خیلی دلم گرفته ..‌.من سابقه یه بار مرده زایی به دلیل tof که یک مشکل خیلییی نادره قلبیه تو ۱۸ هفتگی بدنم جواب نداد و مجبور شدم چون بدنم جواب نداد سزارین بشم ...بعد اون اتفاق افسردگی شدید گرفتم یک سال و نیم گذشت و دوباره باردار شدم تا ماه پنجم اصلا به موندن این بچه هم امید نداشتم و بهش دل نبستم ...حالا شما فکر کنین چقدر سخته سونو میرفتم دکتر میرفتم اما نگاه نمیکردم که وابسته نشم...جتی واسه جنسیتش نه ذوقی داشتم نه جشنی چیزی گرفتم..بعد از ۱۸ هفته که فهمیدم سالمه تازه انگار حاملگی واسم شروع شد ...از اون روز تا الان خدا شاهده که هر روزززز یه استرس جدید واسم پیش اومد چون حساس هم شدم بخاطر تجربه ی قبلیم خیلی عذاب کشیدم ...از همون هفته ی ۲۳ و ۲۴ من مشکل حرکاتشو داشتم همش میومدم اینجا میخوندم یکی از ۱۹ هفته میفهمه یکی از ۱۷ ..حالا اونجا گفتم مهم نیست تا ۲۸ هفته که میگفتن مهمه یعنی رسیدن به این هفته برام شده کابوس که بالاخره رسید ...

۲۰ پاسخ

اگه دکتر میگه بعنوان وظیفس میگه اگه دیگران میگن اونارودوست داشتن میگن به فکرخودتن ولی نه تاحدی که عصبی وروان آدم بازی گرفته بشه

عزیزم استرس هودشن باعث میشه تکوناش کمتر شه
تا اینجا اومدی نگران نباش این دو هفته هم خیلی سریع میگذره و صحیح و سالم می‌گیری بغلت انشاءالله

انشاءالله صحیح وسالم بغل بگیرید💚

منم مثل شما بارداری قبلیم همه چیم اوکی بود وقتی برا آنومالی رفتم گفتن فاقد ضربان قلب هست مرده به فاصله یک سال دوباره باردار شدم البته بدون برنامه ریزی چون با اون تجربه تلخ میترسیدم دوباره باردار بشم واون اتفاق لعنتی برام تکرار بشه
ولی باردار شدم تا ۱۸هفته هر روز گریه میکردم تا اینکه هجده هفته ام تموم شد حرکاتشو احساس میکردم ولی باهاش حرف نمی‌زنم که وابسته اش نشم😭 در مورد اسمش صحبت نمی‌کردم هیچ وسیله ای نگرفتم که بعداً ضربه نخورم تا نیمه شش ماه به هیچ کس نگفتم همش سونو میرفتم که آروم شم
خلاصه همه اینا گذشت فک نمی‌کردم بشه ولی شد😍خداروشکررر الان پسر قشنگم صحیح وسالم کنارمونه
اینارو گفتم بدونی میشه استرس نداشته باش آروم باش 💚

نگرانی بیخودی داری من سر پسرم حامله بودم اوج تکون هاش روزی یک یا دوبار بود اونم مثل سکسکه دوتا ضربه میزد و تموم تا فرداش
فکر میکردم همه اینجوری هستن واسه همین اصلا استرسی نداشتم
اما الان تو بارداری دومم فهمیدم حرکت جنین یعنی چی🫤🫤

عزیز این چیزایی که میگی من کاملاً درکت میکنم چون من هم همینحور بودم من دوتا بچه داخل ۱۳ هفته سقط کردم والان هم خیلی کم تکون میخوره سونو بیو فیزیکال که رفتم گفت بچت خودش تنبله داخل تکون خوردن نگران نباش

اشکال ندارد یه چیز شیرین بخوراوکی میشی استرس فقط داری میدی به خودت همشم الکیه

خداروشکرآخراشی ازهفته ۳۷بچه رسیدمجازه یه هفته روصبرکن آن شاالله می گذاره طرف سابقه مرده زایی چندتاروداشته قرار نیست یکباربوده دوباره تکرار بشه

