۶ پاسخ

آزمایشگاهم نزدیک بازار بود رفتم یکم دور زدم ، برگشتم

من که آنقدر گشنم شده بود دلم پیچ میخورد پلکام سنگین شده بود اصن هر درد و مرضی که بگی گرفتم اون روز

گوشی نگاه کردم، با خودم کتاب برده بودم خوندم...‌یکمم به در و دیوار خیره شدم🤣

نشستم راه رفتم با گوشی خودمو سرگرم کردم به جند نفر زنگ زدم صحبت میکردم تایمم بره با یکی دوتا از همون خانومای بار دار اونجا صحبت کردم چون هفتم بالاتر بود هی سوال میپرسیدن 😁 خلاصه که گذشت خداروشکر

من قند دو ساعته دادم جا گلوکز .
رفتم ازمایشگاه ازمایش گرفت
صبحانه خوردم
دو ساعت بعدم ی ازمایش دیگه گرفت .

من آزمایشگاه نزدیک خونه مون بود اومدم خونه و سر ساعت میرفتم خون میدادم و باز برمیگشتم

سوال های مرتبط

مامان دردونه🩵 مامان دردونه🩵 هفته سی‌وسوم بارداری
مامان مام نیل و نویان مامان مام نیل و نویان روزهای ابتدایی تولد
مامان ایهان و تودلی🫀 مامان ایهان و تودلی🫀 هفته بیست‌وپنجم بارداری
مامان ماه🌙🩷 مامان ماه🌙🩷 هفته بیست‌وپنجم بارداری