۹ پاسخ

باز خوبه بچه خواهرته و. دو روزه من دخترم اینجوریه صبر می‌کنه بچه رو بخوابونم با تمام توانش داد میزنه بیدار شه و تا چشماش باز شه می‌ره دستش رو می‌کشه و اذیتش میکنه

ادب بشون ببخشید

کلا بچه تا هفت سال میگن اربابه یعنی عقلش نمیرسه باید صبوری کرد و نمیشه در مورد آبشون الان قضاوت کرد بعد هفت سال عقل رس میشن

چند سالشه؟
بچه اس دیگه نمیشه گفت ساکت باشه که .
بچه خواهرم منم ۲ سال نیمشه ، تو سنی هست که خیلی دنبال استقلاله برای همین خیلی قلدر بازی در میاره طبیعیه

عزیزم هرچی باشه بچس دیگه الان منم یک پسر شر دارم که خودم ازدستش مونده چه کنم خونه خاهربرادرمم میرم دلم نمیخاد به بچم چیزی بگن چون بعضی بچه ها واقعا شر هستن این ربطی به دوتربیتو اینانداره اینجوربچه هارو باید بازبون آرومشون کنی الان بچه کوچیکمو میخابونم بااین یکی بازی میکنم یا میخابونمش یا بهش میگم آبجی خوابیده سرصدانکن بیدارنشع بیدارشد باهاش بازی کن دیگه منتظر میشینه تابیداربشع

دختر خاهرشوهر منم همینه حسودی میکنن دوس دارن مث قبل همه حواسا ب خودشون باش
پناهو با هزارتا بدبختی خوابوندم میومدن دستشو میگرفت یا جیغ میزد میپرید

دختر خواهر منم لجباز شده بهش بگی نکن بدتر میکنه بخاطر سنشون منم کفرم در میاد وقتی ی کاری میکنه میگم نکن بدتر انجام میده ولی هب درستش اینه نگی بهشون نکن ب اینجور بچه ها

بالاخره اومد خواهرت
شوهرش چی امد بالا

دعوا نکن سرشو گرم کن باهاش بازی کن خوراکی بخر

سوال های مرتبط

مامان امیرحیدر مامان امیرحیدر ۶ ماهگی
یکی از دوستای همسرم خانومش دیشب رفتیم هیئت اونام اونجا بودن
بعد خب هیئت محلمون یکم جاش کوچیک تر شده نسبت به پارسال و گرم.
امیرحیدر با اینکه خوابونده بودمش و مثل چی سیرش کرده بودم که غر نزنه باز بهونه میاورد و من میدونستم آقا این خوابش میاد و پستونکشم جامونده بود نمیخوابید هیچ جوره...

بعد این خانمش هعی امیرحیدرو از دستم میگرفت
حالا من خودم مادری ام که اصلا حساس نیستم بچمو دست کسی بدم..
من میزاشتم زمین میگفت زهرا بده من سرگرمش کنم یهو بلندش میکرد نمیدونم کلافه میشدم از اینکارش خب من بچه بقلمه یا گذاشتم زمین بازی کنه دیگه بچه گاهی نق میزنه چرا های بلندش می‌کنی
بعد امیرحیدر کلا هرچقدرم بهش بدی بخوره بازم سیرمونی نداره دهنشو دربرابر هرچیزی باز میکنه بعد همه اینجورین که وااای زهرا گشنشه زهرا شیر بده بهش...
خب من میدونم که بچم چجوریه میدونم که سیره و این ازارم میده که هعی بهم میگن.

منم بلند شدم ایستادم امیرحیدر بقلم بود میگفت بده من کمکت کنم منم اینجوری بودم که نه تو بشین خودم نگه داشتم😐
بعد میگفت با من تعارف داری؟
( نه عزیزم چه تعارفی دارم دوست دارم بچه ی خودمو خودم نگه دارم😐)

