۱۰ پاسخ

کاش درخواست دوستیمو قبول کنی انرژی گرفتم صفحتو دیدم

اخی 😍😍

واسه میگرن قرص آرام بخش استفاده می کنم

حتما حجامت کن واسه میگرن عالیه

یخ بزار رو سرت خیلی بهتره

😄😄😄مامان باراد سلام خوبی؟ من خیلی از تاپیکایی که میزاری انگیزه میگیرم اومدم یه سر به صفحت بزنم یه ذره حالم خوب شه یه نفر تو ذهنم اومد گفت یه ذره ازش یاد بگیر ببین مثل تو آنقدر ناله و شکایت از زندگی نمیکنه دوباره یه نفر تو ذهنم بهش گفت آخه شاید اون خانواده شوهرش آنقدر سمی نیستم رفتن تاپیکاتو خوندم دیدم تو هم درگیری 😐😐😐
واقعا به این پی بردم همه با خانواده شوهراشون درگیرن 😐😐😐فقط من نیستم

عزيزم بارادو نفرستادين مهد ؟؟؟؟ من بالاخره يه جا رو پيدا كردم فعلا يك ماه يك روز در ميون ثبت نامش كردم ا

برای میگرن گاهی ماساژ سر سبکم میکنه
و همسرم باید ب دادم برسه🥴

خوشبختتون اومد🤣
ایلیا خوابیده از ۷ و نیم✌️🤣

و منی که به زور دارم پسرم بیدار نگه میدارم که ۹ بخابه😂😂

سوال های مرتبط

مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
امروز من دو ساعت رفتم استخر و قرار شد اين دو ساعت پدر و پسر با هم باشن. به محض بيرون اومدن از استخر با همسرم تماس گرفتم جواب نداد و تا برسم خونه ٤٠ دقيقه طول كشيد بازم هر چى زنگ زدم جواب نداد. اومدم خونه ديدم يه شيرينى نصفه گاز زده رو اوپنه، كفشاى باراد همه سر جاشونه و همه چيز شبيه اينه كه اينا با عجله رفتن بيرون. خلاصه يهو همه فكراى منفى با هم اومدن سراغم 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
با مادرشوهرم تماس گرفتم ببينم شايد اونا خبرى داشته باشن ولى چنان برخورد عجيبى كردن كه نگرانى خودم يادم رفت. كلى منو سوال پيچ كردن كه تو كجا بودى و اين وسط متلك هايى شامل اينكه اونا كه تنها نميان اينجا ما كه خبرى نداريم و…. آخر هم با حالت قهر گفتن ما رو نگران كردى 😐😐😐
بماند كه همسرم زنگ زد و گفت تو پارك داشته بازى ميكرده با باراد و متوجه تماسا نشده و بارادم گير داده ميخواد با دمپايى بره و من اصلا حواسم به دمپاييا نبود. ولى مطمئن شدم در هر فشارى در هر استرسى بيشتر بايد خودم رو كنترل كنم و روى كسى حساب نكنم.
اين چندمين باره توى نگرانى باهاشون تماس گرفتم يا كمكى خواستم ولى به جاى كمك يا شنيدنم تازه بازخواستم كردن . بعضى از آدم ها هيچ وقت نميتونن امن باشن .
من هميشه همه جا ازشون تعريف ميكنم و براشون ارزش قائلم ولى هر بار يه اتفاق كوچيك ميفته با بعضى جمله ها و طعنه ها پرت ميشم به واقعيت.
مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
خواب این بچه منو واقعا عصبی کرده. از اولشم بدخواب بود می‌رفتیم بیرون همه بچه ها نوزادان تو بغل مادر یا تو کالسکه خوابشون می‌بره. این بیرون خوابش که می‌گرفت فقط جیغ میزد باید بدو بدو برنیگشتم خونه تو گهواره ش بخوابه . هرجا می‌رفتیم نمی‌خوابید خونه هم تمام نوزادیش باید یا رو پا یا تو گهواره مدام تکون میخورد همیشه. سر خوابیدنش همیشه اعصابم بهم می‌ریخت حواسش همه جا هست جز خواب. تو تمام این سه و نیم سال فقط یه بار ظهر شده خودش بگه مامان خوابن میاد بالش بذاره بخوابه اینهمه بچه حتی در حال تلویزیون دیدن خوابشون می‌بره بچه من انگار برعکس همه
