دلیل حال بدو گریه هام 🛑🛑🛑🛑🛑
امشب برا اولین بار ازخودم خجالت کشیدم !برا اولین بار از خودم حالم بهم خورد!
برا اولین بار کافر شدم و تکرار میکنم خدا کجاست ؟!!
برا اولین صدای شکستن همزمان قلب چندنفرو باصدای شکستن قلب خودم شنیدم !پس خدا کجاست
برااولین بار غم انگیزترین غم نشسته ی دختر معصومی رو باعمق دلم لمس کردم احساس ‌کردم از خودم خجالت کشیدم !
مگه میشه این صحنه بااون غمو بغض اون دختر بچه رو فراموش کنم
وقتی پشت سرهم جلو چشام پلی میشه صداشم لا مصب بلنده مغز سرم درد گرفته !!
برا اولین بار شرمندگی مادری رو دیدم .....حس عذاب وجدان برهدر ۱۰ساله ای رو دیدم 🥺😞حس له شدن غرور مردانشو میتونسم درک کنم
بیرون بودیم تو یکی از بلوارا شهرمون نشسته بودیم رفته بودیم پیاده روی خیلی راه رفتیم خسته شدیم نشستیم
چشمم افتاد ب یه دختر کوچولو ک داره با عروسکش بازی میکنه !با لبخند زیر نظرش گرفتم ی دختر خیلی بانمک و ناز 🥺مامانو برادر حدودا ۱۰ ساله ای هم همراهش بودن ک یهو تلفن پسره زنگ خورد ب گمانم منتظر کسی بودن !
ی آقا با دخترش اومد
برادره عروسک خاهرشو گرفت نشون آقاعه دا د آقاعه هم داد دست دخترش
رفتن غم داداشو حس کردم شرمتدگی مامانه وای امان از دل اون دختره😭😭😭😭😭😭
زد زیر گریه بلند عروسکمو چرا فروختین
وای خدایا اخه جرا باید من این اتفاقو میدیم اینو میشنیدم چرا😭😭بقران قلبم درد میکنه 😭
تااینو شنیدم رفتم جلوتر توجیبم شکلات داشتم دادم ب دختره
هنوز بغض داشت و اشکا رو گونش
سو وضعشون بسیار فقیرانه و کهنه پوش 🥺😟
بی رو در بایستی گفتم برا عروسکش گریه میکنه؟ مادرع گفت اره دسگه باهاش بازی نمیکرد فروختیم ازطریق دیوار
دلم اتیش گرفت میدونستم از مجبوری فقر فروخت

تصویر
۱۵ پاسخ

منم گفتم ب دخترت چندتاعروسک هدیه بدم ناراحت نمیشی خوشحالیشو میشد فهمید!
فورس از خدا خاسته شماره تماسشو گرفتم ازش ...
حالا قراره براش اسباب بازی ببرم 🥺
حالم از روزگا بهم میخوره!!!!

انشالله خدا به دل مهربونت نگاه کنه هر چی ازش میخوای بهت بده عزیزم🙏 چقدر ناراحت شدم از این تاپیکت🥺🥺😥😥چه غمگین وسخت زیاد هست خواهر از این آدما 😭

همش میگم چرا این اتفاقو باید ببینم
ودقعا حالم بده
از طرفی هم میگم ب قول همیشگی خودم هرکاری حکمتی داره 😕😟🥺
اما اخه کا خدا این اتفاقو میزاشت جلو راه ی ادم پولدار
کاش پولدار بودم ب حدی ک هر مشکلی داشتن حل میکردم

فدای قلب مهربونت زری جون .
اینجور آدما تو این جامعه فراوون و هرروزم تعدادامای فقیر داره بیشتر میشه .

عزیزم درخواستمو قبول میکنی

چقدر تو خوش قلبی دختر

خدا رو شکر که وسیله شدی واسه خوشحالی اون بچه....اگه میتونی هرچند وقت یک‌بار کمکش کن....

هعی خواهر من چیزهای بدتر از اینو دیدم حیف ک خودم وضع ام بدتر از اونهاست انشااله خدا هیچ مادری رو شرمنده بچه اش نکنه

کاش منم تاپیک تورو نمیدم ولی باز خدا تورو سرراه اون دختر گذاشت که بتونی دل شکشته اون دخترو جبران کنی

انشالله دستت پر از خیر و برکت باشه و دیگه هیچوقت نیازمند نشن و فقط دست به سمت خدا دراز کنند

واااای دیوونه چرا ناراحتی
میفهمم آره حالت بده ناراحت شدی اما خوشحال باش
به خود خدا قسم خودش اونارو گذاشته سر راهت
از طرفی می‌دونه قلبت مهربونه و دست به خیر داری و از طرفی حکمت فروختن اون عروسک این بوده اون خانواده به حامی مثل تو پیدا کنند
خداروشکر کن زهرا جان اگر کمک کردی بگو ماهم مبلغ ناچیزی بزنیم تو کارتش
خوشبختن اونا که خدای بزرگ دارند و مهربونیت مثل شما

خدا خیرت بده زهرا جون

سلام عزیزم میشه شماره کارت بدی من برات پول بزنم تو از طرفم دفتر نقاشی چیزی براش بگیری ببری بهش بدی

اینجورآدمازیادن
خدابزرگه
خداهمه جوربنده ای داره؛
شماهمون موقع پول میدادی
محترمانه به مادرش میگفتی ازدخترت خوشم اومده؛
برااینکه امشب وخوب بخوابه این مبلغ وبگیریدوفردایه عروسک نوبراش بخرید
به همین سادگی....🤗🤗🤗

