خانوما شما میخوایید برید بیرون بچتون رو پیش کی میزارین...یه دیروز بعد صد سال رفتم ناخن بکارم بچمو سپردم پیش شوهرم ساعت ۵ از سرکار اومد ساعت ۶ من نوبت داشتم..از دیشب با من بد حرف میزنه و تو قیافس..نمیگه ولی من مطمئنم برای اینکه دخترمو نگه داشته..صددفعه گفته خستم بعد سرکار باید بیام بخوابم و فلان😒
تازه میخواستم بعد ۳ سال برم باشگاه فکر کنم باید قیدشو بزنم😒

مردا همشون همینن انگار ما از صب تا شب میخوریم و میخوابیم

من با خودم میبرمش سز کارم میرم میبرمش

من ک دخترم و پیش شوهرم میزارم خدایی خوب نگه میداره هم برای آرایشگاه هم خرید

نمیدونم شوهرت چه مدلیه ولی باید همکاری کنه دیگه تو هم آدمی
شما هم سعی کن بذاری وقتایی که خسته نیست بری بیرون
ولی کلا مردها بچه نگه نمی‌دارندحوصله ندارن

شوهر من یه ثانیه نشده بچه رو نگه داره اگه نگه داشته یا از روی تخت افتاده یا ضربه خورده همیشه پیش مامانم بوده خدا خیرش بده الهی

به خودت ارزش بده قید باشگاه رفتن رو نزن برای خودت وقت بزار تا یاد بگیره و بهت حق بده و احترام بزاره اوایل همینجوره بعد عادت میکنه

تا یکسالکی همیش پیش مامانم‌میذاشتم از اواون‌بعد تا الان پیش شوهرم میزارم حتی ۶ ۷ ساعت گذاشتم‌رفتم‌بیرون خرید

میبرمش ارایشگاه با خودم

چرا نشه عزیزم
شینیونکارم

من هیچکس نیس برا همین هیچ جا نمیرم و واقعا دارم دیونه میشم

زیاد جایی نمیرم ولی ضروری باشه میزارم پیش خواهرم هر دورو

بابا همشون همینن حالا خوبه نگهداشته شوهر من سه از سرکار میاد میخابه تاشیش ساعت شیشم ک نورامیره تواتاق پیشش قور میرنه میگ من تازه بیدارشدم حوصله ندارم بعضی وقتام ک نورارو میسپارم بهش ده دیقه میرم دوش میگیرم انق قور میزنه میگ نورارم باخودت ببر میگم اخه بچه هروز براچی ببرمش حموم

باید از اول بچه رو میدادی بهش تا عادت کنه شوهرمن از شب اول که پسرم ب دنیا امد نگهش میداره هنورم همینجوره حتی مریض ک میشه من میخوابم اون بالا سرش بیداره
چون از ا ل اینکارو کرده براش وظیفه شده

مامانم
خدانگهش داره
یع بار پارسال دم عید مجبورشدم پیش شوهرم بزارم برم آراشگاه
ینی در کوچه رو بستم تا برم وبیام نیم ساعتم نشد ،هی پیام داد بیا زود، چیکارمیکنی گریه میکنه ‌.....
دیگه نزاشتم پیشش

جای نمیرم قبلنا میزاشتم خونه مادرشوهرم الان اونجام هم گریه میکنه
چن روز پیش رفتم آرایشگاه با خدم بردمش
رنگ هم بخام بزنم ی نفر میاد خونمون میزنه حالا ی ماه دیگه میخام رنگ بزنم مامانم هم اینحا نی دیگه باید ی جوری خابش کنم اون موقع بیاد

بیرون نمیرم تا جونم دربیاد
ولی به بنی بشری رو نمیزنم

من شوهرم حتی انقدی نگه نمیداره که دستشویی برم

ولی مادرم هست، برای کارهای ضروری ازش کمک میگیرم
مثلا میگم بیا خونمون که من برم نون و میوه و مرغ بخرم و زود برمیگردم