الان مدتهاست شبا دیر می‌خوابه ساعت یک باید خودزنی کنم تا بخوابه در حالیکه روتین خواب داره عین همیشه. ظهرا نمی‌خوابه تا داد نزنم خوابش نمی‌بره بعد تمام عصر نق میزنه‌ امروز یک ساعت و نیم تو تخت چرخید آخر دعواش کردم خوابید و واقعا حس میکردم دارم سکته میکنم. الان ساعت یک از یازده میگم پاشو بخوابیم نشسته کارتون دیدن. الان تازه میخواد بخوابه آخه وقت خواب بچه سه و نیم ساله الانه؟
وای دم پریودمم هست بیشتر رو اعصابمه
مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۴ سالگی
یه چیزی الان یادم اومد گفتم این جا بگم
چند روز پیش رفته بودم مغازه یه خانمه ام با دختر کوچولوش بود پیرهن تنش کرده بود ولی زیرش فقط پوشک پاش بود 🥴😦 بچه نشسته بود علاوه بر این که پوشکش زرد شده بود از جیش تا فیهاخالدونش پیدا بود 😔😔
اینو برای مامانای دختر دار می‌نویسم هروقت پیرهن تن دسته گلاتون میکنین روی پوشک حتما یه شورت عینکی یا پاچه دار بپوشونین به غیر از اینکه اون پوشک ممکنه جایی که میشینن رو نجس کنه به فکر بهداشت بچه هاتون باشین خدایی نکرده هزار تا میکروب وارد بدنشون میشه و اینکه به بچه نمیتونی بگی چه مدلی بشین توی این وضعیت با آدمای بیمار جنسی ماها باید مراقب بچه های معصوممون باشیم .حتی برای بچه های که از پوشک گرفتینم به جز شورت یه شلوارک پاشون کنین .من خودم با ۳۴سال سن که میتونم نشستنم کنترل کنم باز اگه پیرهن کوتاه یا دامن کوتاه بپوشم توی مراسم یا مهمونی زیرش حتما یه شورتک می‌پوشم
توی کشور های دیگه ام دقت کنین مثلا کره و ...همین کارو انجام میدند منظورم اینه ربطی به تعصب و اینا نداره
مامان لیا جون 💞 مامان لیا جون 💞 ۳ سالگی
سلام دخترا خوبين
ما بعد از مدتها امروز اومديم خونمون
ليا هم دكتر داروهاش عوض كرد خداروشكر بهتر شد دیگه تهوع نداشت فقط گاهی حساسيت و كهير ميزنه نسبت به دارو كه امروز دیگه اخرين روز داروش هست
يه سرى ازمايشهاى مربوط به سيستم ايمنى بدنش هم گرفتن قرار بود امروز جوابش بدن كه میگن هنوز اماده نيست توهفته مياد ان شالله جوابش خوب باشه نميدونم چرا ولى استرسش دارم خونه هم تقريبا كاراش تموم شده كاراى نظافتش مونده كه هرچی همسر گفت تميز ميكنم بعد بيا گفتم كار تو نيست كارتو به دل من نميشينه
اومديم واحد روبروييمون كه دوست همسرمه مونديم
كه نزديك باشم هى كاراى خونه رو انجام بديم تا كامل مستقر بشیم
همین خونه نيمه اماده مون هم واقعا ارامشه هیچ جا خونه ادم نميشه
خيلى روزاى بدي رو گذروندم
بيمارستان كه جاى خود داشت
هميشه همچین مواقعى كه خونمون كار داشت ميرفتم خونه مامانم و چقدر ارامش داشتم
ولى ايندفعه چون خواهرم دندونپزشك مرتبا تو درمونگاه هست و ماهى يكبار هم سوغاتى ويروس از مريضاش میگیره و دوباره هم مريض بود بخاطر ريه ليا نرفتيم
خونه مادرشوهر بوديم چه چالش هايى داشتم
ليا من و صدا ميزد همسايه صداش درميومد كه بچه چرا صدا ميكنه بسكه عين مار هيس هيس كردم سرويس شدم فقط هم همه زورشون به صداى ليا بود
يكى تو حياط موتور برق زده يكى ساخت وساز داشت يكى سگ داشت ولى همينكه صدا ليا درميومد باويلا ميشد
لیا هم بعد از بیمارستانش بود با این روحیه ش اذیت میش
عزیزان لاکچری نشین صدای بچه اذیتشون میکنه صدای سگ مشکل ندارن
دیگه بچم داشت اذيت ميشد نموندم اومدمد