ای خدا ناراحت شدم برات انشالله که دیگه هییییییچ وقت اون تجربه قبلی تو دوباره امتحان نکنی امیدت به خدا باشه امیدوارم ب حق پنج تن نی نی تو سالم سالم وب موقش بغل بگیری سعی کن تا این دوهفته هیچ وقت استرس ب خودت وارد نکنی اصلآ تو فکر چیزهای بد نرو خاطرات گذشتتم ب کل از مغذت پاک کن همیش براز جای شلوغ وشاد باشی یا اگرم تنها بودی آهنگ شاد گوش بده تا تاثیر شادبودن روت بزاره نی نیتم تکان بخوره

منم روزای سختیو گذروندم، بارداری های ناموفقی داشتم قبلا ولی میدونی که کوچولوت استرس تورو میفهمه؟ منم موقع هایی که استرس دارم یا میترسم حرکاتش تغییر میکنه.
اتفاق های بد رو گذروندیم انشالله از این به بعد فقط خیر و خوبیه، تو بارداری هممون استرس سلامت بچمونو داریم و کاری جز توکل نمیتونیم بکنیم، من شخصا قران میخونم این موقع ها که خیلی افکار منفی اذیتم میکنه،تو هم بخون یا هر کاری که میدونی ارومت میکنه، نذار ذهنت بره سمت افکار منفی

آره ولی اینقدربخودت استرس نده الکی داری غول می سازی

عزیزم همه ما استرس داریم بارداری همینه انشالله به سلامتی بغل بگیری سعی کن گهواره پیاما رونخون چون بدتر آدم استرس میگیره

عزیزدلم بخدااعتمادکن تااینجانگهش داشته بعدشم آن شاالله خوب پیش می‌ره یکی ازاقواممون هم همینجوربودازاولش هفته ای یکبار می‌رفت سونوبچه تنبل بوداصلاتکوناش روحش نمی کرد الان که نزدیک به دوسالش هست این بچه یکجابندنیست فقط بدو بدو داره وماشاالله سالمه مثل شما آن اس تی هم میرفت

انشاله بخیر بگذره بد به دلت راه نده خدا بزرگه 🙏

یادت باشه عزیزم تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته

و این که کلا تکون خوردن بعضی از نینی ها کمتره نینی من در روز ۴،۵ بار کم تکون میخوره که اونم ماما گفت عادیه همونم کافیه

عزیزم هفته ات ک خوبه چرا سزارین نمیکنی درش بیاری

عزیزم الهی که تاپیک تجربه زایمانت رو بذاری و بیای بگی که داری یه نفس راحت میکشی😍 ایشالا دو هفته دیگه نی نی رو به سلامتی بغل می‌کنی و لذتشو می‌بری. نگران نباش مادر مهربون

عزیزم میدونم حق داری هم بخاطر تجربه قبلیت هم بالاخره مادری دیگه نگران میشی ولی بخدا استرس هم حرکات بچه رو کم میکنه هم حال خودتو بد میکنه

حرکاتش خیلییی ضعیف بود اصلا لگد و اینا حس نمیکردم...کلا به دلم موند ...یکم گذشت بهتر شد اما باز از هفته ی ۳۰ دوباره همون آش و امون کاسه اگه تایپیک هامو بخونین میبینین که کلا درگیربودم ...انقدر حرکاتش کم شد که دکتر گفت هر هفته باید برم مطب سونو و ان اس تی...فکر کنین از هفته ۳۰ اوضاع من اینه ...باز گذشت و یکم بهتر شد تا هفته ی پیش که فهمیدم به خاطر فاصله ی کم بین سزارین شدنم رحمم فشار روشه و باید ۳۷ هفته سزارین بشم و اینکه یه دور بند ناف دور گردنشه ...🫠 واسه منی که انقدر رعایت کردمو و حساس بودم بدتریییین چیزی بود ک میتونستم بشنوم هرچقدرم بقیه و دکترم بگن مهم نیست...ازهمون روز تکوناش خیلی کم شد با اینکه بیوفیزیکال دادم همه جی اوکی بود ...تا امروز که دیگه خیلیییی ضعیف شد جوری شده که تو حالت خوابیده اصلا تکون نمیخوره . رفتم زایشگاه گفتن ضربان خوبه ولی چون تکوناش ضعیف بوده دوباره برو بیوفیزیکال...یعنی هیچ کس تو این دنیا به اندازه من سونو نداد به خاطر حرکات . رفتم سونو و بچه تکون نمی‌خورد و میخواست حرکات رو بزنه صفر که آخرسر به زور دوتا تکون خورد... دیگه موندم چکار کنم ...چجوری این دو هفته رو سر کنم ...مخارج و هزینه ها به کنار واقعا دیگه نمیکشم ...ببخشین طولانی بود ...حس کردم اینجا هستن کسایی که منو درک کنن

