۵ پاسخ

منم جایی برم دیگه خیلییی بمونم یکی دو ساعت. بعدش استرس میگیرم فقط باید بیام خونه

منم مثل شماهستم الان شوهرم 5روز میشه رفته اصفهان من با3تابچه تنهام خیلی سخت میگذره ولی خونه خودم خیلی راحتم حتی امروز بابام زنگ زد بیام دنبالتون گفتم نه من همینجا راحتم بخدا تواین 5روز پوست انداختم فقط روز شماری میکنم بیاد زودتر

منم همینطورم، خونه مامانم هربار میرم میگم دیگه نمیام😂اما خب بخاطر شغل همسرم مجبورم شب رو برم تنها نمونم، فردام سفره حضرت رقیه دعوتم نمیرم، هی وسوسه میشدم برم دیدم خوشم نمیگذره الکی علاف میشم با بچه

اره دقیقا منم خونه خودم از همه جا راحترم با بچه خونه مادر شوهرم ک پله دلره همش درحال تنش بگیر بگیرم مادرمم ک ی شهر دیگس اینام هنش دلشون میخاد ما خونشون باشیم

اره منم تو خونه خودم راحتترم
همه چیو جمع کردم فضا براش ایمن شده می‌چرخه واسه خودش راحت
خونه بقیه که میرم هی باید بگیرمش خرابکاری نشه یا نخوره زمین ، خیلی سختم میشه

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی ۹ ماهگی
#درددل
یهشب پسرم ساعت ۴صبح از خواب بیدار شد،هرکاری کردم بخوابه نشد منم از شانسم اون شب تازه ۲خوابیده بودم دلم میخواست سرش داد بزنم بدخلقی کنم یه لحظه چشامو بستم گفتم اروم باش اون بچست‌هیییچی‌ نمیفهمه باید همین الان خودتو جمع کنی.با ارامش کامل موندم بازی کنه خسته بشه براش شیر درست کردم کلی طول کشید تا بخوابه بالاخره منم خوابیدم.اوایل وقف دادن خودم با بچه داری خیلیییی سخت بود تهش گفتم این به مسیره بااااید یه کاری کنم به هردومون آسون تر بگذره.هی به خودم نگاه میکردم که روز به روز چاق تر و افسرده تر میشدم.تصمیم گرررفتم حال خودمو خودم خوب کنم.اول شروع کردم به رژیم بعدش گفتم تحت هیچ عنوان نباید بزارم خونه بهم ریخته بشه چون خونه بهم ریخته افسردم میکنه.بعدش تصمیم گرفتم از چیزای کوچیک برای سلامتیم استفاده کنم مثل خرید قرص برای موهام یا ویتامین ها.الانم دوهفته ای میشه شروع کردم پیاده روی پسرمو میزارم کالسکه میرم بیرون.کلاس انلاین ثبت نام کردم.نمیگم الان خیلی رو آسمونام ولی خیلی بهتر از قبلم و دارم سعی میکنم در کنار مادر بودن خودمم دوس داشته باشم و از مسیر لذت ببرم.به شما هم پیشنهاد میکنم