بعد خواهرشوهرم اونجا بود شماره ی اونو گرفت من خیلی بدم امد چرا تو باید با خانواده همسر من در ارتباط باشی نمیدونم من حساس شدم یا ....
بعد چون خودش از شهر غریب امده اینجا من سعی کردم با بیشتر دوستام اینا آشناش کنم که بنظرم اشتباه کردم بعد دیشب یه حرفی به خنده زد هرچند شوخی من ناراحت شدم گفت من خیلی تنهام گفتم پس من چی ام اینجا گفت به خنده نه دیگه تو تکراری شدی برام😑
مامان آقایاسین🩵 مامان آقایاسین🩵 ۹ ماهگی
مامانا بیاین ....
پدر شوهر من رفته شهرستان مادر شوهرم خونه تنها بود شوهرم دیشب آوردش خونه ما بعد این مادر شوهر من یه عادت بدی که داره بچه رو خیلی بد بوس میکنه یعنی بوس نیست دیگه مک زدنه از وقتی که اومد دست و پاشو کرد تو دهنش طوری که ببخشید آب دهنش معلوم بود بعد سینه و گردنشو خورد و مک زد بعد لب و دهن و بینی رو کرد به دهنش منو شوهرمم رو حساب اینکه ناراحت نشه هیچی بهش نگفتیم چون چندبار گفتیم ناراحت شد و داستان درست کرد برامون و می‌گفت من دوسش دارم که ماچش میکنم گذشت و این اینکارا رو کرد ماهم هی به دل می‌گرفتیم ولی چیزی بهش نگفتیم صبح که بیدار شد رفت دستشویی من تند تند لباس یاسینو عوض کردم و چون مدت زیادی تو پوشک بود پوشک باز کردم شلوار خالی پاش کردم تا اون بخاد بیاد دیدم اومد نشست کنار بچه و دوباره شروع کرد به ماچ کردن و خوردنش و دستشو گذاشت لا پای بچه دید پوشک نیست دیدم خوشحال شد و شلوار بچه رو کشید پایین منم فهمیدم میخاد چکار کنه تندی دویدم دیدم سرشو برده پایین دهنشو باز کرده🫠اونجای بچه رو هم میخاست کنه دهنش وای انقد حرص خوردم دیگه تحمل نکردم ، بچه رو ازش گرفتم گفتم بابا چرا اینجوری میکنی زبون بسته گناه داره روش تاثیر بد میزاره من فقط یکم بازش کردم هوا بخوره به جا اینکه یادش بدی اونجاشو بپوشونه خودت شلوارشو درمیاری و میری سر وقتش منم تند بچه رو پوشک کردم حالا میخاست بره بیرون کار داشت گفت خیلی ناراحتم کردی خدافظ خانوما شما قاضی کار من اشتباه بود؟ میزاشتم هربلایی میخاست سرش میاورد؟
مامان گیلاس مامان گیلاس ۷ ماهگی
دلم میخواست امروز با بهداشت دعوااا کنم به جند دلیل 😂یکی که روتا ویروس اخرین نفری که رسید بهش دختر من بود تموم کردن (شانس اوردم که به ما رسید) تازه میکفتن باید بگیم بیاد خب لعنتا طرف با بچه ی کوچیک پا میشه میاد خب چرا از قبل نمیکین بیارن تا اماده باشین ؟؟؟
بعدش بهش گفتم جای پاکسن دوماهگیش رو پاش لکه ی سفید شده چرا؟ میره؟ گفت اره میره ولی ما نزدیم گفتم چی میگی خود تو زدی بگرشت گفت من اونجا نمیزنم گفتم دوماهگیشو خودت زدی گفت جای دیگه بردی من اینجا نمیزنم ببین کجا میزنم پایین میزنم تو دلم گفتم اخه بچه همونقدری میمونه پوستش کش نمیاد بزرگ نمیشه انتظار دایی همون نقطه بمونه دیگه هیچی بهش نگفتم چون دعوام میشد خط خودش بود تو دفترچه ی واکسن بازم قبول نمیکرد😂😂😂 بعدم بیشعورا خب به اندازه بدین چی میشه من نه اد میگیرم نه اهن گفت د۳ بدم گفتم باشه ۴ تا دوتا گذاشت کف دستم حداقل نصف ورق بده حق همه ی مردم که بهشون بدی ادم میره از داروخونه میگیره ولی حقمونه بدن تا اینجای کار از واکسن دو ماهگی سبکتر ولی از ۴ ماهگی یکم سنگین تره هم یکم ولرم بدنش هم شیر نمیخوره هم درد میکنه پاش یکم شیر خودمو خورد اومدم شیرخشک رو امتحان کردم دیدم اونم بیشتر از ۵۰ سی سی نمیخوره☹️لاغر میشه بچممم😭