خانما از امشب دیگ نمیخوام به آیسان شیربدم الان با گریه خوابید چکارکنم شب گریه کرد خدامنو‌ ببخشه عکس ممدقلی رو نشون دادم ساکت شد خوابید برانصف شب چکارکنم

منم چندوقته دیگه برکه رو از شیر گرفتم بیدار که میشه آب بهش میدم میذارمش رو پام تا بخوابه،هنوز تنظیم نشده و اذیت میکنه ولی خدا رو شکر از پسرم خیلی راحتتر بود

بدترین کار کردی
عمدا بهت گفتم‌ک‌عذاب وجدان بگیری
تو یه مادری
وقتی اعصابت اروم بود صبور شدی اون وقت ازشیربگیر چون بچه بزرگترین دلخوشی و وایستگیشو از دست میده !!!مثل اینکه همین گوشی رو از دستت بگیرن


تو گهواره هی سرچ کن ترک شیر قطع شیر از تجربیات استفاده کن
باید شب سیر سیرش کنی
خسته اش کنی
تو روز حواسش پرت کنی ببریش بیرون ۱۰روز و‌شب اول سخته
شب بیدارمیشه اب بدی اب عسل بدی شیر پاستوریزه
بغل کنی تاب بدی رو‌پا بذاری تا فراموش کنه

باید نشون بدی چسب زدی روش و خراب شده
دیگه هم اصلا نده بغلش کن و با صدای اروم شعر لالایی بخون مرتبم براش سوره صبر بخون
اگر هم پشت سر هم بیدار شد کمی اب خنک بده بخوره این شبا زیاد تشنه میشه
حتی ممکنه از گرسنگی بیدار بشه اگر اب دادی باز زود بیدار شد یعنی گرسنه شده

تحمل کن عزیزم نگران گریه هاشم نباش بلاخره میخواد از چیزی که عادت داشته دفاع کنه و برش گردونه وای واقعا داره دیرم میشه دندوناش داغون میشه

وای الان سرچ کردم ببینم ممدقلی چ شکلیه
خیلی ترسناک بود
نمی‌خوام حس بد بهت بدم
ولی این چه کاری بود کردی دختر ؟
طفلی بچه رو چرا ترسوندی اینجوری

ای جانم چطور دلت اومد عزیزم الان اون بیشتر از همیشه به محبت ونوازش احتیاج داره از من می شنوی یه دفعه نگیر چون خودم یه دفعه گرفتم بچم خیلی اذیت شد یک ماه بلکه بیشتر طول کشید تا یادش بره وکنار بیاد ولی الان که دو ماه ونیمه گذشته دیگه خیلی راحت شدم خودشم قشنگ خوابش تنظیم شده

وای خدا، این چه کار اشتباهیه، بغلش کن، بگو میدونم دلت شیر میخواد، حق داری ناراحت باشی، من پیشتم، باهم از پسش برمیایم، بیا بغلم، حق داری گریه کنی، اشکالی نداره گریه کن، برات داستان بخونم شعر بخونم کتاب بخونم چکار کنم یکم آروم شی...
با بچه حرف بزن، ترسوندن چرا آخه مادر

چسب بزن رو سینه ت
بعد دیگه بهش نده
چند روز اول سخته
من رو پا میذاشتم

نشون ندع گناه داره

ی دفه ک نمیشه قط کنی شیرو بخاش چای تو شیشه کن یا شیر پاستوریزه بده کمکم قط کن