۸ پاسخ

ولی بنظرم این جدید بودن در بچه اول آپشن نیست
چون بچه ی دوم بازم جدیده هر بچه دنیای نهفته خودشو داره
شرایط و ویژگی های خاص خودشو داره
بچه دوم و بچه های بعدی تجربه های جدیدن نه تجربه ای که یکبار کسب شد و تکرار همونا
وی در خانواده ای با فرزندان متعدد بدنیا آمده ، فرزند اول بوده و طبق مشاهدات از رفتار مادر و پدر و حسهای خودش و خواهر برادراش این نتیجه گیری رو ارائه داده😁🤌🏻

بجه من از روز اول دائمااااا گریه
و از ۸ روزگی کولیکی و رفلاکس همزمان
من تا ۶ ماهگی چیزی ک یادمه بچه ای بود ک صبح و شب گریه میکرد و دور خونه میچرخیدیم و خودمونم اشک میریختیم
واقعا لذتی نبردم فقط اشک و گریه

منم دلم پرمیزنه برا اون روزا 🥹

عزیزم شما رفلاکس پسرتون خوب شد؟میشه بگین چیکار کردین؟

یه حبه قند😍🤩

وای دلم تنگ شدددددد

وای یادم انداختی چقد خوابم میومد تا میخوابید کنارش میخوابیدم چقد حس خستگی و ذوق داشتم منی ک عاشق بچه بودم حالا ی دونه ی وجبیشو کنارم داشتم هروقت دوس داشتم بوش میکردم بوسش میکردم درسته سخت گذشت خیلیا دخترم منم رفلاکس و نق نقو بودن شدید و اینا ولی خب گذشت

دقیقا بچه منم مثل بچه شما بود ... رفلاکس بیچاره ام کرد

سوال های مرتبط

مامان نیک 🩵 مامان نیک 🩵 ۱۵ ماهگی
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۱ ماهگی
قصه امشب نی نی ها👼🌛
یه پنگوئن کوچولو بود به اسم “برفی” 🐧❄️. برفی توی یه سرزمین پر از برف و یخ زندگی می‌کرد 🌨️🧊. اون عاشق این بود که با دوستاش روی سرسره‌های یخی لیز بخوره 滑️.
یه روز که داشتن بازی می‌کردن، یه ماهی کوچولو دیدن که توی یه حفره یخ گیر کرده بود 🐠🧊. ماهی کوچولو داشت تقلا می‌کرد تا خودشو نجات بده، ولی نمی‌تونست! 😥
برفی با دیدن ماهی کوچولو، دلش سوخت. 🥺 اون با دوستاش مشورت کرد و گفت: “بچه‌ها، باید به این ماهی کوچولو کمک کنیم!” 🤝
همه با هم یه برنامه ریختن! 💡 اول، چند تا از پنگوئن‌های قوی‌تر شروع کردن به کندن یخ با منقارهای تیزشون ⛏️. بقیه هم با بال‌هاشون باد می‌زدن تا یخ زودتر آب بشه 🌬️.
بالاخره، بعد از کلی تلاش، تونستن یه راه باز کنن و ماهی کوچولو آزاد شد! 🥳 ماهی کوچولو با خوشحالی چند بار دور خودش چرخید و بعد با یه “فیـــــــش!” 👋 رفت توی آب. 🌊
برفی و دوستاش خیلی خوشحال بودن که تونستن به یه موجود دیگه کمک کنن. 🥰 اون روز فهمیدن که با کار تیمی و مهربونی می‌شه کارهای بزرگ انجام داد! 💪🌟