دوماه پیش هم چین موقعه ای از اتاق عمل اومده بودم بیرون
و فقط میلرزیدم
و خونریزی داشتم شدید
و یه موجود زنده تو بغلم که بدنش داغ بود و گریه خیلی کم میکرد
انگار جون نداشت گریه کنه
و من از همه دکترا می‌پرسیدم سالمه ، مشکلی نداره
با اون همه استرس و درد میگفتم یعنی من سرپا میشم
یعنی میتونم کارامو خودم انجام بدم
یعنی بچه من بزرگ میشه 🥲
این دوماه سخت گذشت
ولی تونستم مدیریت کنم
و برای من این روز خیلی عزیزه
ارتباط من با بدنم
اینکه بدن زن چقدر قدرتمند و شگفت انگیزه ❤️
1404/06/08

۵ پاسخ

ووای اره خیلی عجیبه انقدر حالت بده ولی باید با همون حال به همه چی رسیدگی کنی
هی بچه اول بهتره
من که بچه دومم بود باید هوای دخترمم میداشتم

واقعا شگفت انگیزه
💝
بهترینها برات

بله واقعا ما زنا موجودات عجیبی هستیم
خدا اشکر برا وجود همه ی نی نی هامون🩷🩵

من همش میگفتم سالمه

خیلی باید گفت
فتبارک الله احسن الخالقین

مقالات مرتبط

انواع گریه نوزاد
معنی انواع گریه نوزاد و ترجمه هرکدام
گریه شدید نوزاد
علت‌های گریه شدید نوزادان
گریه نوزاد در شب
گریه نوزاد در شب | علل و درمان گریه شبانه کودک
آرام کردن گریه نوزاد
بهترین روش آرام کردن گریه نوزاد

