۵ پاسخ

من با تجربه ای که از زایمان طبیعی دارم علاوه بر درد جسم روح ادمم آسیب میبینه که ۳ سال بعد زایمانم تا یادم میوفتاد اشکم میریخت از اون همه دردی که کشیدم

سلام عزیزم ورزش کردی واسه طبیعی،،؟؟چندهفته بچه به دنیا اومد دکترم گفت هفته بعد معاینه لگنی میکنم واسه طبیعی استرس دارم

ببین همه ماها بدنمون جذابیت قبل بارداریمونو از دست داده، اما واقعیت اینه که ما کار بزرگیو انجام دادیم
هر چی ادم به دست میاره ، یه چیزایی هم هزینه اون چیزه
ناراحت نباش، اگه‌حالت بهتره یه موقع ها با پسرت برو پیاده روی، ۱-۲ ماه دیگه هم باشگاه رو شروع کن
ما یکی از اشناهامون دوقلو زایمان کرد ، ۶ ماه بعدش میدیدیمش مثه دختره ۲۰ ساله ای بود که ازدواج هم نکرده بود😅
درست میشه
و اینکه از بدنت بدت نیاد، همسرت هم حتما درک میکنه که این تغییرات عادیه و بعد یه مدت مثه قبل میشی

خداروشکر گل پسرت سالمه امیدوارم هرچه زودتر حال خودتم بهتر بشه🙂

ببخشید کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۵ ماهگی
یه چیزی که من کفش کردم😂 و خواستم باهاتون درمیون بزارم اینه که من وقتی حامله بودم خیلی روحیم ضعیف شده بود و با این که زایمان اولم هم طبیعی بود اما همش به خودم تلقین میکردم که من نمیتونم و بیشتر شبا گریه میکردم از این که من نمیتونم درد طبیعی رو تحمل کنم ،خواستم برم سزارین اختیاری اما خانوادم نزاشتن و بنظرشون سزارین وحشتناک بود 😕درحالی که من حسرت اونایی که سزمیشدن و می‌خوردم همش میگفتم خوشبحالشون که درد طبیعی نمیکشن 🥺وقتی تازه دردام شروع شده بود من وحشت کرده بودم و همش گریه میکردم چون میدونستم این دردا قراره چندین برابرشه و آخرم هم روحیه ی ضعیفم کار خودشو کرد و طبیعی نتونستم و سز اجباری شدم ،وقتی زایمان کردم همسایمون که دوتا بچه طبیعی آورده و الان بازم حامله بود اومد و حالشو برام گفت درست مثل من بود همش میگفت طبیعی نمیتونم به دردا فک میکنم وحشت میکنم و...دیروز رفته طبیعی نتو نسته اونم سز اجباری کردن،خواستم بگم اونایی که می‌خوان طبیعی زایمان کنن خیلی باید روی خودتون کار کنید چون زایمان طبیعی روحیه ی خیلی بالایی میخواد
مامان آیه ✨♡ مامان آیه ✨♡ ۴ ماهگی
من هنوزم هر روز از خودم میپرسم چرا نرفتم سزارین؟
اینکه هنوز سوزش دارم و زخم شده مهم نیستا
همش به این فکر میکنم اگه سزارین بودم چه زایمان رویایی داشتم و سر بچم بدون زخم بود
یا لاقل قسمت خصوصیم برا شوهرم مونده بود :)
هنوز تک تک صحنه ها جلو چشمه که تو اتاق زایمان یه جوری با اونجا رفتار میکردن که انگار قرار نیس کسی دیگه بره سراغش فقط میخواستن باز شه
من خیلی روحیم دخترونس مامانا
ولی بعد زایمان احساس زن بودن و پیر بودن میکنم،
چرا من عین این زنای سفت و هیکلی رفتم طبیعی؟
من خیلی بدنم ظریف بود
الان دیگه اینطور نیست تو آینه که قسمت خصوصیمو میبینم از خودم بدم میاد
اینارو به کی میتونم بگم؟به هیشکی..
نمیدونم این تصویر آرمانی و رویایی زایمان طبیعی از کِی توذهنم شکل گرفت ولی خیلی پوچ بود همش
اینارو دارم با بغض تایپ میکنم
بچم الان سالم کنارم خوابیده زخم سرشم داره کم کم خوب میشه؛ نمیخوام ناشکری کنم ولی دست خودم نیس هرروز این سوال تو ذهنمه که من چرا نرفتم سزارین؟
مامان نی نی مامان نی نی روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین پارت دوم
بعد از معاینه خونریزی و درد خفیف پیدا کردم. با همون خون ریزی گفتن برو تشکیل پرونده بده. رفتم پذیرش و با نگرانی از این که خون از لباسم بیرون نزنه تشکیل پرونده دادم و برگشتم.😟 واسه ذخیره خون بند ناف قرارداد بسته بودم و به مامایی که قرار بود واسه گرفتن خون بیاد زنگ زدم و بهش اطلاع دادم که بستری شدم.
داخل لیبر مرتب از من nst می‌گرفتن. توضیحی بهم نمی‌دادند ولی از چهره ی ماما مشخص بود که خوب نیست. چند بار هم به پزشکم زنگ زد ولی پزشکم جواب نمی‌داد. و من نگران این بودم که نکنه تا دکتر میاد جنین ایست قلبی کنه. چون قبلش هم دکتر خودم و هم دکتر بیمارستان دولتی که رفته بودم گفته بود که ضربان قلب جنین داره افت می‌کنه. ساعت 19 شد. که من درد طبیعی گرفتم. درد شدید و ممتد بود و مثل چیزی که شنیده بودم چند دقیقه درد و بعدش استراحت و دوباره درد نبود. و برای آخرین بار nst دادم دیگه ماما بعد از دیدن nstعصبانی شد مشخص بود که وضعیت جنین خیلی بدتر شده ولی همچنان توضیحی به من نداد و دوباره به پزشکم زنگ زد. که خدا را شکر جواب داد و گفت ساعت 20 میرسم. و آماده اتاق عمل بشه.
...