خسته شدم از کابوس های هرشب و دیگه تا صبح بیدار موندن..😔😭

اینجا ساعت ۹ شب میخوابیم من الان خواب بد دیدم با جیغ و گریه و تپش قلب و لرزش دست و بدن بیدار شدم دیگم تا صبح بیدارم🥺

سرشب هم برق‌نبود اومدم اتاق باتری دستگاه پسرمو عوض کنم صدای خنده بچه شنیدم نور انداخت تو صورت بنیامین .. بنیامین اصلا حتی لبخند هم رو صورتش نبود سریع از اتاق زدم بیرون قلبم چنان میزد..😭

شاید اخر سر سکته قلبی کنم😓

منم اینطرف ترسیدم والا.
داستان ترسناک شد که

گوشه به گوشه خونت قرآن بزار خودت هم مرتب بخون

بنظر من چون برق نباشه همه جا سوت کوره وترسناک مخصوص روستا ها شاید بخاطر همون که ترسیدی و از اون طرف هم فکرت پریشان بوده بخاطر همینه عزیزم نگران نباش

سلام عزیزم
خیلی وقت بود دیگه نداشتم شمارو
امیدوارم حال بنیامین جان خوب باشه.
الان تاپیک هاتونو رفتم خوندم و متوجه شدم رفتید افغانستان. امیدوارم حال دلتون خیلی زود خوب بشه. تنتون سلامت. 🌹

سنجاق آویزون کن به بچت خودت بسم الله زیادبگو

منم ترسیدم

کی نور انداخت گل گاوزبان دم کن بخور هرشب

کی نور انداخت