سوال های مرتبط

مامان مونا مامان مونا ۳ ماهگی
سلام همه مامانای خوشگل ☺️عادت ندارم زیاد بنویسم ولی امشب کم آوردم گفتم بیام بنویسم بمونه یادگار 🥺بارداری سختی داشتم از همه لحاظ اصلا بچه نمی خواستم چون هم پسر دارم هم دختر چون میدونستم نه جسمم کشش داره نه روحم نه مغزم ولی وقتی باردار شدم دیگه تسلیم شدم کلا مدلمه زود خودمو با هر شرایطی وفق میدم ،،وقتی فهمیدم باردارم ۱۲ هفته بودم که رفتم سونو البته ی هفته قبلش آزمایش داده بودم ولی فکر نمیکردم ۱۲ هفته باشم همونجا گفت هماتوم داری جفتت پایینه و منی که همش باشگاه و بیرون بودم یهو شدم استراحت البته غذا دکترم گفت میتونی بپزی خلاصه ماه ۴و۵ با استراحت گذشت ولی فقط خدا میدونه چجوری گذشت 🥺از بنایی و بازسازی همسایه طبقه بالا پایین سروصدا و زندگی زیر خاک بگم یا از خونه موندن و اعصاب داغون و ویار بهر حال گذشت و یکم آزاد شدم بلخره گاهی بیرون میرفتم ولی نباید زیاد راه می رفتم یا کار سنگین ولی اوضاع بهتر بود یکم واسه نی نی خرید کردم ولی نتونستم خونه تکونی کنم چون هم بازسازی همسایه تموم نبود هم گفتم بمونه اول اردیبهشت کارگر بیارم …
صبح ۱۱ فروردین بیدار شدم که برم دسشویی دیدم خونریزی دارم اونم شدید مردم و زنده شدم تا برسم بیمارستان و بگن که بچه زنده هست …یک هفته بستری بودم خداروشکر خطر رفع شد آمپول ریه زدن و مراقبتای لازم سونو گرفتن تازه فهمیدم آب دور بچه کمه رشدش کمه کلی استرس کشیدم بعد یک هفته مرخص شدم و استراحت مطلقم آب دور بچه خداروشکر اومد بالا ولی بخاطر جفت پایین استراحتم خونم کثیف مونده و من همون ی ذره اعصابم تو بیمارستان جاموند 🥺
مامان بچم‌🩵دخترم🩷 مامان بچم‌🩵دخترم🩷 ۴ ماهگی
سلام بچه ها صبحتون بخیر🌱
چون تا زایمانم خیلی کم مونده همش نگرانم نکنه بچم سالم نباشه😭😓

اخه بارداری خیلی سختی داشتم شرایطمو میگم ببینید به نظرتون با این شرایط بچم سالمه یا نه😭


۱_
از اول بارداری که سونو رفتم قلبش حدود ۷ هفته تشکیل شد از هفته پنج شش تا هفته نهم دهم لکه بینی داشتم حتی گاهی شیاف اثر نمیکرد بعدش ۱۱ هفته خونریزی کردم بی دلیل

ویارای وحشتناک داشتم تا هفته بیست ۷_۸ کیلو وزن کم کردم هیچی نمیتونستم بخورم
مکمل ها رو به زور تحمل میکردم😣

تو هفته ی ۱۶ اینا دکتر مولتی برام نوشته بود شوهرم گرفته بود داروخونه یه مولتی داده بود که اصلا برای بارداری مجاز نبود داخلش مقدار ویتامین آ زیاد بود😑منم چون حال و روز خوبی نداشتم اصلا بروشور و روشو نخونده بودم ۲۲ روز مدام همون مولتی رو خوردم بعد یه روز اتفاقی دیدم روش نوشته تو بارداری نباید مصرف بشه😢
دکترم اونو ننوشته بود داروخونه اشتباهی داده بود😭

غربالگری اولم ریسک سندروم داون نشون داد که سلفری دادم خدا رو شکر سالم بود
۲۳ هفته دهانه رحمم باز شد فانلینگ شدم با سرویکس کوتاه اورژانسی سرکلاژ شدم
فشار خون از هفته هشتم دارم قرصشو مصرف میکنم
قند خونم بالاست

