سلام بالاخره مهراب خوابید تونستم بیام حرف بزنم
تو این هفته سه تا خبر شنیدم
یکیش دوتا همکار قدیمی که ۱۲ سال پیش باهاشون کار می‌کردم باهم ازدواج کردن هم تعجب کردم و شدیدا براشون خوشحالم چون دوتاشون خوبن
بعدی همکارم تو بیمارستانی که بودم باهاش به شدت بعد شنیدن این خبر حالم بد شد اینکه دختر قشنگی که تو سن پایین تجربه ناموفق داشته و طلاق گرفته حالا دوباره یه کار اشتباه رو انجام داده صیغه شده و خونواده پسره راضی به ازدواجشون نیستن حتی باعث شده خونه ای که با هزار بدبختی سه سال پیش اجاره کرد عذرش رو بخوادهمش میگم برم باهاش حذف بزنم بعد میگم زندگی خودشه من حق دخالت ندارم نمیدونم
سومی همکلاسی دانشگام کسی که تو بیمارستان همه جوره سعی کرد من بین همه خراب بشم و خودش بدتر خراب شد خداروشکر زنده ام و روزگار این آدمارو میبینم نه اینکه بگم دنبال بدبختی این آدما هستم نه
دنبال اینم ببینم کسایی که علاقه به خار شدن من تو چشم بقیه رو داشتن الان زندگیشون چطوریه
خداروشکر خدا هست و میبینه همین برام کافیه
مهراب روزا همش جیغ میزنه الانم سرفه هاش کمتر شده ولی خب همش باید بغلش کنم کمرم نابود شده ممنونم از راهنمایی همه دوستای گلم تو تاپیک قبل ماچ به کلتون
من جغد این شبا هستم😂

