دیشب مراسم بودیم.
همه خیلی لطف داشتن و هرجا میرفتم از امیرطاها کلی تعریف میکردن و بغلش میکردن و باهاش بازی میکردن. همینطور که نشسته بودم با چندتا از دوستام دورهم و بچه هامون پیشمون بودن یهو یه دختر بچه ۵،۶ ساله که نمیشناختمش اومد نزدیکمون، یه کم نگاهمون کرد و ما گرم صحبت بودیم با دوستام، اومد پیش طاها نازش کرد و یهو در کسری از ثانیه مچ دست بچه م رو محکم گاز گرفت 😳😭 اینقدر سفت که جای دندوناش روی مچ بچه مونده بود 😭 من که اولش نفهمیدم چی شده چون پشت به من بود یهو دیدم دوستام حمله کردن سمتش و خواستش جداش کنن از امیرطاها 😳 بعدم سریع پاشد فرار کرد رفت 😭 اینقدر بچه م گریه کرد و دلش از حال رفته بود که خدا میدونه 🥺😔

البته بعد فهمیدم دختر بچه با مامان بزرگش اومده، مامان بزرگشم خیلی عذرخواهی کردن ازم، اما اینقدر ناراحت بچه م بودم که حوصله نداشتم بحث کنم باهاشون. نمیدونم دلیل کارش چی بود ولی بالاخره اونم بچه ست !
حالا نمیدونم چرا امروز پسرم از صبح بیحاله ! شاید باورتون نشه ولی جای دندونای دختره هنوز روی دستش پیداست 😢😭

بمیرم براش، تا بود از داداشش میخورد! حالا از دختر غریبه ! 😅😔

تصویر
۱۷ پاسخ

من بودم یکی میخوابوندم تو گوش دختره،بچه پنج شش ساله از بد ذاتیش این کارو می‌کنه نه‌حسودی بچگانه

والا من میبودم یکی تو گوشش میزدم از این غلطا نکنه

شاید اگ من بودم دعوای حسابی راه مینداختم با این تربیت کردنشون برای بچه هم اسپند دود کن

وای وای آدم دوس داره جیغ بزنه از دست بچه های حسود مردم

بچه پنج شش ساله دیگه فرق خوب و بد رو می‌دونه من پسر بزرگم نزدیک پنج سالشه اما اینقدر عاقل هست که بدونه همچین کاری اشتباهی ،واقعا این کار این بچه زشت بوده😑

واکسن هاری بزن احتمالا سگ بوده نه بچه تخم مرع اسم کسی های دیدنش روش بنویس اسم دختر بنویس بشکن حرز امام جواد بگیر اسفند دود کن

یه لحظه فک کردم یکی از فامیلای مارو میگی اونم
۵.۶ سالشه دقیقا ب بچه ها ذوق میکنه از ذوق زیاد بچه رو گاز میگیره
الانم با مامان‌بزرگشه
مامانش تهرانه

خوشگلی درد سر داره
بگردم بچمووو🥲🥲
حتما خیلی دردش گرفته

اسفند دود کن صدقه بده بچه ای ب چشم میاد

عزیزم من بودم دعواراه مینداختم

اینقد خوشمزه ب نظر میومد گفته بذار بخورمش🥲🥲
طفلی بچم خیلی مظلوم واقع شده هم از امیرحسین کتک میخوره هم از بقیه بچه ها
حواست بیشتر بهش باشه خب

وای ننه بمیرم 🥺
من میفهمم چی میگی با اینکه دوست داشتی جرش بدی اما اون لحظه انقدر حالت بد بوده ک فقط میخواستی به بچت برسی
منم اینجوریم و بعدش تا مدتها خود خوری میکنم
چون بنظرم باید با اون بچه برخورد بشه چون ۵-۶ساله خوب و بد رو تشخیص میده

آخی عزیزم

عزیزم مثل پسر منه

بچه حسودی کرده از دور دیده توجهات بسمتش هست

کلا بعضی از بچه انگار مریضن
منم بعضی وقتها روضه میرم بعضی بچه ها دخترم خیلی اذیت میکنن دلیلشم نمیدونم

الهیی قربونش برم
از حسودیش همچین کرده
صدقه بده.اسپند دود کن براش
عزییزدلم😍❤️

سوال های مرتبط

مامان ستاره مامان ستاره ۹ ماهگی
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۹ ماهگی
قصه امشب نی نی ها👼🌜
یه شب تاریک 🌃، سه تا ستاره کوچولو ✨ به اسم‌های “نورا”، “لیلی” و “آرش” تو آسمون داشتن با هم بازی می‌کردن 💫. نورا خیلی کنجکاو بود 🤔، لیلی خیلی مهربون ❤️ و آرش خیلی شجاع 💪.
یهو، نورا یه صدای گریه شنید 😢. صدا از یه ابر کوچولو ☁️ می‌اومد که گم شده بود و نمی‌دونست کجا بره 🥺.
نورا به لیلی و آرش گفت: “باید بهش کمک کنیم!” 🤔 لیلی با مهربونی 😊 گفت: “حتما!” آرش هم با شجاعت 💪 گفت: “بریم دنبالش!”
اونا با هم رفتن پیش ابر کوچولو ☁️ و ازش پرسیدن: “چی شده؟ چرا گریه می‌کنی؟” 🥺 ابر کوچولو گفت: “من گم شدم و نمی‌دونم پیش مامانم کجا برم!” 😭
نورا، لیلی و آرش تصمیم گرفتن ابر کوچولو رو به خونش برسونن 🏡. نورا راه رو نشون داد 🧭، لیلی به ابر کوچولو دلداری داد 🤗 و آرش ازش محافظت کرد 🛡️.
بعد از کلی گشتن، بالاخره اونا مامان ابر 👩‍👧 رو پیدا کردن 😃. مامان ابر خیلی خوشحال شد 😄 و از ستاره‌ها تشکر کرد 🙏.
نورا، لیلی و آرش فهمیدن که کمک کردن به دیگران خیلی خوبه 💖 و با هم بودن می‌تونن هر مشکلی رو حل کنن 🤗. و اینجوری بود که نورا، لیلی و آرش، سه تا ستاره کوچولوی مهربون، یه شب به یاد موندنی رو تجربه کردن 💫
شب بخیر کوچولو👼🌙