۳۵ پاسخ

حتما وکیل بگیر بعد برو دنبال کارات تو این زمونه باید با مدرک حرف بزنی وگرنه بری بگی فکر کن دختر خودته قبول نمیکنن. مرتیکه بیشعور ۹ماه نبوده الانم با ابلاغیه اومده دست پیش گرفته پس نیفته

من که فقط میخونم تاپیکاتو قلبم میگیره الهی قربونت برم تو چی میکشی🥲
کاش خدا برات بسازه
کاش یهو برگرده اینقدر خوب شه برا خودتو دخترت جبران کنه میدونم فراموش نمیشه ولی حداقل از این به بعدش برات خوب باشه
شاید یه فرجی شد شاید بچه رو دید پشیمون شد
ما که تنها کاری که برات میتونیم بکنیم دعاست
امیدت به خدا باشه بسپر به خودش بذار خودش برات ببره جلو
وکفی بالله وکیلا🥺🩷

سلام عزیزم میشه درخواست بدین
من گیفت سازم شمع ساز
ایتا روبیکا کانال دارم
ذخیره کن یک روز لازمت میشه
09051616035

از ترس نفقه و هزینه هایی که کردی رفته دست پیش گرفته اصلا استرس نگیر و نترس اتفاقا توام یا وکیل بگیر یا هر قدمی برمیداری با یه وکیل مشورت کن نزار حق خودت و دخترت خورده بشه..برای ملاقات پدرش هم هر روز به بچت شیرمادر بده تا شیرت قطع نشه بگو شیرمادر میخوره شیرخشک کمکی میدم تا ساعت ملاقاتی که به باباش میده فوقش هفته ای دو ساعت اونم بگو تو کلانتری باشه..شیرخشک کمکی رو هم بگو هفته ای دو سه تا میدم تا نفقه دخترت رو بیشتر تعیین کنن تا مردیکه بفهمه همه ی چی کشک نیست.

شوهرت حالا چی میگه برگشته میگه تو هم برگرد؟

گریه نکن دختر بزار افسردگی بعد از زایمان نگیری بسپار ب خدا

عزیزم کاش وکیل بگیری
یجوری شده وکیل نبودنی به خودت گوش نمیدن
ما سر فروش خونه به مشکل خورده بودیم چند سال پیش میخاستن برگردونن خونه رو
بابام وکیل نگرفت گفت خودم میرم
اونجا بیشور قاضی نذاشته بود بابام بحرفه
چون وکیل نداشته
به وکیل اونیکی گوش دادع

ناراحتی فراوان روحی برای اون بی غیرت بی ننه بابا...یا برای شما
خدا لعنتشون کنه
عزیزم حتما وکیل بگیر تا حق تو از اینا بگیره..متاسفانه تو قانون حق زیادی به خانمها نمیدن 🥲💔امیدوارم خدا بهت قوت بده روزهای سخت تری متاسفانه پیش رو داری

هووووف خدا لعنتشون کنه
نگران نباش عزیزم درست میشه همه چی

تایپک های قبلیت خوندم دیدم انصاری زایمان کردی
دکترت کی بودمن سال ۹۹ زایمان کردم خیلی رازی بودم
سال ۴۰۴ رفتم همونحا خیلی خیلی گوه بود
اصلا هر بچه ای به دنیا اومد فرستادن ان آی سی یو
بچه منم فرستادن
خیلی بیمارستان بدیه خیلی
کلا از همه لحاظ کیفیتش اومده پایین
حیف اون پول بخدااااا
بیمارستان دولتی بعثت و هدایت خیلی تمیزتر و بهتر بخدااااا از همه لحاظ
اشتباه این خصوصیهااااا خیلی بدن خیلیییییی😰😰😰😰😰😰😰😰🥴🥴🥴🥴🥴🥴🥴🥴🥴

😰😰😰😰وایییییییی
خدا خودش کمک کنه

فدای دلت بشم می‌دونم چیا کشیدی 😔😔😔
همچی تجربه کردم استراحت مطلق و...
خدا کنارته بجای همه کنارته

چ آدم کثیفیه
اینجور آدما از خدا نمی‌ترسن

کاش همون اول ک اومدی خونه بابات شکایت کرده بودی الانم شکایت کن حتما مامانش یادش که اینجوری اذیتت کنه🥲💔

