سلام شماها بچه تون مریض میشه با شوهرتون میبریدش دکتر شوهرمن نه وقتی باردار بودم و نه الان نمیاد میگه خودت ببر اسنپ بگیر من خستم بچم هیدروسفالی داره خیلی نگرانم ولی اون یجوریه انگار نه انگار الانم گوشش درد میکنه گفتم ببریمش دکتر اصلا از خاب پا نشد تا این که گفتم منو نمیبری بچتو میبری گفت اگه بچه منه نمیخواد بره دعوامون شد اصلا حالم خوب نیست فک میکنم اصلا براش مهم نیست

عزیزم فکرت درسته یعنی چع باهات همراهی نمیکنه چقدر بی مسعولیته

هیدوروسفالی چیه

دقیقن شوهر منم همینه
هیجا یاد ندارم تو شهرم بام اومده باشه
همش میگ با اسنپ برو
منم جایی بش نمیگم دیگ بیا

اصلا مردا بدشون میاد بگی بچه یچیزیش هست فکر میکنن الکی میگی همسرم منم همینه

این میشه ادم بی مسئولیت که خانوادش براش مهم نیستن متاسفانه ما خانوما مجروریم به ادامه دادن وگرنه ادم ی ثانیم این خفتارو تحمل نمیکنه ...

میدونید آخه من با مادر شوهرم اینا زندگی میکنم مادر شوهرم ک عمرشو دادبه شما یه خواهرشوهر دارم میگه با اون برو من که نمیترسم همراه ببرم میخام خودش بیاد که بفهمم مهمیم

بهش بگو نمیتونی بچه رو تنهایی کنترل کنی. ببین بازم اثر نداره ؟

نگران خواهر منم کلا مسولیت بامنه از کار خونه مسولیت بچه ها تا کار بیرون بانک خلاص همه چی خودمون بد عادتشون کردیم پس بهتر باهش کنار بیایم کمتررر اذیت میشم

من از زمانی ک ازدواج کردم ب این جور چیزا عادتش دادم وظیفه شو انجام بده الانم تو خونه کاری باشه یا دکتر من یا دکتر برای بچه باشه با اینک ماشین نداریم اما با اسنپ با هم میریم حتی دکتری گرفتیم ک عصر باشه چون صبحا همسرم نیستن

وقتی اینجوریه کلا انتظارتو قطع کن خودت برو اینجوری کمتر اذیت میشی این مواقع اگه بیان هم با غر زدن مث مته رو مغز ادمن، من شوهرم اینطوری نمیگه اما سرش خیلی شلوغه مغازه داره، منم همیشه تنها میرم بارداریم هم همش تنها بودم والا راحتتت تر بودم