سوال های مرتبط

مامان روژیناوپسرکم مامان روژیناوپسرکم ۲ ماهگی
❌❌❌❌⁉️سر دخترم ک سزارین شدم خیلی راحت بودم درد کشیدم ولی خیلی خیلی کم بود اصلا نفهمیدم خونریزیمم کم بود اصلا یجور دیگه بود ولی پسرم ک بدنیا آوردن خیلی درد کشیدم میگفتم کارم تمومه میمیرم هم تو اتاق عمل هم سوندش ک وصل کردن هم اینکه بعد عمل داشتم جون میدادم همش سرم بهم وصل میکردن گفتم برای چین اینا گفتن برای جم شدن رحم خیلی درد داشت گفتن بخاطر سرمه ک رحمت جم کنه سه روز بیمارستان بودم همش لخته خون ازم می‌رفت خیلی بیش از حد خونریزی داشتم رنگم زرد شده بود تن تن شکمم فشار مبدادن ولی تخت بغل دستیم با اینکه چاق بود انگار دردش کمتر بود اصلا هم شکمش فشار ندادن بنظرتون چطوریه م سزارینم این دفعه درد داشت
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دیارا 💕 مامان دیارا 💕 ۲ ماهگی
#تجربه_زایمان_من
🔺 قسمت نهم
برگشتم خونه
خیلی سخت بود روزای اول
راه می‌تونستم برم ولی سردرد های وحشتناکی داشتم
.
تحمل درد زایمان و بعدش برام شیرین تر از دردای کلیه و بارداری بود برام
.
همچنان موقعه ادرار کلیه ام یه کوچولو درد بود
.
حالا باید تو فکر این بودم چطور دوباره برم پیش جراح که ریل رو از کلیم دربیاره 😐 استرس من که تمومی نداشت
رفتم پیشش گفت الان درش میارم تا اتاق عمل کلینیک 😐😐😐😐
و من اون شبم آمادگی نداشتن
این دفعه فقط مجاری ادراری مو بی حس کرد
ولی دونه به دونه دستگاها که وارد میشد می‌فهمیدم و دستای پرستار و فشار میدادم 😭
.
بعد کلی تحمل ریل و از کلیه و مجاری ادراری درآورد
و من هم از رحم خونریزی زیاد داشتم هم مجاری ادراری🥲💔
.
چند روزی باز درد داشتم و سوزش شدید و خونریزی
که بعد از چند روز خیلی بهتر شدم
و الان خداروشکر کلیه درد ندارم
.....
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان راز 🌸👧🏻 مامان راز 🌸👧🏻 ۶ ماهگی
سلام دخترا
داشتم عکسایی راز نگاه میگردم رسیدم ب این عکس ک اولین روز تو بیمارستان ازش گرفتم چقد درد داشتم اون روز🥹دلم برای اون روز تنگ شد خیلی حس و حال خوبی
بود اینکه همه ب فکرتن و تحویلت میگیرن خیلی خوبه 😂✋
عمل من چون دیر شد ساعت ۴ از اتاق عمل تازه اومدم بیرون یکم برنامه هام بهم ریخت کلا راز کلا با لباس بیمارستان موند دیگه
من خیلی بارداری سختی داشتم سرکلاژ و استراحت مطلق اما بجاش زایمان راحتی
داشتم اتاق عمل عالی بودن کادر درمان همه خوش انرژی خاطره ی خیلی خوبی برای
من گذاشتن😍
شماها راضی بودین از اتاق عمل و روز زایمانتون؟ خاطره ی خوب براتون موند ؟
مشاهده ۲۸ پاسخ دیگر
مامان محمدامین👶🧸 مامان محمدامین👶🧸 ۶ ماهگی
سلام مامانا امیدوارم با این سوالم بهم یورش نیارید🥲تا حالا بدون غسل جنابت به بچتون شیر دادین؟ مواردی پیش میاد که دقیقه نودی بیدار میشه و فرصت غسل دیگ پیش نمیاد تا صلح روز بعدش . من تو گوگل خیلی تحقیق کردم میگن اشکالی ندارع ولی من از عذاب وجدان از خودم متنفر میشم نمیدونم چی کار کنم این موقعه ها که ن میتونم بچه رو ول کنم گریه کنه و برم غسل.. ن اینکه بهش شیر ندم🥺😔
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان 🍭NIKAN🧿 مامان 🍭NIKAN🧿 ۶ ماهگی
یادش بخیر دوماه پیش تو ابن اتاق داشتم درد زایمان میکشیدم😂🥲چ رود گذشت کلی خون رفته بود ازم خون زدم برام خیلی سخت بوددد یادش بخیر
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سامی💙 و💖 رستا مامان سامی💙 و💖 رستا ۱ سالگی
سلام ب دوستان گهواره ای
خب بعد یه دو هفته سختی بالاخره اسباب کشیم تموم شد نگم براتون ک با دوتا بچه پشت هم خیلی سخت بود با این ک بابام و مامانم داداشم زنداداشم خیلی کمکم کردن الان دیگه براستراحت نیاز داشتم پسرمو فرستادم خونه مامانم دو روز نگهش دارن من خستگی این دو هفته کارو در بیارم خدایی یدونه بچه اصلا سخت نیست اصلا هیچ سختی نداره آدم ب همه کاراشم میرسه وای وای دوتا بچه نگم براتون ک خیلی سخته خیلی واقعا آدم ب تنفس نیاز داره اون موقعه ک پسرم دنیا آمد میگفتم وای سخته خیلی ولی واقعا نسبت ب اون موقعه الان خیلی سخت تره خدا خودش کمک کنه این دوتا بچه بزرگ کنم 🙃
مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۵ ماهگی
مامانایی که واکسن دوماهگی زدید، من روز سه‌شنبه بردم زدم. تا صبح چهارشنبه تب و درد داشت. روز چهارشنبه درد نداشت دیگه، تب بالا هم نداشت ولی بدنش داغ بود. امروزم خیلی بی حاله، بدنش داغه، همش خوابه، یهو گریه می‌کنه. شما بچه هاتون چطوری بودن؟ این طبیعیه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هدیه امام حسین مامان هدیه امام حسین ۵ ماهگی
من دوماه از زایمانم میگذره سزارین بودم از دیروز پریود شدم خونریزیم خیلی خیلی کمه بهترع بگم اصلا نمیاد اون ی ذره هم ک میااد تیره هست
دارم دیوونه میشم دیگه ازفکر چرا اینجوریه.... کم خونی باعث کم شدن خون پریود میشه یعنی؟؟
کسی مث من نبوده؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آریا مامان آریا ۴ ماهگی
مامانا بچه مثلا زیاد گریه کنه تو یه روز زبونم لال خدایی نکرده ممکنه نفسش کم بیاد من با گریه بچم حول میشم فکر بد میکنم دوستم میگفت من از صبخ تا شب بچم گریه کرده با گریه هیچ بچه ای نمرده خدایی نکرده من خیلی میارسم با گرسه بچه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هامین مامان هامین ۴ ماهگی
بچه من دوماه و یه هفتشه خیلی گریه میکرد خیلی زیاد کلافه کرده همه رو چند بار بردم دکتر گفتن کولیک داره گرمیچر میدم بهش حتی تو ماشین هم اروم نمیشه انقد کریه میکنه نافش. زده بیرون موندم چیکار کنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا ۳ ماهگی
داستان زایمان
#قسمت_نهم