حتما محکومه اوم مجبور بود هزینه نفقه و حاملگی تورو ماه به مله قشنگ پرداخت کنه اگه نکرده محکومه اگرم کرده پس چرا وقت زایمان رو نمیدونسته

البته برامهر یه بایدیع پرونده ی جدابازکنی هر درخواستی داشتی باید شکایت جداگانه بدی نمیتونی همشوازیع دادگاه درخواست کنی

همه‌ مواردی که میدونی یادداشت کن با خودت ببر که اونجا چیزی از ذهنت نره. اگه وکیل میگرفتی خیلی بهتر بود چون ممکنه خودت احساسی شی یه حرفی بزنی به نفعت نباشه

یه وکیل بگیر که قشنگ دهنشو سرویس کنه
تا عمر داشته باشه از این گوه ها نخوره
اعصابم خورد شد

وکیل رایگان میدن ازمسجدمهلتون یع استشاهدیه ببرکه هیئت امناامضاکرده باشند که توان مالی نداری وکیل بگیری اون موقع دادگاه خودش کمکت می‌کنه که وکیل رایگان داشته باشی درضمن درخواست مهریتم بکن که دست شوهرت بسته بشه

اخه یکی نیست بهش بگه اشغال تو ۶ ماه کدوم گوری بودی حالا زر زر هم میکنی
اخی مشکلات روحی پیش اومده براش

شاهد ببر که نیومده و حتی یک زنگ نزده
خاک برسر بی شرف بی لیافتش

الهی عزیزم شکایت کن تمام هزینه هاتو بگیر

کاش شما زودتر شاکی شده بودی چه پرو هم هستن خدا لعنتشون کنه حتما یه وکیل خوب بگیر

اگه بودجشونداری وکیل رایگان درخواست کن برو دادگاه خانواده شهرتون ازاونجادرخواست وکیل بده

خدا لعنت کنه کسی ک مادر باردار وتازه زایمان کرده رو اذیت میکنه

سعی کن وکیلتوازالان بگیری جلسه ی اول خیلی مهمه من خودم حقوق خواندم احتمالایع حرفایی بگه یایع مدارکی ارایه بده دیگه قاضی نسبت به شماعوض بشه

عزیزم حتما شکایت کن و تمام اینا رو به وکیلت بگو برو دفتر خدمات قضایی

درضمن سعی کنین بخاطرفرزندنازنینتونم شده سازش کنین شایدایشونم سرش به سنگ خورده میخوادازطریق قانون دوباره ببادشروع کنه زندگیتونو،بهش فرصت بدین

حتما وکیل بگیر درخواست نفقه کن

وای خدالعنتش کن چقدبی چشم روبگوخیرندیده تواین زمان که لازمت داشتم کجابوده که حالاواسه من ادعای پدری درمیاری

وای خدالعنتش کن چقدبی چشم روبگوخیرندیده تواین زمان که لازمت داشتم کجابوده که حالاواسه من ادعای پدری درمیاری

سلام خوب شماهم وکیل بگیرین شکایت بکنین ومدارک ارایه بدین استشاهدیه تهیه کنین که کلاخودش نیومده اگه پیامی یاتماسی تهدیدامیزیاتوهین آمیزی دارین پیوست مدارکتون کنین

وکیل خوب باید بگیری هر وکیلی هم وکیل نیس

وکیل نداری؟

برو شکایت کن‌عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آریانا مامان آریانا ۱ ماهگی
خدا بهم قدرت و سلامتی بده
عین شیر پشت دخترمم
خدا شاهده
وضع مالی خوبی ام ندارم
اما خصوصی زایمان کردم ...
سیسمونی در حد توان خودم خریدم ...
از روزی که دنیا اومد
خودم ی تنه هواش داشتم ...
مادر و پدرم و داداشم هم هستنااا
اما خدا شاهده از روز سوم با بخیه سزارین پاشدم
رفتم متخصص ... آزمایش... بهداشت ...
خرید و الی الاخر ....

کم میارمااا
نمیگم کم نمیارم
اما قوی میمونم
بخاطر دخترم
که جبران کنم براش
نبود پدر بی لیاقتش رو ....

هم مالی
هم معنوی ...
کم میارم
اما خدا مطمئنم کمک ام میکنه....