۱ پاسخ

سلام خداقوت چرا انقدر دیر میخوابه ؟

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
حالا در مورد شیر دادن و قطع کردن شیر الان خیلی هاتون میبینم میگید که ما شیر شب میدیم دکترا چرت و پرت میگن که شیر شب قطع بکنی ماها قبلا می‌خوردیم چیزمون نشده پس ما هم به بچمون میدیم و هیچیش نمیشه .اصلا سیاه شدن دندون و اینارو من میزارم کنار کاریش ندارم
بچه بعد یکسالگی تازه شروع میشه وابستگیش به شما و همش می‌چسبه بهتون میخواد هی شیر بخوره اون جیغ میزنه سینه میزاری تو دهنش داد میزنه سینه میزاری دهنش که هیچی نگه این الان روش آروم کردنه؟واقعا این کار درسته؟شما باید تایم بزارید قبل یکسالگی هر دو ساعت ۳ ساعت یکبار بهش شیر بدید بعد ۶ ماهگی اگر تو تایم دندون دراواردن نیست شیر شب رو کنتر کنید تا یکسالگی که قطع کنید شیر شب رو چون بعد یکسالگی نابود میشید .من قبل یکسالگی از ده ماهگی تا یکسالگی به یک نوبت رسوندم بعد تو تایم دندون دراواردن شد دقیقا روز تولدش دندونش نیش زد و هر چهار تا دندون تو ۱۲ ماهگی دراوارد خب من یک ماه صبر کردم بعد که آروم شد شروع کردم همون یکی دو نوبت رو قطع کردم تقریبا بگم یک ماه زمان برد تا شیر شب قطع کردن گریه جیغ زدن پرت کردن شیشه همه چی داشت من خودم رو آماده کرده بودم بزای نخوابیدن و تمام این رفتارها بجای شیر بهش شیشه که آب داشت میدادم قند هم نمینداختم حالا بغل میکردم راه می‌بردم حتی تو کوچه می‌بردم لالایی میخوندم رو پام نمیمونه رو تاب نمیمونه تمام این یک ماه تو بغلم بود و جیغ میزد ولی خب کمتر میشد جیغاش ولی داشت چون شدیدا وابسته بود تا الان من شیر روزش هم شروع کردم کم کردن تا الان که دیگه با شیر نمیخوابونمش تا ۸ یا ۸.۳۰ شب شیر میدم و تمام میره تا فردا صبح که حالا ۶.۳۰ یا ۷ صبح بیدار بشه شیر بخوره و بخوابه
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام یه سری مامانا خیلی شکایت دارن از اینکه بچشون نق میزنه اول بگم طبق تجربه خودم میگم این یه چیز طبیعیه تو این سن .خودتون رو بزارید جای این بچه ها نمی‌تونید حرف بزنید و نیازتون رو بگید تنها کار همین جیغ و گریه و گاز گرفتن رو بلدید بهتون بی توجهی میشه مادر و پدر عصبانین بچه تنهاست دوست داره یکی باهاش بازی کنه بچه متوجه حال شماها نیست نمیدونه گرونی و دعواهای شماها چیه فکر می‌کنید بچه باید همه چیز رو الان بفهمه چون بشین و پاشو و نکن رو فهمیده پس باید همه چیز رو بفهمه نه بچه داره کشف میکنه داره یاد میگیره .تا همه چیز رو بدونه چجوریه و بتونه حرف بزنه و همه کاری یاد بگیره باید صبور باشید بتونید کمکش کنید .اینکه شما حالتون بده با شوهرتون یه چیز جداست .اینکه بچتون اصلا بلد نیست بازی کنه یاد بگیرید از الان چون باید کم کم شروع کنید مستقل بازی کردن رو .الان خیلی هاتون جای خواب رو عوض کردید ولی الان مهم مستقل بازی کردنه و اینم بگم بچه ها الان ترس جدایی دارن مهراب که قبلا گریه نمی‌کرد برای دوری از من الان یه وقتایی در طول روز اینطور میکنه ولی نباید داد بزنید باید کنارش باشید باشه مامان نمیرم ببین من کنارتم من هیچوقت تنهات نمیزارم با هم بازی می‌کنیم بیا با هم بریم این رو بخوریم خب یکم آروم تر شده حالا میتونی کم کم ازش دور بشید و برید دستشویی یا هرجایی و اینکه ثبات رفتاری داشته باشید اگه الان دستش گوشی دادی یکدفعه نیا بگو فقط تو موقع غذا خوردن یا ساکت کردنت میدم دستت و این میشه باج خواهی
من یه موقع سر غذا دادن مهراب حتما گوشی بدم دستش بعد کم کم ازش دورش کردم با چیزهای دیگه و با رقصیدن و هزار تا جنگولک بازی عادتش دادم یا قاشق میدم دستش یه قاشق اون به من غذا میده یه قاشق من به اون میدم
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام اومدم تعریف کنم از امشب که مهراب رو بردم پیش دکتر خودش دکتر افلاطونیان
اول اینکه وزنش خوب رشد کرده بود خداروشکر
بعد اینکه در مورد ختنه مهراب و چسبندگی پرسیدم و اینکه گفتم اون دکتر که ختنه اش کرده گفته عمل زیبایی میخواد و گفتم پوست آلت مهراب میاد روی کلاهکش رو میپوشونه بعد معاینه کرد و گفت اصلا احتیاج به عمل زیبایی نداره هیچ کارش نکن فقط تا پوشک میکنی تمیزش کن زیر پوست رو و اینکه بزرگ هم بشه در رابطه با ازدواج و ...هم مشکل پیدا نمیکنه
گفتم آزمایش برای مهراب نوشت و در رابطه با واکسن پرسیدم گفت اول کمپرس سرد بزار رسیدی خونه احتیاج به پارک بردن نیست بعد چند ساعت بعدش یل حتی فرداش کمپرس گرم بزار و قطره هم اونایی که خیلی شدید بوده واکسن های قبلیشون بهتره بروفن بگیرن و داشته باشن بزای مهراب گفت چون سبک بوده واکسن هاش پاراکید بده فقط
در مورد قطره د۳ پرسیدم گفت اگه قطره د۳ میدی دیگه مولتی یا آد نباید بدی اصلا .
امروز هم مهراب تا دید دکتر دستش رو داشت سمت شلوار مهراب می‌برد رو دید جیغ و گریه کرد بچم حسابی ترسیده
یه نصیحت خواهرانه اونایی که میخوان بچشون رو ختنه کنن حتما حتما ببرید به روش سنتی ختنه کنید چون این ماجراهای چسبندگی رو ندارید که چند بار پول بدید
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱ سالگی
🎥 ویدیو یی به تازگی وایرال شده که توی اون، یه کودک در باز کردن یه صندوق اشتباه می‌کنه،
و اسمارتیزها روی زمین می‌ریزن.
اما چیزی که از همه بیشتر دیده شد، چهره‌ی مضطرب کودک بود.

