خاله شوهرم قراره بیاد شهر ما خونه بگیره 🤦دختر داره ی دختر ۳۰سالع تشنج کرده ت ۳،۴سالگی و مریض شده کلا نصف مغزش آزگار افتاده و خلاصه مریضه اما می‌تونه کاراشو بکنه حرف نمیزنه راه می‌ره حتی خاستکار داشته اما ب اخلاقی ک داره مثلا ت جمع یواشکی با یکی حرف بزنی میگ راجب من بوده و ی بلبشو درست می‌کنه قبل محرم اینجا بودن خونه ما بودن هرجا میخواستم برم میومد من خودم با بچعام مغزم نمی‌کشه ازاونورم مثلا بهش بگی تو میگ سمانه بمن گفته ک@ثافت😲😳
حالا اگر بیان مبخاد همش بیاد اینجا 🤦دعاکنید خونه پیدا نشد نیان من واقعا نمی‌کشم مادرشوهرم کم بود یشب درمیون شام خونه منه خالشم اضافه شد 🤦🙄

باور کن تو یکی از تاپیکا دیدم نوشتی خونواده شوهرم یک روز در میون خونه ما هستن فهمیدم تویی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

ببین بسپار ب خدا
من همیشه غر میزدم وای مادذشوهرم طبقه پایینه تا خواهرشوهرم هم جدا شدو اضافه شد باز غر زدم سوهرش برگشت اشتی کرد اومد پایین زندکی کرد باز اذیت شدم ناشکری کردم تا بچه دارشدن موندن با ما باز من ادامه دادم تا خاله شوهر طلاق گرف اومد با خواهرش زندگی کنه بااااز ادامه تا حضانت بچه هاشم گرف اورد
دیگ بیخیالی طی کردم خدا درست کرد همش میگفتم وای انقد انرژی منفی دادم ک جذبش کردم

البته ک حق داری عزیزم ولی اونم بابچه هیچ فرقی نداره اخلاقش چون معلول حساب میادش ان شاالله هرچی خیره همون بشه