سوال های مرتبط

مامان عسل و آیهان👶💙 مامان عسل و آیهان👶💙 ۲ ماهگی
مامان 💙الوین💙 مامان 💙الوین💙 روزهای ابتدایی تولد
سلام بچه ها من اومدم تجربه سخت‌سختمو بهتون بگم

زایمان طبیعی پارت اول

از اینجا شروع کنم دوشنبه از بس ورزش و پیاده روی کردم ترشحات‌ موکوسی‌شدید داشتم بعد گقتم بزار بمونه شاید بیشتر شد بعد ۳ شنبه شد رفتم سرویس دیدم یه لکه قهوه‌ای خیلی کمرنگ داشتم شب رفتیم بیمارستان موسوی  برای معاینه‌ اول نوار قلب گرفت گفت انقباض‌داری زیاد بعد معاینه کرد ۲ نفر گفت هیچ ۱ سانتم باز نیستی بعد گفتن باید بستری شی بخاطر انقباض ماام همه کارای بستری رو کردیم و دکتر اومد بستریم کرد و مستقیم‌ از اورژانس مامایی دادن به بلوک زایمان ۳۹ هفته و ۱ روزم بود بعد موندم بلوک زایمان اومدن معاینه کردن نوار قلب گرفتن گفتن تو خیلی خوبی با درد های خودت اومدی نوار قلب خیلی درد نشون میده بعد من از۳ شنبه شب نخوابیدم اصلا تو اتاق تنها بودم فرداش که شد چهارشنبه اومدن بازم معاینه خیلی معاینم‌ کردن همش نوار قلب میگرفتن ازم تعریف میکردن میگفتن تو خیلی صبوری و خیلی درد داری ولی با اون سن کمت‌اصلا جیغ و داد نمیزنی خلاصه که بگم نزدیک ۲۵ بار اینا بخدا معاینه شدم این اومد دستشو‌‌کرد اون یکی دانشجو‌ دستشو‌ کرد تو خیلی ازیت شدم آخر دهانه رحمم ۱ سانت‌شد بعد بازم یه عالمه معاینم‌کردن گفتن دهانه رحمت بستس‌ ......
مامان محمدحسن جان🫀:) مامان محمدحسن جان🫀:) ۲ ماهگی
تجربه سزارین ۲
اون شب اگه میخواستیم بمونیم باید رضایت میدادیم که اگه بچه نارس بود و ... به گردن خودمونه و اگه میخواستیم هم تا ۳۸ هفته پ ۵ روز صبر کنیم باید رضایت میدادیم که بند ناف و .. اگه مشکل ایجاد کرد گردن بیمارستان نیست😐
سخت ترین دوراهی عمرم بود ولی بالاخره قبول کردیم دو روز دیگه صبر کنیم تا ۳۸ هفته و ۵ روز بشه.
پس فرداشب که واسه بستری رفته بودیم گفتن دکتر اونقدر براش محرض بوده که نمیتونستم زایمان طبیعی انجام بدم که گفته یه شب زودتر بستری شم تو بخش زایمان طبیعی و صبح برم بخش سزارین تا شاید بیمه قبول کنه به دلیل عدم پیشرفت
جوری بود که فکر میکردن اشنای دکترم که اینطور داره تلاش میکنه برامون
خلاصه بستری شدم و منتظر تا فرداصبح
ساعتای ۴ صبح بود که اومدن بهم سرم وصل کردن ، بهم گفتن سرم قندیه ولی روش نوشتن سرم اکسی توسین فکر کنم که همون سرم فشاره ..
منم که تو بخش زایمان طبیعی بستری بودم ، خانوما میومدن اونجا جیغ و درداشونو میکشیدن و لحظه اخر میرفتن واسه در اوردن بچه
من از شدت استرس وفتی حال اونارو میدیدم ، صبح که اومدن واسه معاینه ام ۴ سانت باز شده بودم و کیسه ابم پاره شده بود
ولی بدون هیچ درد یا انقلاضی این اتفاق افتاده بود ...
مامان بنیتا مامان بنیتا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