دمیترونو قشنگ تا روز سرکلاژ میخوردم وسطا یکی دوباری هیوسین خوردم بعدم از همون ۲۳ هفته به اینور معده دردای شدید میگرفتم یه شربت معده ای دکتر برام نوشته بود اونو همش میخوردم برا یبوستم اگه مگنی میلک و لاکسی ژل نمیخوردم اصلا روده هام کار نمیکرد

نمیدونم همش نگرانم با این همه دارو و قرص ایا بچه من الان سالمه یا نه؟😭😭😭


سونو گفت دور سرش دو هفته کمتره هم دکتر هم سونو گفتن طبیعیه فرم سرش اونجوریه نمیدونم چرا از نگرانی درنمیام همش نگرانم😭😭
مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ ۲ ماهگی
و بالاخره رسیدیم به ۳۶ هفتگی...خدافظ استراحت مطلق، شیاف،خونه نشینی،استرس،افسردگی....خدایاشکرت شکرت شکرت😍😍😍
میخوام از تجربه کم بودن طول سرویکسم بگم واستون:
تا پنج ماهگی همه چی خوب بود من خیلی عادی زندگی خودمو داشتم همه فعالیتی میکردم خونه تکونی خرید سیسمونی پله رابطه همه چی...دیگه تو ۲۵ هفته بودم که کم کم کمردرد و دردای واژن اومد سراغم رفتم سونو گفت طول سرویکس شده ۲۷...خلاصه از ۲۵ هفتگی زندگی من تغییر کرد شد همش و همش استراحت مطلق خیییلی بهم سخت گذشت هر روزش اندازه هزار روز واسم میگذشت هر روز کم میاوردم گریه میکردم افسرده شده بودم از خونه نشینی تموم بدنم درد میکرد از بس خوابیده بودم همش پشیمون بودم از بارداری ولی خب چاره ای جز تحمل نداشتم خدا کمکم کرد و با استراحت و شیاف رسیدم به هفته امن ولی از من به شما نصیحت توروخدا از اولش رعایت کنید که مثل من نشید استراحت مطلق و خونه نشینی خیلی طاقت فرساست من که خیلی سختی کشیدم تا رسیدم به اینجا🥲🥲🥲
مامان مهندسِ بقیع💚 مامان مهندسِ بقیع💚 ۳ ماهگی
یه روزایی بود واقعا فکرشو نمیکردم به اینجا برسم...
آخه تو ۲۰ هفته سرویکسم ۲۹ بود و ۲۳ هفته یهو شد ۲۵ و استراحت مطلق شدم ۲۶ هفته ام ۲۲ بود
همش میگفتم خدایا من فقط به ۳۲ هفته برسم و خیالم راحت شه
یه روزایی از استرس طول سرویکس کوتاهم صبح تا شب گریه میکردم
هممون استرس داشتیم همش در حال خوندن ذکر های مختلف بودم
واقعا هیچوقت فکرشو نمیکردم که بخاطر یه لیوان آب از کسی کمک بخوام و محتاج بشم که عینن محتاج شدم
فقط روز شماری میکردم برسم به فروردین اردیبهشت که مطمئن شم به دنیا بیاد میمونه
منی که یروز نمیتونستم تو خونه بشینم ۵ ماه تو یه تخت خوابیده بودم و در و دیوارای اتاقو نگاه میکردم
تو این مدت یکم افسردگی گرفتم..
ولی گذشت:)
خیلی از سختیایی که کشیدم رو نگفتم چون واقعا دوست ندارم انرژی منفی بدم
تجربه ای که تو این مدت داشتم اینه که نباید اصلا استرس داشته باشی استرس بدتر میکنه شرایط رو باید خودتو بزنی ب بیخیالی حتی اگه سرویکست زبر ۱۰ باشه
اون روزا همش دنبال مامانایی میگشتم که سرویکسشون مثل من بود و به آخر بارداری رسیده بودن و صحیح سلامت زایمان کرده بودن
یکیشون مامان کیان بود که واقعا ازش انگیزه و انرژی مثبت گرفتم خدا خیرش بده
همون روزا به خودم قول دادم اگه به آخر رسیدم و کسی مثل خودم که مشکل کوتاهی سرویکس داشته باشه رو دیدم حتما تجربه و همه چی رو در اختیارش بزارم
ببینید واسه من گذشت واسه شمام میگذره مطمئن باشید صحیح و سالم کوچولوتون میاد تو بغلتون
حتی من از ۳۰ هفته دیگه استراحت نبودم
ولی لطف خدای عزیزم باعث شد من و پسرم به اینجا برسیم
خدا جونم ازت ممنونم 💚..