چند شب پیش ... یکی از فامیلا اومده بود خونمون خابید
بهم گفت من ۲ تا بچم رو با وجود شوهر ب سختی بزرگ کردم
تو میخای دست تنها چیکار کنی
شبا تا صبح بیداری و ... من بچه‌بچهام شیفتی میکنیم ک فشار نیاد بهمون...
یا بحث مالی ...
انقدر گریه کردم .... ولی بعدش گفتم پاشو پاشو
اون میخواسته تو رو ضعیف جلوه بده پیش خودت ..‌ کم نیار ...

خلاصه روزای سختی دارم ... خیلی دلم میخاد نفرین نکنم و واگذارشون کنم به خدا
اما الان آرزوی مرگ شوهرم و خانواده اش دارم
خیلی بد کردن باهام
خیلییییییییییییییییییی
از ماه ۲ بارداری
رها کردن ...
خدا ازشون نگذره ...
مطمئنم یه کاریشون میشه
مگ با یکی بد کنی و بد نبینی
مامان دلسا🩷و آرسام🩵 مامان دلسا🩷و آرسام🩵 ۵ ماهگی
تجربه سزارین در بیمارستان گلستان تهران ( بیمارستان نداجا نیروی دریایی ارتش)
پارت ۱
سلام مامانا شبتون بخیر اومدم از تجربه زایمان ام بگم سعی میکنم همه چی و دقیق بگم چون قبل زایمان خودم خیلی دنبال اطلاعات درباره بیمارستان گلستان بودم و هیچ جا کسی تجربه اشو نگفته بود ولی خوب بیمارستان خلوتی هم هست اول درباره هزینه سزارین بگم که من اردیبهشت ۱۴۰۴ با بیمه تامین اجتماعی ۱۷ تومن به بیمارستان دادم و ۱۵ به دکترم
من زایمان اولم طبیعی بود سر دومی بعد عید دودل بودم برای طبیعی یا سزارین طبیعی و دردشو کشیده بودم میدونستم چقدر سخته و باید تا چه حد درد بکشم اما چون سزارین نمی‌دونستم چجوریه کلی دودل بودم آخرش همسرم گفت بیا برو سزارین همه میگن راحت تر و نمیخواد دوباره اون درود بکشی اصلا اولیش و هم باید می‌رفتی سز با حرف همسرم مطمئن شدم برای سز خیلی دنبال دکتری گشتم که سزارین اختیاری بنویسه من پسرم تا قبل عید یعنی ۳۳ هفته بریچ بود بعد عید هفته ۳۵ سفالیک شد کلا از اینکه دلیل سزارین داشته باشم تا امید شدم چون چشم هام لیزیک بود سر زایمان اولم یکم ضعیف شد ولی هرچی چشم پزشکی رفتم بهم نامه ندادن بنده خدا دکتر خودم می‌گفت به خاطر سخت گیری به پزشک ها نامه نمی‌دن وگرنه چند نفر تو دنیا بودند که لیزیک و لازک کرده بودند و سر زایمان طبیعی اجباری نابینا شدند خلاصه خیلی گشتم و گشتم آخر از اینترنت بیمارستان گلستان و پیدا کردم که نسبت به بقیه بیمارستان ها هزینه اش کمتر بود دنبال دکتر خوب تو این بیمارستان بودم که پیچ دکتری که رفتم پیشش و پیدا کردم
مامان دلسا🩷و آرسام🩵 مامان دلسا🩷و آرسام🩵 ۵ ماهگی
پارت ۲
( اگه کسی خواست بیاد شخصی پیام بده معرفیش کنم) و پیدا کردم و شمارشو برداشتم و پیام که دادم گفت سزارین اختیاری انجام میده و ۱۵ میگیره خودش و ۱۷ هم هزینه بیمارستان با بیمه تامین اجتماعی خیلی خوشحال شدم رفتم ویزیت شدم و تو همون بار اول بهم نامه داد برای ۲/۲ که برم بیمارستان برای زایمان ولی ننوشت سزارین گفت که بیا اون روز میام بالا سرت با یه بهونه میبرم سزارین که اجباری حساب بشه و بتونی از بیمه ات استفاده کنی سر این موضوع کلی استرس داشتم که خدایا سرکاری نباشه دردم بگیره و نیاد برم بیمارستان آمپول فشار بزنن بهم بمونم درد بکشم خلاصه روز قبل که قرار بود برم بیمارستان پول دکتر و واریز کردم و دکتر گفت فردا ۶ صبح برم بیمارستان بلوک زایمان شب قبلش همه چی و آماده کردم و صبح زود رفتیم بیمارستان و با نامه دکتر بستری شدم دکتر تاکید کرده بود نه خودم نه همسرم حرفی از سزارین نزنیم ولی تو بلوک زایمان همه میدونستن که من قرار سزارین شم و اومدنم اونجا فرمالیته است
مامان نور✨ مامان نور✨ ۲ ماهگی
قسمت دوم
حال همین حسن که درگیر زردی دخترم بودم سینه های خودم متورمممم شده بود ی جورایی بی حس شده بودن انقد دیگه سفت بودن
من هر روشی بگید امتحان کردم انقددددد گریه میکردم میدیدم شیر خشک میخوره دخترم بعد همه میگفتن اگه عادت کنه به شیر خشک دیگه شیر مادر نمیخوره

