سلام مامانا میخواستم یکم درد دل کنم
سامیار از اول که به دنیا اومد کولیک شدید داشت و خیلی گریه می‌کرد بعدم که کولیکش بهتر شد کلا فکر می‌کنم عادت کرده به گریه کردن همش گریه نق نق می‌کنم
جدیدا بغل کسی هم نمیمونه فقط گریه می‌کنه
امشب رفتم تولد آنقدر نق زد و گریه کرد مجبور شدم برگردم واقعا خسته شدم
همش میگم این ماه خوب میشه ماه بعد خوب میشه ولی همش داره بدتر میشه
جایی میریم نمیخوابه امشب خیلی خسته شدم و ناراحت با خودم میگم چرا بچه ها دیگه آنقدر آرومن پسر من آنقدر گریه می‌کنم
تورم خدا راهنماییم کنین
چند ماهگی خوب میشه
بچه ها شما اینجورین
دیگه واقعا به بچه بعدی اصلا فکر نمیکنم

پسر من موقع تولد اروم ب زور گریه میکرد اما دوروز بعد تا الان ک پنج ماهشه پدر منووو دراورده یه لحظه اروم نداره دل درش خوب شده کمی اما. رفلاکس پنهان گرفته همش درحال گریههه هرجا میرم شب میخابم توی خواب فقط جیغ میکشه تو خونه خودمون اینجوری نیس جایی میریم اینجوری میشه کلافه شدممممم

من فکر کردم فقط من بیچاره و پیر شدم از دست پسرام
اینکه خیلیا مثل منن حالم و یکم بهتر میکنه😁

سلام عزیزم
وای منم تازه تایپیک گذاشتم برای همین
من چ کنم ک از ۱۱ روزگی کولیکش شروع شد و ۱۷ روزگیش رفتم زاهدان تنهای تنها با کلی بخیه و درد زایمان شوهرمم میرفت سرکار من حتی نمیتونستم بشینم بچه گریه میکرد ب زور بلندش میکرد منم باهاش گریه میکردم
تا دو ماهگی ک دیگه فشار انقدر بهم اومد ک کلا اسباب کشی کردم اومدم سربیشه پیش خونوادم ک تنها نباشم
اینجام همه ازم فراری بخاطر گریه هاش منم از همه دلخور شدم ک اینجام کسی پیشم نیست رفلاکسم گرفت تازه وارد ۴ ماهگی ک شد خداروشکر کولیکش خوب شد
ولی الانم کلا زمان بیداری آروم نیست یا بغل میخواد یا نق نق تازه یکم میخنده دور بریا میان بگیرنش همه اعتراض دارن ک این چرا آروم نداره فقط وول میخوره دیگه کلافه ام

عزیزم هر بچه ای یجوره بعضیا نوزادی ساکتن بعدش اذیت میکنن بعضیا برعکس
بعضیا تو بچگی آرومن بزرگتر که شدن شیطون میشن بعضیام برعکس انشالله پسرشما هم بزرگتر که شد آروم میشه به هرحال باید صبر داشته باشیم

یه مدت چشمت بهش باشه. خواسته هاشو بشناس. قبل از اینکه گریه کنه بهش رسیدگی کن. به مرور گریه از سرش میفته

پسرم اولم آروم بود،ولی امان از دخترم ک از پسر شما هم واویلا بود،هر جا میرفتم حتی خونه هم ک بودم ساکت نمیشد،همش گریه..معلوم نبود چشه..
بخدا پشیمون بودم از بچه آوردن واینکه ناخواسته هم بود بیشتر حرص میخوردم...بعد ۶سال پسر دومم گیرم اومد، هنوزم کارش نق زدنه...منم دیدم فایده نداره بخوام بشینم پای این دختر ک بخوام بازم بچه دار بشم ..شکر خدا بهتر شده از وقتی داداشش به دنیا اومده...از خستگی،بیخوابی،گشنگی دیگه هلااااک شده بودم..پسرام خوش خواین،ولی امامان از دخترم ک هنوزم بدخوابه...دیگه کاریش ندارم..هر ساعتی میخواد بخوابه،

جراتی ک برم تو یه جمع ندارم حتی تو خونه هم یاخاب یا نق نق گریه روانی سدم

تنها نیستی من بچه اولم همین بود اینم بخدا یه روز اینقد گریه کردم خسته سدم

پسرمنم جایی همینطوره چون خونمون تنهاییم تو شلدغی قیامت میکنه لب میچینه گریه میکنه

پسر من ایقد اروم بود وقتی از شکمم در اومد گریه نکرد گریش در حد ی نقی بود اونم چند روزی یبار ولی هر چی بزرگتر داره میشه بی قرار تر میشه واقعا داره سختتر میشه برا منم درکت میکنم ولی فک کنم بخاطر دوندوناشونه دارن لثه سفت میکنن دندون در بیاره چند ماه دیگه

تنها نیستی عزیزم
من یه عروسی رفتم کل عروسی تو اتاق پرو بودم ازبس گریه کرد ۲شب جشن کوفتم شد...
بعدکولیک پروسه دندونه .... بخدا دختر من انقد دااااااائم نق میزنه و گریه میکنه نفهمیدم چطور دندون درآورد