اون لحظه فقط یه ریختن ساده نبود؛
یه تجربه‌ی شدید اضطراب، شرم و ترس بود.

🧠 پشت این اضطراب چی هست؟
این ترس معمولاً از چند تجربه‌ی عمیق توی کودکی میاد:

1️⃣ ترس از تنبیه یا قضاوت
کودکی که بارها به‌خاطر اشتباه کوچیک توبیخ شده،
حتی تو موقعیت‌های جدید، ذهنش سریع پیام می‌ده:

«اگه خراب کنم، یعنی بد هستم.»

2️⃣ شرم، نه فقط پشیمانی
بچه فرق بین «کار اشتباهی کردم» با «من بد هستم» رو نمی‌دونه.
اون نگاه توی ویدیو، نگاه کسیه که حس می‌کنه دیگه خوب نیست، نه فقط ناراحته.

3️⃣ ترس از طرد شدن
وقتی اشتباه مساوی با از دست دادن محبت باشه،
بچه‌ها یاد می‌گیرن که به‌جای حل اشتباه، از اشتباه بترسن.

✨ کودک فقط اسمارتیز نریخت…
اعتماد به نفس، امنیت و عزت‌نفسش هم ریختن زمین.

وظیفه‌ی ما اینه که بهش نشون بدیم:

“اشتباه کردی؟ باشه. اما هنوزم دوست‌داشتنی و پذیرفته‌ای.”
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
خب من تجربه حموم رفتن خودم و مهراب رو بگم بهتون چون خیلی ها دیدم بچشون یکدفعه از حموم بدش اومده
خب من از اول مادرشوهرم میبردش تا ۲ ماهگی بعد دیگه چند بار با همسرم بردم دیدم همسرم چون وسواس زیاد داره خیلی داره اذیتم میکنه دیگه گفتم خودم میبرمش و میبردمش تو آب بازی می‌کرد و بعدش هم میشستمش ولی مادرشوهرم چون سفت بچه رو می‌گرفت و محکم میشست اونم جیغ و گریه شدید داشت ولی من نه با کلی شعر آب بازی و انواع وسایل حموم رو میاواردم تو آب غرقشون میکردم یا حباب دار میشدن ذوق می‌کرد و یا لگن رد میزاشتم رو سرم و ادا در میاواردم
بعد یکسالگی بچه ها حساس تر میشن و اینکه دوست دارن خیلی کارها رو خودشون انجام بدن و از اینکه آب مستقیم تو صورتشون بریزه بدشون میاد پس باید این رو حل کرد مهراب یه سری ظرفای آشپزخونه اسباب بازی داره من یکیش رو بردم و با اون اول رو سرش و بدنش آب میریزم بعد میگم حالا تو بریز و خودش میریزه و خوشش میاد و سر شامپو رو میدم باهاش بازی میکنه و کلا با وسایل حموم سعی کردم آشناش کنم و نترسونمش و استخر توپ براش گرفتیم و وسایل بازیش و توپاش رو ریختم توش کلی خوشش میاد از حموم و اصلا اذیتم نمیکنه و آب هم ولرم باشه آب گرم ناراحتش میکنه
پیام مشاور گهواره هم راجع به حموم هم گذاشتم براتون که بخونید و بقیش هم میزارم پایین بخونید .و اینم بگم مهرابم شیطنت میکنه که وایسه و بخواد بدو بدو کنه تو حموم ولی من دو بار بهش گفتم اگر وایسی حوله تنت میکنم و شمارو میفرستم بیرون و متوجه شد جدی هستم چون فرستادمش بیرون و کلی هم گریه کرد و دیگه انجام نداد و میشینه و دیگه اذیت آنچنانی نداره قابل تحمله😅