وقتی صدای گریه ش رو شنیدم هم خوشحال شدم هم ناراحت از آینده ای که نمی‌دونستم چی میشه کلی خواهش کردم بهم نشونش بدن ولی قبول نکرد دکتر و سریع دخترم رو به nicu منتقل کردن. اونجا بود که از صحبتهاشون فهمیدم از قبل واسش تخت رزرو کرده بودن و فقط من بودم که از همه جا بی خبر بودم و نمی‌دونستم قراره سزارین بشم. هرچی حرف میزدم انگار حرفهام گنگ بود هیچکس صدامو نمی‌شنید.
بعد دوختن شکمم همه رفتن جز یه آقا که تو ریکاوری پیشم موند. تمام فکرم پیش دخترم بود الان زنده س؟ صدا زدم آقا دخترم زنده س؟ گفت اره یه شیردختر مثل خودت آوردی. چند دقیقه گذشت دوباره گفتم آقا تو رو خدا دخترم زنده س؟ و منی که دیگه جوابی نشنیدم.
نمی‌دونم چقدر گذشت ولی دونفر اومدن جابجام کردن رو یه تخت دیگه و گفتن باید تو icu بستری بشی.

از در اتاق عمل بردنم بیرون، مامانم مادرشوهرم و پدرشوهرم پشت در بودن ولی همسرم نبود، نبود همسرم تو دلم رو خالی کرد وقتی بهشون نگاه کردم چشمای همه خیس بود فقط گریه کردم التماس کردم بگید که دخترم زنده س
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دلا مامان دلا ۶ ماهگی
مامانا تروخداجواب بدید بچه من یه رون پا یه چین داره اون یکی نداره؟بچه شما هم همینحوره؟یعنی مشکلی دارع؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نی نی👶🩷🌊 مامان نی نی👶🩷🌊 ۲ ماهگی
من دیروز خونریزی قهوه ای داشتم..‌امروز از صبح خونریزی شدید ...یک ساعتی یه نوار پر کردم....طبیعیه این همه خونریزی؟خیلی بی حال شدم....
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان امیر محمد❤️ مامان امیر محمد❤️ ۶ ماهگی
خانوما من ده روز بود خونریزیم خوب شده بود الان از صبح از دوباره خونریزی دارم خونش هم با اون خونریزیم فرق میکنه یعنی پریود شدم ؟
یعنی من اینقدر بدبختم😑
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کایان مامان کایان ۵ ماهگی
#تجربه زایمان طبیعی
پارت سوم
دردام غیر قابل تحمل بود و فقط گریه میکردم و میگفتم من دارم میمرم لطفا منو ببرین سزارین و واقعا تو حال خودم نبودم مث اینکه تو این دنیا نبودم و تمام تمرکزم روی بدنیا اوردن پسرم بود و سلامتیش
دکترم که ۹و نیم اومد خیلی اروم و با خونسردی پیش میرفتیم منی که توی اون همه درد داشتم میمردم ولی خانم دکتر خیلی ارومم میکرد
تا که با ۷ .۶بار که دردم شروع شد همراه با زور ساعت ۲۱:۴۳
پسری رو بدنیا اوردم
وقتی بغلش کردم تمام دردام یادم رفت خیلی لحظه ی شیرینی بود همه کنارم بودن مادرم و همسرم خیلی باعث دلگرمیم بودن
بعدش کایان رو بردن برای لباس پوشوندن و بخیه زدن من که برش داشتم
بعدش که تموم شد خودم بلند شدم رفتم حموم و لباس پوشیدم و اومدم نشستم شام خوردم و تمام
من تونستم طبیعی زایمان کنم
و حالا خودمو تحسین میکنم که تونستم با این درد های فراوان که واقعا غیر قابل تحمل هستش و بسیار سختتتت
و کلا من ۳.۴ساعت خیلی درد کشیدم و بعدش تمام دیگه هیچ دردی متوجه نشدم و الان از انتخابم بسیار راضیم
و خیلی خوشحالم که الان پسرم بغلمه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر