تجربه من از زایمان 🤭
من جمعه به خواطر کاهش حرکات بچم نگران بودم چون کم شده بود رفتم بیمارستان nstدادم دوبار گرفتن ازم بار اول ضربان قلب بچه خیلی بالا بود
بار دوم حرکات بچه کم بود
چون بچم iugrبود گفت برم یه بیمارستان دیگ چون دستگاه واسه بچه اینا ندارن و باید بستری بشم
دیگ سریع رفتم اون بیمارستان و دوباره نوار قلب گرفتن و اینا خیلی هم اذیت کردن آخر گفتن باید تحت نظر باشی
دو شب توی زایشگاه بستری بودم دستگاه ها انقباض نشون میداد ولی من درد نداشتم سه بار هم معاینه شدم🤕😂
من و از زایشگاه فرستادن بخش مادران پر خطر تا اونجا بستری بشم ک من گفتم بچم حرکت نمیکنه چرا به فکر نیستید و این حرفا
دوبار اومدن نوار قلب گرفتن گفتن خوب نبست
یه دکتر اومد گفت چرا اینطوزی میکنی بچه تو حالش خوبه قرار نیست فوتبال بازی کنه ک
ولی من هنوز میگفتم بچه من تکون هاش کنه و این حرفا
من و فرستادم سنو بیوفیزاکال
دیدن بچه تکون نمیخوره و اینا نمره ۲گرفت 😐سریع از همون توی سنو گرفتن همه رو پیج کردن و سوند و اینا رو وصل کردن ح

۶ پاسخ

iugr یعنی چی؟

😇تاپیکام ببین گلم🎀🎁❤️ببینم برای 👶🏻👶🏻👶🏻میپسندی🥹🥰

اخی عزیزم چنددهفته بودی

سلام عزیزم خوبی
نینیت چطوره؟ حالش خوبه؟

لعنتیا انقد اذیت میکنن همون اول باید بفرستن

چندهفته بودی

سوال های مرتبط

مامان ۳ قلوها مامان ۳ قلوها ۳ ماهگی
شنبه صبح رفتیم بیمارستان و رفتم سمت درمانگاه پرونده مو آوردن و رفتم پیش دکتر گفت درد اینا نداری گفتم نه گفت حرکت بچه ها چطوره ک گفتم از دیشب تا الان کاهش حرکت داشتن ک گفت همین الان سریع برو اورژانس اونجا مشکلتو بگو رفتم اورژانس سریع خوابوندن واسه ان اس تی
ان اس تی گرفتن ک وسطاش یه هو ضربان قلب یکی شون افت کرد ولی سریع درست شد دو تا سرم آوردن زدن ک حرکات بچه ها بهتر شد بعدش گفتن برو زایشگاه و بستری شو ک بهش میگفتن بخش لیبر
دیگ کارای بستری رو شوهرم انجام داد و رفت خونه تازه کلی ام غر زد الکی فقط بستری میکنن پس کی بچه ها به دنیا میان😂من رفتم زایشگاه دوباره خوابوندن واسه ان اس تی دیگ اشکم در اومده بود از شدت کلافگی شد ظهر
دکترا اومدن بالا سرم هر کی یه چیزی میگف بعد همشون میگفتن هفته اش خوبه ختم بارداری بدید بعد گفتم من کی زایمان میکنم گفتن هر وقت ببینیم ان اس تی ها خوب نیستش منم با خیال راحت خوابیدم اونجا 😂فک میکردم دو سه روزی هستم اونجا
یه هو دیدم یه دکتره اومد یه انژیوکت کرد تو دستم سرم زد بعد گفت پاهاتون باز کن من فک کردم میخواد معاینه کنه با چه جذبه و جدیتی گفتم من اجازه ی معاینه نمیدم🤣🤣اونم گف معاینه نمیکنم میخوام سوند وصل کنم😂😂یه هو پنچر شدم گفتم سوند واسه چی گفت واسه اتاق عمل😐😐یا خدا یه لحظه دلم هری ریخت گفتم عمل گف اره داری میری واسه زایمان هم خوشحال شدم هم استرس
بعد اومد سوند و گذاشت ک اصلا درد نداره فقط اولش یه ذرههه میسوزه ادامه بعدی....