از ظهر کمر درد اینا داشتم ولی نمی‌دونستم انقباض یانه ساعت دوازده شب دیدم یکم خون ریزی دارم و دردا هم یکم بیشتر شد. رفتم زایشگاه ساعت 2شب بستری شدم گفتن تا ساعت 8یا9صب به دنیا میاد دوسانت باز شده بودم صب باز همون دوسانت بودم گفتن تا دوازده ظهر زایمان میکنی باز نشد گفتن تا شیش عصر ولی ساعت دو بعد از ظهر زایمان کردم چون زود بستری شدم از نظر خودم واسه معاینه که هر یک ساعت انجام میدادن خیلی اذیت شدم و بیشتر واسه نوار قلب اذیت شدم چون نمی‌تونستم روی کمر بخوابم و فقط گریه میکردم بعد تا ساعت 12ظهر دو سانت بودم وتا ساعت دو یهو ده سانت باز شد ولی آنقدر دردم زیاد بود گفتن بی دردت کنیم ولی شنیدم خیلی عوارض داره نزاشتم بعد خودم تنها تو اتاق بودم خیلی دردم شدید شده بود و بعد سرش اومد بیرون انقد داد میزدم گریه میکردم که تورو خدا یکی بیاد وگرنه بچه از تخت می افته هیشکی نمی اومد انقد داد زدم زار زدم آخرش یکی اومد و بعد بقیه رو خبر کردن و بنیتای قشنگم ساعت 1.55به دنیا اومد و با به دنیا اومدن بچه یهو همه دردات تموم میشن البته من هین زایمان همش بالا می آوردم گفتن از درد زیاده بعد زایمان چون یهو دردت تموم میشه و اینا شروع به لرزش کردم ولی درد اینا نداشتم
مامان نینی 🩵 مامان نینی 🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۱
ویروس اسهال گرفته بودم و دائم تو دستشویی بودم آب بدنم تموم شده بود و مدام تهوع داشتم حدود دو هفته با شرایط اسهالم کنار اومدم ۳۶ هفته بودم که رفته بودیم با همسرم نمایشگاه ایران نوشت اونجا دیگه به حدی حالم بد شده بود حس میکردم حتی نمیتونم رو پام وایسم نا نداشتم رفتیم بیمارستان
من بیمارستان مادران برای زایمان میخواستم برم که همون نزدیک مصلی هم بود رسیدم و به خاطر اینکه آب بدنم رو از دست داده بودم وقتی ازم ان اس تی گرفتن کلی انقباض نشون میداد دیگه برام سرم زدن و گفتن حتما متخصص عفونی مراجعه بکنم.
میخواستن بستری بکننم که با رضایت شخصی اومدم بیرون ولی قبلش ازم آزمایش گرفته بودن و گفتن تا جوابش میاد برید سونو دیگه تقریبا نصفه شب بود و پنجشنبه شب منم میخواستم حتما جایی که سونو میرم خانم باشه هر جا رو هم گشتیم جایی پیدا نکردیم قرار شد روز بعد برم سونو
رفتیم خونه و بهمون هم گفته بودن فقط استراحت کنم و از جام بلند نشم
گذشت و من همینطور درد داشتم روز بعد یکم بهتر میشدم بعد دوباره شروع می‌شد
روز جمعه من همینطور دنبال سونوگرافی گشتم تا بالاخره پیدا کردم اون روز همسرم سر کار بود برای همین با مامانم پاشدیم رفتیم سونو و بعد هم یکراست بیمارستان سونوم مشکلی نداشت ولی ان اس تی گرفتن باز هم درد نشون میداد ولی کمتر از دیروز گفتن باید معاینه بشی ببینیم یه وقت باز نشده باشی پرستار که معاینه کرد گفت دو سانت و نیم دهانه رحمم باز شده دیگه هر جور بود من رو بستری کردن و فرستادن بلوک زایمان ولی عجیب این بود که اونجا ان اس تی گرفتن انقباض نشون نمی‌داد
تا عصر روز بعد تحت نظر بودم و مانیتورینگ شدم و سرم تراپی که آب از دست رفتم برگرده بعد مرخصم کردن