سلام باتوجه به سن پسرم شوهرم چند وقت گیر داده برای بچه دوم اقدم کنیم خودم تازه خرداد رفتم توی ۲۳سال ولی شوهرم میگه بزار بچه هامون باخودمون بزرگ میشن ولی استرس دارم خودم میگم زود حالا ی شب دوستدارم یشب میگم ن میترسم فردا پشیمون یشم آخه رحم دوشاخه ام حاملگی سختی دلرم واینکه سر پسرم خیلی حالم بد بود از طرفیم ۱۸سالم تجربه نداشتم سر بچه داری پسرمم شانس بدم قلنجی بود رفلاکس زردی یعنی جررررر خوردم تا دوسالش کردم تاهفت هشت ماه شب تاصبح گریه هر ترفندی بگی اجرا کردم ولی این بچه فقط گریه وهرچی میخورد بالا میورد رفلاکس داشت درکل افتضاح بود قبل دوسالگیش ولی شکر خدا بعد اون دیگه خیلی خوب بود والان خیلی بچه خوب وحرف گوش کنیه شماهایی که تجربه دارید بیایید راهنماییم کنید چکار کنم واقعا موندم باتوجه به سن پسرمم لطفا نظر بدید

هنوز وقت داری
عجله نکن یکم نفس بکش

مردا که خودشون سختی نمیکشن ده تا بچه هم داشته باشن میگن کمه

خودت ببین از پسش بر میای یانه شرایطتش رو داری یانه

بیخیال بابا بزار ۳ ۴ سال بگذره بعدا

بزار پنج سالش بشه حداقل یکم مستقل بشه الان خودت داغون میشه به حرف شوهرت هم گوش نده شما سختی شو می‌کشی

سلام اقدام کنید حتما

من جات بودم میاوردم ما که جر خوردیم بذار قشنگ پاره پوره شیم 😬😁
بچه اول چند قت دیگه بزرگتر بشه یه داداش یا خواهر میخواد همبازی همصحبت باشن نه که بچه بره کلاس اول بعد ما نوزاد بیاریم خب خیلی دنیاشون متفاوته باهم

بنظرم شروع کن حالا از کجا معلوم فورا حامله شی... من ای یو دی داشتم محکم کاری کردم گفتم سه سالش بشه بعد اقدام کنم دستگاه در اوردم هنوز حامله نشدم

اگه دیر باردار میشی اقدام کن وگرنه صبر کن 4 ساله شد اقدام کن

نظر منو میپرسی بیار
اولش سخته فقط
بعدش پسرت یه همبازی داره
قبلا التماس میکردم یه بچه بیاد با پسرم بازی کنه

دقیقا همه خصوصیات پسر منا گفتی ،دقیق دقیق

سلام عزیزم. اول رحم ات عمل کن بعد با خیال راحت حامله شو .منم رحم دوشاخ بود . من اشتباه کرده ام عمل نکرده ام . چون زایمان زود روس داشتم .خیلی سختی کشیده ام

ببین عزیزم من دخترم یازده ساله بود به درخواست خودش بچه دوم آوردم وگرنه به هیچ عنوان قصد نداشتیم الان باهم عالی آن بازی میکنند گاهی خواهر گاهی مادر میشه منم کار کمتر کردم به هردو برسم
به خودت نگاه کن اعصاب داری بدنت آماده هست آیا آرزویی نداری بخوای بهش برسی یه بچه با دوتا بچه خیلی فرق داره
جاری من پسرش هم سن شما بود دخترش اومد گفت باهم بزرگ میشن کار خودش بود پسرش اداره مهد خونه مادربزرگ و این ور
اونم خسته بود فقط میتونست به کار خونه و دختر برسه الان پسرش از نظر اخلاقی بد شده منزوی و کج خلق

رحم دوشاخه ای چطورع؟

من یه سال ازت بزرگترم پسر منم پیر منو در آورد تا بزرگ شد من ک تا چند سال آینده قصد بچه اوردن ندارم چون توانشو ندارم

ببین از این نظر ک باهم بزرگ میشن خیلی خوبه ولی سختی هاش دوبرابر سختی ک سر اولی کشیدی هست من الان دوتا دارم یدونه سه یدونه شیش ماهه هی از هم مریضی میگیرن باهم گریه میکنن باهم بهونه میگیرن و اگه شوهرت همراه نیس و کمکت نمیکنه شرایط بسیار سختیه و شرایط سخت بارداری برا همه هست همه اذیت میشن واقعا ولی با وجود داشتن یکی ک دلش میخاد همراهش باشی و تو حالت بده و نمتونی خودت و تکون بدی شرایط سخت تریه ولی از یه لحاظ هم سختی هارو یهو باهم می‌کشی ب قول خودت تا دوسالگی سختیته ب بعدش دیگه خوب میشه