تجربه زایمان پارت اخر
تو بخش همسرم و مامانم اینا همگی اومدن پیشم دخترمو مسئولش اومد لباس پوشوند براش انعام اینا دادن همسرم و مامانم
بعد پرستار اومد کمک کرد بهش شیر دادم
تا بعد تایم ملاقات کاریت ندارن ولی بعدش مرحله راه رفتنه🚶🏻‍♀️
اونم من واقعا اولین بار ک بلند شدم زیاد دردناک نبود نمیدونم چون شاید هنوز اور بیحسی کامل نپریده بود ولی بار دوم خیلی سخت بود یعنی سخترین جاش همین بود بعدش همه چی قابل تحمله
فقط اشتباهی که من کردم و ۵ روز زجر کشیدم تکرار نکنید
سرتون رو بعد عمل تکون ندین ، سردرد بعد از بیحسی واقعا کمرشکنه من ۵ روز کل روانم پاشید از هم مردم و زنده شدم عملم به اون خوبی بود خریت خودم باعث شذ اون همه عذاب بکشم
در مورد بیمارستان شمس هم واقعااااا عالی بود واقعا ، کادر دلسوز ، همه چی دقیق و سر موقع محیط بشدت تمیز من خیلی راضی بودم
انشالا شماها هم همگی صحیح و سلامت فارغ بشین نینی هاتون رو بغل کنید 🥹❤️ همه کسایی هم که دلشون اولاد میخاد به حق خانم رقیه سال بعد این موقع نینیاشون بغلشون باشه الهی آمین🥲💞
اسم دختر قشنگمم گذاشتیم مهرو🩷👼🏻

۲۳ پاسخ

الهی آمین 🤲🏻

قدمش مبارک عزیزم ♥️

الهی آمین
نامدار باشه دخترقشنگت

برام دعا کن لطفاً منم زودی بیاد نینیم 🥹🫠

الهی عزیزم مبارکت باشه خوش نام باشه 🌺

خیلی خوب نوشتی... ممنون
خدا نینیتو حفظ کنه
الهی آمین..❤️❤️

عزیزممم مبارکت باشه قدمش خیر باشه😍مرسی ک تجربه تو نوشتی خیلی بدردم خورد❤️😘

اي جان مباركتون باشه خدا حفظش كنه 😍😍😍

خداروشکر گلم قدمش پرخیرو برکت 🥰

چه خوب عزیزم..اسم زیبای خدا حفظش کنه 🥰😘

الهی امین

الهی آمین

خداراشکر عزیزم قدمش براتون پر برکت باشه
الهی آمین

خیلی خوب توضیح داده بودی مرسی عزیزم😗😘🙃 خودت گفتی بی حسی از کمر یا خودشون گفتن؟
پمپ درد گفتن بذاری یا نه؟

سلام عزیزم وای خداروشکر گلمممم 😍 خداگل دخترتو حفظ کنه برات عزیزدلم 🤲🏻
خیلی خوشحال شدم...
منم قراره توشمس زایمان کنم
هزینه ی کل بیمارستان چقدرشد؟؟؟واینکه چندتخته بود؟؟؟

دخترت دستگاه نرفت وزنش خوب بود

چجوری بدون تکون دادن سر و بدن ب بچه شیر بدیم؟

ماساژ رحمی دادنت؟

خداروشکر عزیزم بسلامتی فارغ شدی چقد تجربت خوب بوده جز سردردت
قدم نینی خیرباشه براتون😍😘

هزینه بیمارستان چند شد گلم

😍خداروشکر که راضی بودی عزیزم بلخره مایه نفر رو دیدیم راضی بود روحیه گرفتیم از بس بقیه انرژی منفی میدن

عزیزم سزارین دلخواه بودی
هزینه عملت چقدر شد

عزیزم پس شکمتو ماساژ اینا ندادن ؟

سوال های مرتبط

مامان 💗sama مامان 💗sama ۶ ماهگی
تجربه زایمان پارت 3
بعد حدودا 10 دقیقه صدای گریه دخترم و شنیدم و دکتر می‌گفت چقد خوشگله صحیح و سالم 🥹 تا آخرین لحظه نگران بودم که بچم ضعیفه و میبرن بستریش میکنن
صدا گریش که اومد منم از چشام اشک میومد خیلی حس قشنگی بود اون لحظه رو واسه همه آرزو کردم
لباساش و پوشوندن و پرستار آورد صورت دخترم و چسبوند به صورتم کلی قربون صدقه اش رفتم و بردنش تو ریکاوری منم بعد چند دقیقه که بخیه زدن بردنم ریکاوری و اونجا پرستار آورد بچه رو شیر دادم یه ساعتی گذشت و رفتیم بخش کم کم اثر بیحسی داشت می‌رفت شکمم درد داشت ولی پاهام تا 3 ،4 عصر هنوز بی حس بود پرستار یکی دو بار اومد مسکن زد دردش قابل تحمل بود برام تا 8 شب هم گفته بودن چیزی نخورم بعد اون شروع کردم و چای و نسکافه و مایعات خوردم بعد شامم گفتن که راه برم اولین بار خیلی درد داشت با کمک مامانم بلند شدم و راه رفتم ولی بعدش دردم کمتر شد و کمی استراحت کردم دومین بار هم بلند شدم راه برم دردم کمتر از بار اول بود فرداش ظهر هم مرخص شدیم و اومدیم‌خونه انشالله قسمت همه مامانای باردار و اونایی که منتظر نی نی هستن🥹😍
مامان فراز قشنگم🥹🧸 مامان فراز قشنگم🥹🧸 ۲ ماهگی
پارت ۴

ساعت ۱۱و ۵ دیقه بود که گل پسرم بدنیا اومد یعنی کل پروسه ی زایمان من واس دکترا ۱۰ دیقه اینا شد،بعد شروع کرد به بخیه زدن و بخاطر ریز بودن بچه و آماده بودن خودم بخاطر تنفس ها و همکاری هام‌ زیاد بخیه نخوردم یادم رفت بپرسم ولی چیزی که شنیدم با همکارش صحبت می‌کرد فک کنم ۵تا بخیه اینا بود بعدش دو سه بار شکمم رو فشار دادن تا لخته هارو خارج کنن که این مرحله از زایمان دردناکتر بود برام. آها راستی ماما همراه هم سر زایمان بود که رسید گفت وای دختر تو چه زود فول شدی یعنی عملا هیچ زحمتی برای من نکشید و کاری نکرد😐😂من خودم خودم رو آماده کردم،بعد دیگه آوردن ریکاوری و بعدش هم بخش و فرداش هم که مرخص شدم.
خلاصه که من درد هام رو تو خونه کشیدم و رفتم بیمارستان بنظرم اینجور خیلی بهتره چون کنار همسرم بودم و بهم دلگرمی میداد تا اینکه بیمارستان باشم و هی انگشتم کنن🥲در نهایت هم طبیعی هم سز درد داره و در کل زایمان بی درد وجود نداره بستگی به بدن طرف داره که کشش رو داشته باشه یا نه.
مامان آیسا💖ویهان💙 مامان آیسا💖ویهان💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
هنوز کامل تو حال خودم نبودم همش میگفتم بچم چی شد
سالمه یا ن
چند بار پرسیدم
بعد نیم ساعت گفتن باید. بریم تو بخش
وقتی رفتم شوهرم و همه منتظر بودن خیلی شیرین بود اون لحظه
رفتیم تو بخش و همونجا خواهرم تا مونو دید دوبار از حال رفت و بی هوش شد ۱۸سالش هست همراه کسی تا حالا بیمارستان نرفته بود و یکدفعه ترسید
ولی من از اتاق عمل و دکترم و همه چی راضی بودم
فقط خونریزیم زیاد بود ک یکم اذیت شدم و پرستارا می اومدن لخته
لخته خون از بدنم می اوردن بیرون ،، فقط همین یکم اذیتم کرد
و موقعی که میخاستم برا اولین بار بعد عملم راه برم فشارم می افتاد و حالم خراب میشد برا همین یکم تو بخش اذیت شدم تنها چیزی ک می‌خوردم هم آب میوه بود و ی کاسه سوپ بود
ولی فشارم کلا پایین بود
و اینکه پمپ درد واقعا راضی بود جواب میداد
وقتی دردم شروع میشد دکمه پمپ درد و سه بار ک میزدم راحت میشدم
ولی درست استفاده کنید از پمپ درد تا تموم نشه و برا موقع راه رفتن تون حتما نگه دارین ک اونم موقع که درد دارین دکمه رو بزنین خیلی خوبه .دردتون کم میشه
من نمیدونستم و دکمه رو زود زود زدم و تموم شد بعدش دوباره شیاف گذاشتن برام راحت میشدم
شب ساعت ۱ شب هم مرخص شدیم
الان هم ۵ روزه زایمان کردم بخیه رو هم هنوز نکشیدم ولی همه کارامو خودم میکنم خونه بابام هستم
یعنی میخام اینو بهتون بگم بخیه ام هم الا درد ندارع اذیتم نمیکنه
فقط یکم زیر دلم ی کوچولو بعضی وقتا درد می‌کنه ک اونم خیلی کمه
اینم از تجربه من
و الان هم زردی پسرم رو ۹ هست امیدوارم بیاد پایین
و اینکه اصلا مثله من از زایمان نترسید بی خیال بشین آسون بگیرین ک خیلی شیرینه 😍
مامان کوروش مامان کوروش روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما بعد 10 روز اومدم تجربیات بگم

