اگه برگردم عقب بچه دار نمیشم
با اینکه عاشقتم و بند بند وجودم به نفس هاش وصله و دلم نمیخواد حتی ۱۰ دقیقه با کسی تنهاش بزارم
ولی اگه برگردم عقب ، برگردم به سال پیش همین موقع ، بدنیا نمیارمش
بدنیا آوردنش فقط و فقط خودخواهی من بود
نه خودم ، نه همسرم ، هیچکدوم برای نقش پدری و مادری بالغ نشده بودیم
نه اون کمک خوبیه برام و نه من اونقدر صبورم که بخاطر سلامت روان بچه م خشمم رو نسبت بهش کنترل کنم

دیگه به عقب برنمیگردی پس از الانت لذت ببر
کنترل کن خودتو میگذره این روزا
منم کمکی‌ندارم‌ ولی با وجود این که بشدت بارداریم وحشتناک بود بازم میگم میخوام بچه

عزیزم تنها نیستی
منم تنهام
شوهرم کمک نمیده یعنی اصلا نمی تونه
الان من از دیشب تا الان بیدارم دیگه دارم کلافه میشم از بی خوابی ولی چاره چیه
از عصبانی شدن و ... کاری درست نمیشه
صبر و تحمل کن همه این روزا میگذره

خیلی از ماها شوهرامون کمکی نمیکنن آره قبول دارم سخته خیلیم سخته اما به همون اندازه هم شیرینه

فقط باید صبر داشت همین میگذره این روزا فقط چندماه سخته از لحاظ بی خوابی بعدش بزرگ میشن خوابشون طولانی میشه

منم کمک ندارم شوهرم اصلا نمیتونه کمک کنه چراچون فقط به من نیاز بچم شیر میخوره جا شو باید عوض کرد در طول شب هی باید مدام بیدار شم برای شیرش

عزیزم از مشاور کمک بگیر برای آرامشت و کنترل خشم