بماند که خیلی از این ماما ها و پرستارا اولش منو سرزنش میکردن که چرا شیر خشک دادی بچه ولی وقتی وضعیتم و چک میکردن حق و میدادن بهم

خلاصه من این چند روز به جای اینکه استراحت میکردم
یکسره در حال ماساژ دادن سینه بودم و دکترم بهم ازیترو و مترونیدازول داد گفت سینه ات ماستیت شده. باید جلوگیری کنیم که ابسه نکنه
شب ۶ام دیگه سینه ام واقعاااا جایی نداشت انقد بزرگ شده بود و من چندین بار رفتم بیمارستان شیرمو بدوشم سینه چپم خوب شده بود ولی راست نه
دیگه دکترم ارجاع داد منو به جراح
ولی من همچنان میرفتم بیمارستان و شیرمو میدوشیدم و اونجا پرستار و ماما ها خیلی کمکم کردن با ماساژ هایی که انجام دادن (هرچند واقعااااا عذاب کشیدممممم)ولی مجاری شیر دهیم باز شدن و تقریبا ۳.۴روز من صبح و شب میرفتم شیرمو میدوشیدم
تو خونه هم با بخار گندم و ماساژ میدادم
تا اینکه مشکلم حل شد حالا مونده بود دخترم که ترم شیر خشک بدم
چون عادت کرده بود اونم با سختی انجام شد و بخیر گذشت واقعا روزای اول با چالش زیادی روبرو شدم
همش گریه میکردم حالم اصلا خوب نبود
این تجربه امو گفتم اگه مامانی مثل من هست بدونه تنها نیست و صبوری کنها
مامان هدیه ائمه مامان هدیه ائمه ۵ ماهگی
ادامه داستان بارداری من پارت ۵
از همون موقع بدبختی های من شروع شد
دعوا و هرج و مرج
داد و بیداد
تو خونه خانوادم
من با همسرم
اصلا معلوم نبود چی ب چیه
همش تنها میرفتم دکتر یا برای دکتر باید ب خواهر شوهرام و پدر شوهرم میگفتم ک منو ببرن
خیلی سختی کشیدم
شوهرمم همش فکرش کارش بود
گلا خیلی آدم بیخیال و سردی هستش
استرس استراحت مطلق و دهانه کم و گم خونی و دارو و درد و ... همش رو خودم تنها کشیدم
بدون اینکه کسی همراهیم کنه
تو کل زندگیم همش خودم تنها بودم چ خرید خونه چ بقیع چیزا
الان سر بچمم تنهام
خدا ب خیر کنه همه چیز رومیخوام برام از ته دلتون دعا کنید ک همه چی خوب بشه برام

تو ۲۴ هفته گفتن طول سرویکس کم مجبور شدم بشینم تو خونه و جایی نرم همش تو خونه بودم شوهرمم هیپی نمی‌گفت همش سرش تو گوشیه
بعدش استرس وزن دهی گرفتم همش خوراکی میخورم ک وزن بچه بره بالا
بعدش بهم گفتن تیرویید کم کار دارید .
دیگ نمیدونستم چیکار کنم .
دیونه شده بودم وقتی می اومدم خونه همسرمم هیچی باهام حرف نمیزد
اصلا نمیدونم چش بود
اعصابم از تموم دنیا خورد بود
دلم میخواست بمیرم و این روزا رو نبینم
الانم ک الانه بازم همونه ......