سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون
مامان آلا مامان آلا ۴ سالگی
سلام مامانا
ی مسئله ای برام پیش اومده لطفا نظر بدین من دیشب تا صبح نخوابیدم از بس فکرم درگیر بود
دیشب ما خونه مادرشوهرم بودیم با خواهرشوهرا و. بچه هاشون
پسر خواهررشومرم کلا بچه ناسازگاری ی مدت هم قرص می‌خورد و دکتر روانشاس میرفت با مامانش دیشب بحث می‌کرد و ی چیزی میخواست ۱۱ سالشه
اونم میگفت نمیدم ی دفعه شوهرمو بلند شد دستش گرفت با حالت بد که چرا با مامانت اینکارو میکنی و بی ادبی و....دختر من فقط جیغ می‌زد همه بلند شدن جداشون کنن منم رفتم جلوی شوهرمو گرفتم جداشون کردم هلش دادم داد زدم سرش که برو بیرون ب تو چه ربطی داره تو بچه خودتو تربیت کن ب تو ربطی نداره اون بچه پدرو مادر داره دختر خودتو نگاه کنه بچه ام میلرزید فقط داد میزد واقعا عصبانی شده بودم کلا همسر من ب همه چی کار داره تو خانواده ماهم از این کارها میکنه
خواهرشوهرم حالا میگه تو بزرگش کردی داداشم میخواست پسرمو ادب کنه منم گفتم تو هیچی نگفتی من اگه جات بودم داداشم ب دخترم ی چیزی میگفت میخوابوندم زیر گوشش به داداشت چه ربطی داره بچه رو پدرو مادر ادب میکنن داداشت خیلی زرنگه بچه خودشو تربیت کنه بدهکار هم شدم
شما جای من بودین چی میکردین عکس العملتون چی بود
مامان سام مامان سام ۵ سالگی
سلام شبتون بخیر
میخوام یکم درددل کنم
من ۳۷هفته باردارم و یه پسر ۵ساله هم دارم
نمیدونم من خیلی حساس شدم یا شما هم جای من بودین اینجوری میشدین
ما ۳تا خواهر و مامانم توی اینستا یه گروه داریم که واسه هم کلیپ میفرستیم
چند وقته خواهرام و مامانم همش کلیپ بچه دزدی یا تجاوز به بچه رو واسم میفرستن میگن مواظب بچت باش.گفتم بابا منم مادرم مواظبم هیچ وقت نمیزارم از جلو چشمام بره اونور تنها جایی نمیزارمش
دیشب همون خونه مامانم بودیم خوشحال که بعد مدتها دورهمیم.یهو خواهرم گفت یه مرده به یه پسر بچه ۵ساله تجاوز کرده بعد گردنشو زده و با لاستیک اتیشش زده.من یهو حالم خراب شد به شوهرم پیام دادم اومد دنبالم تا صبح نخوابیدم و اشک ریختم صبح میگم اینچیزا رو واسه من تعریف نکنین من بهم میریزم دیشب فشارم ۱۵ بوده بهشون برخورده ما واسه خودت میگیم بعدا یه چیزی نشه بزنی تو سرت.
از دیشب دلم میخواد واسه اینجور بچه های بیگناه بترکه همش اشکم میاد یواشکی میام توی اتاق تا پسرم اشکمو نبینه
نمیدونم چیکار کنم چجوری بفهمونم که بهم دیگه نگن و بهشون هم برنخوره😭😭😭