۶ پاسخ

تازه منم افسردگی بعد زایمان گرفتم

اگه جای من بودین چی که اینقدر سر زایمان سختی کشیدم تو بیمارستان سرماخوردم قرنطینه گفتن مشکوک به کرونا بچم زود دنیا اومد نمیداشتن ببینمش تا تست منفی شد با شکم پاره میرفتم تو شیشه خم میشدم انگشت به دهن بچه شیر میچکوندم دهنش تا جون بگیره باز میرفتم خونه باز میومدم

ولی بازم عاشق بچه م😂😂😂دوست دارم ۴.۵ تا بچه

من چون خودم دقیقا عین شما بودم با بارداری دوم بدتر شدم .الان کاملا از نظر روحی داغونم .برا این پرسیدم چند سالتونه اگه سنتون کمه صبر کنید ۲ سال اوضاع روحیتون خوب بشه بعد اقدام کنید

عزیزم ببخشید میپرسم چند سالتونه ؟

سلام منم رو دختر خیلی عداب کشیدم زود دنیا اومد وزنش ۹۰۰ گرم بود دوماه بیمارستان بود تا یک سالگیش از این دکتر ب اون دکتر بعضی وقتا روزی سه بار میبردمش دکتر کلا افسرده شده بودم خودم الان بچه دوم ۷ ماهه باردارم البته با اسرار خودم همسرم اصلا نمیخاست میگفت اذیت میشی من بچه نمیخام و فلان اما تک فرزندی هم گنا داره بزار دوتاشون بزرگ بشن یکم نفس راحت بکشیم

منم شرایط شما رو داشتم
به علاوه کولیک و رفلاکس و آلرژی شدید غذایی و رژیم خیلی سختی که داشتم
ولی خب منطقی که فکر میکنم هم تک فرزندی دوست ندارم، هم میبینم دخترم عاشق بچه است و هم ممکنه سنم بره بالا دیگه بعدا پشیمون بشم ، البته همسرم خیلی دوست داره خودم دو دلم
تصمیم داریم به امید خدا اقدام کنیم بالاخره سخت هست ولی میگذره

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم