دلم واسه دخترم خیلییی میسوزه خیلی تنهاس ن هم بازی ن دوستی هر روزم پارک میبرم خیلی تنهاس اصلا بچگی نمیکنه خانواده ها میبرم اونجا بچه نیس از بس همه یکی نهایت ۲بچه دارن اینجور میگن بچه تو رفاه میشه فلان بنظرم بدتر بچه تنها بار میاد بچه ام نمیتونم بیارم ن شرایط و ن اعصابشو ندارم

من پسرم یک سال و سه ماهش که بود حامله شدم
خیلی به من وابسته بود همش میگفت بیا بازی و ..... منم واقعا حوصله نداشتم
الان خیلی سختمه که این دوتا پشت سر هم شدن اما از همین الان باهم بازی میکنن خیلی خوبه خداروشکر

یه دونه دیگه بخاطربچه ات بیارباهم بزرگ‌میشن تاموقه اقدام بخادبدنیابیادبچه ات ۴ساله میشه
امامنم نمیشم خیلی دلم میخادخدابچه دیگع بده اماهزینه ک برم زیرنظردکتربارداربشم ندارم خداخودش بده
برمنم دعاکن عزیزم

دقیقا منم همینه وضعم دلم خیلی برای دخترم میسوزه طفلک تنهاست

ببرش مهدکودک. یا کلاس مادر و کودک

چاره چیه

والا ما هم تو غریبیم همین شرایطو داریم

بچه ی اول منم همینطور بود با بزرگترها همش بازی می‌کردو بزرگ شد زیاد بچگی نکرد طفلک الانم با بزرگترها رابطش خوبه با هم سنای خودش نمی تونه خوب ارتباط برقرار کنه تا کوچیکه ببرش مهد کودک همونجا خودتم باهاش یه دو ساعت باش بزار با همسانی خودش ارتباط برقرار کنه بلکه بعدا به مشکل نخوره

برعکس بچه من از بس تو شلوغیه دیگه داره وحشی بار میار😂