عزیزم ماشالله خودش بچه زیاد داره.حوصله بچه دیگه نداره
هیچ عکس العملی
فقط بچه رو نمیفرستادم بالا
خودش یه لشکر بچه داره تو نفرست
رفتار خاصی نمیکردم دیگه به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی نمیزاشتم بچه ام بره خونشون
نشنیدی مگه (جاری عقرب زیر قالی )
دوازده ساله ازدواج کردم دوتا بچه دارم هیچکس پیشم نیست کمکم کنه با جاریام توی یه ساختمونم توی بدترین شرایطم بچه م و خونشون نزاشتم ، پسر بزرگم با پسر جاریم همسن و هم کلاسی هستن دوبار پسرم تا جلوی درشون رفت با پسرش حرف زدن جاریم میگفت پسرت هرروز خونه ماست دیگه نمیزارم تا جلوی در هم بره ،،، پارسال پسر کوچیکم ریه ش عفونت کرد ده روز باهاش بیمارستان بودم پسر بزرگم کلاس اول بود از مدرسه میومد خونه تنها بود تا همسرم از سر کار بیاد حتی توی اون روزای وحشتناک جیگرم واسه ش کباب میشد ولی نزاشتم بره
ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است
دیگه نزارید بچتون بره بالا
بنظرم چون خودش بچه زیاد داره حوصله نداشته ب هرحال ماهم ی روزایی حتی حوصله بچه خودمون هم نداریم چ برسه ب بقیه....
بچه رو ببر با خودت
ما هفته قبل مجبور شدیم بریم ی شهر دیگه بخاطر دکتر همسرم
ی دختر ۱ساله و پسر ۴ ساله ام رو باخودم بردم
خیییلی اذیت شدم ولی از منت بقیه بهتره
همیشه سعی کن رو پای خودت وایسی و تو اینجور شرایطی فک کنی هیچکس رو نداری
بنظر من واکنشی نشون نده و دیگه نزار پسرت بره
ولی بعدا جاش افتاد دیدی تعارفی چیزی زد به روش بیار تا بفهمه
ب خودش میگفتم
من بودم یجورایی تو شوخی میگفتم که پسرم این حرف و زده و دیگه به هیچ وجه نمیزاشتم بچم بره خونش.ولی اگر بچش اومد خونمون با خوشرویی و مهربونی باهاش رفتار میکردم که بفهمه با بچه چطور رفتار کنه
هیچی دیگه نمیخوان رفت و آمد کنین
حوصله ش نمیکشه
پسرتو نفرست حرفشم یجوری بهش بگو که بفهمه فهمیدی
من بودم هرررجوری بود بچمو میبردم اما دست اون شیطان دو رو نمیسپردم
ماشالله ۵ تا بچه..خب جلو بچه خودِ واقعیشونو نشون دادن دیگه یعنی دوست ندارن بچتون بره اونجا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.