از اول زیادی رو دادی زیادی سازگاری کردی الان نمیتونی جمعش کنی ادم حتی تو زندگیشم نباید صدشو بذاره من خودمم تازه متوجه شدم ولی دیگ ادم سابق نشدم چون قدر ندونس
اشکال نداره عزیزم تو قوی یمون به خاطه بچت همه افسردگی میگیرن من خودم آنقدر حالم بده بچم رفلاکس داره شیرمو نمیخوره کولیک داره دائم گریه میکنه منم پا به پاش گریه میکنم اما طبیعیه میگذره انشالله
حق داری خیلی سخته فقط ما خانما همو درک میکنیم. ما اینهمه اذیت میشیم برای بچه دار شدن اونوقت بعد زایمان اونا رفتارشون عوض میشه .جا اینکه بهتر رفتار کنن خدا همه مردارو ب راه راست هدایت کنه و عقل بده بهشون😏
مجبورم بودم مطابق شرایط خونه پدرم باشم و برای هرچیزی جوابگو باشم😞
من چی میگین سر هردو زایمان من و شوهرم بخاطر یک سری مشکلات ۴ماه از هم دور بودیم حتی خونه هم نبودیم 😭
وااای خانواده شوهره منم تند تند میان خونمون عصبی شدما بالاخره من با اینا دعواممیشه جررررشون میدم 😐جالب اینجاست سر زده میان که یوقت من نگم نیاین دیگه شوهرمم از دستشون خسته شده ب مامانش گفت از این ببعد خواستی بیای قبلش زنگ بزن جواب دادیم بعد بیاین
منم ۵۰ روز خیلی سخت گذشت🥲
درد من از همتون بیشتره من یکساله دارم بادرود خیانت کنار میام
منم همین مشکلات دارم از وقتی که پسرم به دنیا اومده تا یک ماه هم افسردگی گرفتم ولی بعدش روحیمو سعی کردم درست کنم شکر خدا الان بهترم ..
منم مامانش خیلی دخترمو بغل بغلی کرد یعنی تا ۲ سالگی همش بغلم بود دیگه افسرده شده بودم حتی الانم خیلی لجبازه دخترم, به خاطر لوس بازیای اونا ولی الان از قبل به دنیا اومدن پسرم بهشون گفتم نمیزارم مث دخترم باهاش رفتار کنین، دیگه شکر خدا مادرشوعرم کم میاد وقتی هم میاد نمیزارم بگیرش بغلش ،،( البته اونا که از دوست داشتنه که همش دوس دارن بچه رو بغل بگیرن)
ولی شماهم سعی کن خواهرتو دعوت کنی که بیان خونتون که شاید شوعرت بهتر بشه رفتارش،،خواهر شوهرات هم بچتو خیلی دوست دارن برا همین اینطوری میکنن به نظرم بیخیال شو ،،چون هیچی بهتر از این نیست که خودتو شوهرت باهم خوب باشین😊👌
انشالله که خوب میشین باهم مث قبل 😍
هییی چه دردی کشیدم من منم مثل تو بودم سنگ صفرام هم از یه طرف دیگه
چون یکم اخمو شده بودم مادرشوهرم به خونم یه جنگی انداخت خواهر نگووو شوهرم زد همه چی مو شکوند
همش میومدن خونم بچم نارس بود ۳۶هفته زردی داش خودم هم هر روز سنگم تکون میخورد بیمارستان بودم اینا هم همش میومدن استراحت نداشتم یه جنگی انداختن خونم که زنت رو نمیده ناراحت میشه ما میاییم گذشت با سختی حالم خوب شد ولی نزار این افسردگی حالت رو بدتر کنه
شوهرم به مادرشوهرم گفته بود که زنت فلان شده اخم میکنه شوهرم هم گغته بود افسرده شده اونم برگشته بود گفته بود چرا ما قدیم افسرده نمیشدیم خدا ازش نگذره حلالش نمیکنم چهل روز نبود زایمان کرده بودم خونم جنگ انداخت قهر کردم رفتم
اگر میخوای دوباره همه چیز خوب بشه و دل شوهرتو به دست بیاری به نظر خودت پیش قدم بشو برای اشتی و هر چه زودتر این کارو بکنی زودتر کدورت ها فراموش میشه. بچه بزرگ کردن سخته و شوهرتو نیاز خواهی داشت و در ادامه هم خواهراش میتونن خیلی کمکت کنن. الان میدونم که حق با توعه ک هیچ کسی حال روحی الانتو نمیتونه درک کنه چه دردی کشیدی و الان هم افسردگی بعد از زایمان... اما هر چی زودتر اشتی کنید بهتره. بخشش از بزرگانه
قشنگ میفهممت من سر ی قضیه کوچیک ک مقصرشم خود شوهرم بود باهام لج کرده کینه کرده الان ی ساله بی محلی میکنه حرف نمیزنه توجه نمیکنه اما در عوض خانوادشو میبینه قربون صدقشون میره تا منو ناراحت کنه
تو زن زائو رفتی پای گاز پررو شدن دیگه بسه دبفکر خودت و بچت باش تا وقتی خودتو ندیده بگیری بقیه زودتر نادیدت میگیزن برای خودت ارزش قایل شو واصلا محل نده به حرفای شوهرت
عزیزممنم دو ماه بستری بودم بیمارستان بعدش زایمان و ان آی سی یو و ..
خودت میدونی کلی داستان دنبالش
عب ندارع بخاطر نی نی کوچولو طاقت بیار تو میتونی
عزیزم🥺یادمه بستری یودی اما روحیه تو عالی حفظ میکردی نی نی خوبه الان؟ حق داری ناراحت باشی امیدوارم درست شه زودتر😞
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.