سلام بریم ازتجربه سزارینم بگم🥲✌️
زایمان من کلاخیلی همچی یهویی شد بخاطراینکه آب دوربچم کمه شده بوداورژانسی شدم ۳۶هفته ۵روززایمان کردم
وقتی رفتم زایشگاه چون دکترم اومده بودمنو۵دقیقه آماده کردن فرستادن اتاق عمل سونددردنداشت فقط اون سوزشش منوکشت خیلی بدبود فکرمیکردم جیشم داره میریزه بیرون🤣دگ بردن اتاق عمل آمپول بی حسی زدن بعدگفت پاتوبده بالامنم میدادم بالا بی حس نمی‌شدم بازدوباره آمپول بی حسی زدن تابی حس شدم🥲🥲
دگ شروع شدتاصدای بچم اومددکتربهم نشون دادگفت نگاه چقدکوچولوه🥺بعدگفت شانس آوردی بچه هیچی آب نداشته😥بعدمن خابیدم بیدارشدم دیدم تموم شده بعدازچندساعت دیدم دردام داره شروع میشه بی حسی داشت میرفت ک گفتم برام شیاف گذاشتن خوب شدم نگم ازاولین راه رفتن خیلی سخت بودم جای بخیه هامیسوخت 😬😬
خونه ک اومدم سردردهای عجیب ووحشتناکی اومدسراغم ک تاالانم ادامه داره
اینم ازتجربه من
بخام ازسزارین بگم همچی خوب بودتنهاچیزی ک منوخیلیییی اذیت کردسردرده ک تاالان داغونم🥲

تصویر
۱۹ پاسخ

به سلامتی عزیزم 😍😍😍
یه سوال
پمپ درد گرفتی بعد از عمل؟؟؟

مبارک باشه خدا حفظش کنه زیر سایه پدرو مادر بزرگ بشه 🌹😍

ای جونم‌خدا حفظش کنه😍
اسم دخترمنم نیارا س💕

قدمش مبارک باشه
حتما سرتو تکون دادی یا زیاد حرف زدی سر درد داری
نسکافه و کافئین بخور بهتر میشی

بسلامتی گلم مبارک باشه قدمش پرخیرپ

دلیل سردرد چیه چون چند نفر دیگه هم میگفتن🤔

مبارک بلاخره شماهم زایمان کردید

به سلامتی عزیزم 😍❤️
منم مثل تو چند روز سردرد شدید داشتم ، تا میتونی مایعات زیاد بخور ، خاکشیر ، نسکافه ، چایی ، آب حتما بخور سعی کن استراحت کنی عزیزم

بی‌حسی ک زدن درد داشت وقتی آمپول میزنن،،،، وقتی بی حسی زدین هوشیار بودین یا نه؟

تا میتونید مایعات بخورید ونسکافه ...دکترم به من میگفت آب ولرم پر کن داخل بطری بذار بالاسرت و مدام بخور....البته تا ی مدت طبیعیه این سردرد وگردن درد

عزیزم‌بحاطر سردرد حتماااا فشارتون چک‌کنید.منم بعد زایمانم سردرد شدید داشتم‌همه‌میگفتن عوارض بی حسی هست.ولی من مسمومیت بعد بارداری گرفته بودم فشارم‌رفته بود بالا‌و‌سردرد شدت بودم‌ و ۴ روز بستریم‌کردن.
اینو‌گفتم‌که‌ فشارتون‌چک‌کنین

اب دور بچه چند بود ؟
به منم گفتن کمه

مبارک باشه قدمش خیر
وزن بچه چه قدر بود ۳۶ هفته؟
دستگاه نرفت

سلام عزیزم شما آب دور بچتون چند بود؟
و اینکه به دنیا اومد وزنش چقدر بود؟ دستگاه ک نرفت خداروشکر

مبارک باشه ❤️
بچه دستگاه نرفت؟؟؟

من بیهوشی گرفتم خیلی خوب لود سر درد نشدم

آره منم سردرد داشتم سر بچه اولم کاش این بچم نداشته باشم ولی میگن نسکافه و اینا ببری براب خودت بیمارستان

بعد سزارین تا ۸ ساعت نبایو تکون بخوری حتی بالشت زیر سرت نباید بذاری وگرنه سردرد میشی

به سلامتي عزيزم قدمش پر از خير و بركت.بعد عمل سرتو تكون دادي؟نسكافه اينا چي خوردي؟

سوال های مرتبط

مامان فاطمه مامان فاطمه روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانای گل
منم بالاخره زاییدم ولی با کلی درد
یعنی مرگ رو ب چشمم دیدم
نمیخاستم بیام تجربه مو بگم اخه شاید خیلی هاتون استرس بگیرین ولی خیلی باخودم کلنجار رفتم و اخر گفتم بیام بگم
هر کی دوست داشت بخونه
من ۱۴مرداد رفتم بیمارستان میلاد بستری شدم و دوتا ازمایش خون و نوار قلب ازم گرفتن و بهم گفتن از ۱۲ شب ب بعد چیزی نخور ک صبح ساعت شش صبح عمل داری
ساعت پنج و نیم صبح اومد لباس اتاق عمل داد و گفت بپوش میام دنبالت
بهش گفتم عملم بی حسی هست دیگ؟
گفت اره
ساعت شش شد و اومد منو برد اتاق عمل
خیلیییییی استرس داشتم و پرستاری ک داخل اتاق عمل بود منو دید کلی باهام حرف زد ک حواسمو پرت کنه و از استرس هام کم کنه
از امپول بی حسی اگ بگم اصلا درد نداشت هیچی نفهمیدم
سوند رو هم وقتی بی حس شدم بهم زدن ک بازم نفهمیدم
وقتی کمرمو بی حس کردن و خوابیدم دوتا دکتر بالاسرم بودن و دکتر خودم و دوتا پرستار دیگ بالای شکمم بودن
ب دکترم گفتم من بی حس نشدم چون دارم پاهامو تکون میدم
گفت میدونم کم کم بی حس میشی
یه دو دقیقه گذشت دیدم دارم جای بخیه قبلی مو تمیز میکنن ک بخان تیغ بزنه
وقتی تیغ رو کشید دردشو حس کردم و جیغ زدم و کلا تکون خوردم ک دکتر بی هوشیم ب دکترم گفت بی حس نشده که داره پاشو تکون میده
دکترم ب دکتر بی هوشی گفت تو باید بگی ک چرا ب حس نشده
منم اینقدر درد داشتم هی جیغ میزدم ک میخام برم ولم کنین
خیلی درد داشتم و فقط داشتم الماسشون میکردم ک ولم کنن
دکتر بی هوشی گفت عزیزم چرا ترسیدی چیزی نیست الان بی حس میشی گفتم درد دارم رو شکمم گفت چیزی نیست الان خوب میشی
یه دفعه دیدم صورتم و سرم هی داره بزرگ و بزرگتر میشه و میخاد منفجر بشه حالم بد شد و دست و پاهام کرخت
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۱ ماهگی
مامان پسری👶🏻💙 مامان پسری👶🏻💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان سزارین
من اومدم و ی چنتا ازمایش خون خود بیمارستان ازم گرفتن و گفتن باید سوند رو وصل کنیم بعد بریم اتاق عمل مخالفت کردم و گفتم تو اتاق عمل همون موقع بی حسی برام بزنین گفتن نمیشه و اینا خلاصه زدن سوند رو و از دردش تا خود اتاق عمل گریه کردم از بس درد داشت تو اتاق عمل دکترم که فهمید جریانو ی کم باهاشون بد برخورد کرد گفتش ک چرا زدید سوند رو و باید همینجا تو اتاق عمل براش میزدیم و اینا
سوندو رو دراوردن بران چون دردش قابل تحمل نبود و رو تخت دراز کشیدم برا بی حسی دکتر بیهوشی اومد و خیلی راحت بی حسم کرد ولی ی چن دقه دیقه حالت تهوع شدید و سرگیجه نفس تنگی گرفتم طوری ک همونجا زردی از معدم زد بیرون و اندانسترون ک چنتا بهم زدن بهتر شدم و کامل بی حس شدم و بچه رو برداشتن و منم بردن ریکاوری اینا و‌بعدش انتقال دادن به زایشگاه و کم کم دردام شروع شدن از درد شدید دیروز تا الان نتونستم تکون هم بخورم مسکن و شیاف و اینا هم ارومم نمیکنن
خلاصه ک تجربه خوبی برام نبود ولی بخاطر روی قشنگ نینینم همه چیو تحمل کردم و کنار میام
بیمارستان خصوصی عمل کردم هزینش 29 تومن شد با دستمزد دکتر
38 هفته و 1 روز بچه رو برداشتن وزنش 3 کیلو بود دقیق و قدش 50