خدا به همه کمک کنه😥

سوال های مرتبط

مامان ❤  hana ❤ مامان ❤ hana ❤ ۳ سالگی
امروز کلی اتفاق عجیب و پر از دلهره و استرس واسم افتاد طوری ک پریود شدم از استرس زیاد

اولی چند تا لباس برا دخترم بود گفتم نندازم ماشین قاطی لباسا رنگ پس میدن بردم حموم با دست بشورم

دیدم صدایی از دخترم بلند نمیشه صداش زدم چند بار جواب ندا د
رفتم دیدم در کمد(چند تا عروسک و اسباب بازی گذاشتم تو اون کمد ) بازه دخترم سرش گذاشته وسط کمد دراز افتاده چشماشم بسته
یا امام حسین فکر کردم خورده زمین بیهوش شده دور از جونش ....چشام سیاهی رفت جیغ میزدم و خودمو میزدم و طفلی دخترم خواب بود بیدارشد کلی از ترس گریه کرد

بعدش رفتم خونه همسایه از تو باغشون سبزی شنبلیله اورده بود همه میخریدن منم رفتم خریدم خبر مرگم
همه گفتن عه دخترت چ بزرگ شده موهاشو چ فره چ ناز حرف میزنه
اومدم تو حیاط بچم جوری افتاد دماغ و دهنش پر خون شد اینقدر جیغ زد و گریه کرد

بهونه بهونه و گریه ک زنگ بزن ب بابا (شوهرم شهر دیگس واسه کارش )
عکسشو فرستادم واسه شوهرم تا سین کرد سریع زنگ زد

زهرا بچم چی شده تو رو خدا بگو بغض کرده بود بچمم صدای باباشو شنید وای خدا داغ دلش تازه شد گریه گریه شوهرمم صداش میلرزید ....

فیلم هندیش کردن پدر و دختر

چقدر مادربودن سخته بخدا

وقتی دخترم خواب بود و فکر کردم افتاده اون لحظه انگار قلبم از جا کنده شد

خدا خودش ب داد دل مادرایی برسه ک بچه از دست میدن فقط خداست ک صبرشون میده واقعا
مامان سیاوش‌وکیارش مامان سیاوش‌وکیارش ۳ سالگی
یعنی متنفر از نزدیک بودن ب خانواده شوهر هم خوار شوهرم نزدیکه هم جاریم
خواهر شوهرم ک پنج دقیقه میاد خونه پدر شوهرم ب چشم بچه‌ها خودشو نشون میده می‌ره اینا زر زر میکنن الان من داشتم خونه پدر شوهرم ظرف میشستم بچه‌هام حیاط بازی میکردن این خانمم ساعت ۳میخواد بره عقدکنون اومده خودشو ب اینا نشون داده خواسته بره اینا گفتن می‌آییم خونتون اینم قشنگ برده کوچه گذاشته جلو در برادرشوهرمینا رفته دختر اونم اینارو حیاط نمیزاشت رفتم دیدم اونجوری دیدم حرصم در اومد از دست دوتاشون گرفتم با گریه آوردم خونه درحالی دختر اون بیست‌وچهارساعته خونه منه من این دختر و انقد دوست داشتم ولی از وقتی بچه‌هام بزرگ شدن انقد اذیتشون می‌کنه ازش متنفر شدم یعنی ی چیزی خوردنی دست بچه‌هام میبینه میاد باهاشون طرح دوستی میریزه میخوره می‌ره میاد خونمون با همه وسایل اینا بازی می‌کنه اینا می‌ره خونشون یا نمیزاره یا اگه هم بزاره بهشون وسایل نمیده برگریه میندازتشون یعنی من فقط از خدا صبر ایوب می‌خوام بتونم اینجا دووم بیارم
مامان قرتی خانوم مامان قرتی خانوم ۲ سالگی
توروقران میتونید بهم کمک کنید من تا تنها میشم حالت بدی میگیرم و عذاب وجدان شدیدی میگیرم که چرا باردار شدم مثلامن ۲۰ هفته رو دارم پر میکنم حالت روحیم خیلی بده همش یا گریه ام میگیره یا حس میکنم چیزی هستم که فایده ندارم و اعتماد به نفسم به شدت پایین اومده به حدی که همسایمون تازه منو دید گفت برا چیته بچه ات الان کوچیکه (بچم سه سالشه) به شوهرم گفتم میگه خو راست میگه دهاتی شدی که چندتا میاری میدونم شوخی میکنه زدم زیر گریه با اینکه شوهرم خواست هااا یعنی خودشو کشت تا باردار شدم چون پسر نشد بازم دختر شد حرصش گرفته الان حس میکنم متنفر شدم از بچه ام و میگم واقعا برا چیمه فردا می‌بیند عاشق بچم شدم یه بار میگم بچم سالم به دنیا نمیاد و استرس سلامتیشو دارم هی میرم عکس سونو بچه رو چک میکنم میگم مشکل داره صورتش یا خدایی نکرده شکاف لب داره یا خدایی نکرده شکاف کام داره با اینکه از دکتر سونو پرسیدم گفتم چکش کن گفت چک کردم سالمه بازم گفتم توروخدا راست میگی گفت بله الان باز با خودم میگم دکتر دروغ میگه بهم چون خودم سابقه شکاف کام دارم و بچه اولم سالمه به نظرتون افسردگی گرفتم حالم بده مخصوصا نمیدونم چرا وقتی تنهام حس خفگی بهم دست میده یعنی افسردگی فقط به مردن فکر میکنم تا شوهرم بگه تو حس میکنم متنفره ازم بدون هیچ دلیلی🥺🥺🥺؟؟؟؟
مامان امیررضا مامان امیررضا ۳ سالگی