خوش به حالت و منی که ارزومه پسرم حداقل یه ساعت پیش یه نفر باشه که من فقط استراحت کنم هر جا هر جا هرجایی که فکرشو بکنید میرم میاد دنبالم هر جایی هااااا
منم شاغلم پسرم پیش مادرشوهرمه از ۸ ماهگی ولی وقتی منو ببینه کسی رو نمیخواد
دختر خاله منو طلاق گرفت بچه ش کوچیک بود باماماتش زندگی کردن الان بعد۵ سال باز باشوهرسابقش ازدواج کرد پسرش نمیره پیششون به خاله م وابسته شده
احساس میکنم اگه جای شما میبودم خیلی ناراحت بودم آخه بچم مال منه آوردمش که خودم بچه داری رو تجربه کنم نه کسی دیگه☹️
نمیدونم واقعا
حتما بچت مادر شما رو تو ذهنش مثل مادر خودش داره و اگه بخوای از اونا جداش کنی انگار میخوای از مادرش جداش کنی
تنها راهی که به ذهن من میرسه اینه که مادرت یکم رفت و آمدشو به خونتون زیاد کنه تا کم کم به محیط خونه عادت کنه بچت و بعد کم کم زمان موندنش خونه شما رو زیاد کنید تا وقتی که بدونید داره عادت میکنه
شاید یک سال زمان ببره ولی قطعا دوست نداری توی سن ۲۰ سالگی بچت به این فکر کنی که اصلا نمیدونی چطوری بچگی کردو احساس کنی اصلا براش مادری نکردی
خوش ب حالت از بچه داری راحتی منی ک آنقدر خستم و بچم خیلی وابسته منه و آرزوم بود ک میموند پیش مادرم یا کمکی داشتم متاسفانه هیچ کسی کمکم نکرد تو این مسیر تنهای تنها بودم
بذار با مادر جونش عشق کنه. دختر منم اینجوری بود منم شاغل بودم و پیش مامانم می موند. منم با عشقشون عشق میکردم بخدا. حتی باهم سفر و گردش می رفتن
حالا پسر من میرم توالت سند میزارم آخرم میاد پیشم
من لاشم. مشکلی ندارم با این قضیه. کیف. دنیا رو هم میکنم. بچمم که جاش. خیلیم امنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.