نشسته بودیم سر صبحونه. چایی کنار من بود. حواسم بود ولی یدفه بردیا کشید چاییو ریخت رو پاش😔😔😭 ی تیکه اندازه دوتا بند انگشت کنده شد پوستش.
مادرشوهرم جیغ و داد و افتضاح کاری . منو شروع کرد به زدن.
شوهرم اومد جلوش وایستاد داد زد سر مادرش😔
بردنش دکتر الان😭😭😭

😳چی میگی میزدی جرررش میدادی زنیکه رو اعصابم خورد شد 🥺نگران نباش سوختگی خوب میشه با پماد

فرانک خودتی

توهم میزدیش تا دوباره از این غلطا نکنه
۴ تا میزدی تا دلت خنک بشه

تو رو زد واقعا که بعضیا چه طور میتونن تا این حد بی شخصیت باشن .
اتفاق دیگه دختر جاری دو تا استکان چایی داغ ریخت گردن بچه اولم سوخت کلن تا یه هفته ما شب و روز نداشتیم .
باید بگیرم بزنمش .
خیلی بیشعوره

خدا لعنتش کنه آتیش بیاره معرکه

خیلی ببخشید عزیزماااا ولی تو خیلی بی عرضه ای

باید خودت رو به زور مینداختی تو ماشین
اون بچه ی توعه نه اون

الانم وقتی اومد سریع برو بچه ت رو بغل کن و محل سگ بهش نده تا چند وقت اصلا باهاش صحبت نکن

چه غلطااا

چرا خودت نرفتی بابچت دکتر
با شوهرت حرف بزن نزار مادرش دخالت کنه

خاک توسرش زنیکه عوضی

وای چه مادرشوهروحشیی خوب میشه عزیزم غصه نخور

وااااا مگه غریبه ای غلط کرده اشغال

کی بردش دکتر؟چرا باهاش نرفتی؟!!!

واااااا‌ خاک تو سرششش بگو به تووو چه ربطی داره زنیکه.دو هزاری

سوختن بچه یچیزیه خب اتفاقه و اینکه هیچکسسس ب اندازه خودت دلش کباب نمیشه
اینک مادرشوهرت همچینغلطی کرده رو نمیتونم هضم کنم

وا بگو دایه مهربانتر از مادرشدی

چه مادرشوهر سلیطه ای
اتفاقه پیش میاد ایناهم با این کاراشون عذاب وجدان میدن
نگران نباش قشنگم زود خوب میشه

یاخدا تو رو زد