کلا شام و ناهار خونه پدر مادرت رو فراموش کن خواهر اونا نمییان شمام نرید یا توقع نداشته باشین اگه دوست داری رفت و آمد کنی ک اونم ب نظرم کم باشه و دیر ب دیر بعد شام یه ساعت بری برگردی کافیه
منم مشکلم بدتر از شماست هرسری میرفتم خواهر مجردم میگفت باز اومد فحشم میداد انتظار کار کردن ازم داشتن و احتراممو پیش بچه هام نداشتن اصلا خونشون برم غذا درست درمونی جلوم نمیزارن ولی برا زنداداشم کباب درست میکنن و..!خلاصه من احمق دیشب بچم ساعت ۸شب گفت بریم خونشون منم شام خونشون بردم شاممو خوردن هنوز خودم نخورده خواهرم بهم پرید که ظرف بشور...منم گفتم بزار غذا بخورم شروع کرد فحش ناموسی دادن دهن دریده خرابیه خلاصه مامانم بجاااینکه بگه دختر چیکار به خواهرت داری ده سال ازت بزرگتره مامانم هم شروع کرد فحش دادنم بچه م گریه میکرد منم دست بچه هام گرفتم نفرین کردم امام حسین تا آخر اربعین بین منو مادرم و خواهرم قضاوت کنه اونی که مقصره درد بی درمون بگیره ولی نمیره با یه عالمه پول مداوا نشه مامانم هم محکم تو سینه ش زد گفت بچه هات بمیرن منم در محکم بهم کوبیدم ۹شب تو تاریکی خونه خودم رفتم با گریه!!قسم خوردم هیچوقت پا تو خونه پدر نزارم مگه بمیرن مراسمشون بیام وتمام اونم برم تیپ میزنم بدون اشک وناله
چی بگم ...
چه اشکال داره اگر مادرت میگه بیا شام بپز شاید مادرت خسته اس
اون دوتا اجیت مجردا هم حتما درگیر درس هستن هنوز تو فاز جوانی ان
پدرومادر یه حقی به گردنمون دارن نباید ازشون دلخور بشیم
بعضی از خانواده هاهمبدشون میاد خونه داماد برن
من خودمم تازمانی که خونه بابام بودم برام هیچی کم نزاشتن ازدواج که کردم دیگه انگار شدم غریبه اصلا هرچی که براشون پیش میاد یا خواهر برادرام بم نمیگن درحالی که هرشب زنگ میزنم و جمعه ها میرم سمتشون
نمیشه که قهر کنم
ب دل نگیر .خودت بعد ناهار برو .غروب بیا خونه. با خواهرت حرف بزن
همینارو به پدر مادرت بگو حتما حتما
سعی کن گله هاتو بهشون بگی
بهشون بگووو اگر دلیل قانع کننده نیاوردن دیگه از ریشه قطع کن
ی بار گله کن حداقل
به مادرت بگو اینارو
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.