دکترم فریبا حقی بود خیلی عالی بود راضی بودم ازشون واقعا دکتر خیلی خوبیه از همه لحاظ و من سزارین اختیاری بودم 15 تومن گرفتن
و اینکه بیمارستان موسی بن جعفر بودم بیمارستانه همچی خوبی نبود بعضیاشون رفتارشون مثل سگ بود صحبت میکردی جوابتو نمیدادن
و من صبح ساعت 9 بیمارستان بودم کارامو کردم شد 10 نیم بستری شدم اومدن سوند سرم اینا وصل کردم لباس پوشیدم ساعت دو دکتر اومد رفتم اتاق عمل اتاق عمل خیلی باحال بود اولین بار بود ک رفتم 😂و دراز کشیدم میخاستن گولم بزنن گفتن بیهوشی گفتم نه من بیهوشی نمیخام درد بعدش نمیتونم تحمل کنم بی حس میخام دیگ دکتر اومد بی حسی زد اصلا درد نداشت فقط نباید تکون بخوری ساعت 2:40کوروشم بدنیا اومد خداروشکر همه چی خوب بود و بخیه هم جذبی زدم خانم دکتر گفتن جذبی بهتره واقعا جذبی بهتره و اونایی ک بیهوشی بودن تو ریکاوری جیغ میزدن اه ناله من نه دراز کشیده😂آروم 6 بار شکمم فشار دادن فقط 5 پرستار عوضی خیلی بد فشار داد و اینکه چسب بخیه اومد پرستار عوض کنه برام خیلی بد عوض کرد راضی نبودم طوری زده بود ک رون پام گرفته بود و پام سوخته بود این خیلی اذیتم کردحتما جای دکترم برم ازش شکایت میکنم وگرنه اصلا درد نداشتم زایمان خیلی راحتی داشتم واقعا عالی بود برگردم عقب حتما سزارین انتحاب میکنم و بخیه جذبی
و هزینه بیمارستان هم 50 تومن شد
مامان آرمان مامان آرمان ۱ ماهگی
مامان آنا مامان آنا ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی، قسمت سوم
من بیمارستان صارم تهران زایمان کردم. کل زایمانم ۴ ساعت نشد و خیلی خوش‌زا محسوب می‌شدم. دکتر دکتر کرم‌نیا بود و از لحظه‌ای که اومد تا بعد تولد بچه کنارم بود و کلی بهم دلگرمی داد. بخیه‌هامم خودش زد و کارش حرف نداره. از اول بارداری هم من رو تشویق و حمایت کرد و واقعاً براش مهمه که کسی که می‌خواد طبیعی زایمان کنه. ماماها و محیط زایشگاه خیلی آروم بود و همه چیز داشت. همسرم از اول کنارم بود و حضورش خیلی تأثیر داشت. من همش نگران بودم که بعد اون همه درد کشیدن نتونم و سزارین بشم که خدا رو شکر اتفاق نیفتاد.
من باز هم برگردم عقب انتخابم زایمان طبیعیه. حالم از کسانی که سزارین شدند خیلی بهتره و احساس می‌کنم خیلی سلامت‌ترم.
برای تحمل اون درد خیلی آمادگی روحی و ذهنی لازمه و من خوشحالم که از پسش براومدم. موقع زایمان به خودم می‌گفتم این همه زن در طول تاریخ تونستن و تو هم می‌تونی و سعی کردم به بدنم اعتماد کنم. امیدوارم همه زایمان راحت و خوبی رو تجربه کنند.
مامان نيلای 🩷 مامان نيلای 🩷 ۲ ماهگی
پارت هشتم زایمان اول سزارین اختیاری🩵

من تو دو سه ساعت که از عمل دراومده بود فک کن دوتا شیاف استفاده کردم 😂 یکیو خودشون دادن ی بسته هم‌ من خودم داشتم همراه خودم 😂😂
میخاستم سومی هم بزارم دیگه ترسیدم نزاشتم اما اون مخدره دیگه دردم اروم کرده بود که دکترم اومد گفت در چه حالی گفتم الان یکم خوب شدم
گفت ۱۲ ساعت بعد اجازه خوردن بهت میدیم و بعد سوند میکشن که راه بری
که‌ اونم فرداش ساعت ۵ صبح میشد چون ساعت ۵ عصر عمل شده بودم ساعت ۵ صبح باید سوند میکشیدن قبل سوند کشیدن مامانم بهم چای داد با خرما و بعدش یکمی اش خوردم و ابمیوه هم داد بهم بعدش
اومدن سوندو کشیدن و گفتن از تخت بیا پایین که اونم یا خدا سخت ترین کار همین بود اولش یکم مامانم تختو اورد بالا و نشستم
بعدشم کم کم خودمو کشوندم و اومدم یواش یواش پایین فقط سخت ترینش باسنت بود که باسنتو نمیتونستی تکون بدی چون درد میکرد بخیه ها اما کم کم اومدم پایین و راه رفتم
ولی بعد اینکه یبار از تخت میای پایین بار های بعد تر هی راحت و راحت تر میشه واست و فقط اون اول اذیت میشی
من دو سه بار رفتم دسشویی و بعد راه رفتن خیلی بهتر شدم دردمم روز دوم فقط در حدی بود که یه دفعه مثل ضربان محکم میزد و ول میکرد در اون حد
مثل روز اولش خیلی شدید نبود