از ساعت ۹ صبح بیداره بالاخره خابش برد ...
اینقدر دنبالش میدوم نکنه بلای سر آیسا بیاره جای بخیه هام درد و سوزش داره 😓😥
هرچی میخوره برمیداره می‌ره بالا سر آیسا میخاد ب اونم بده ...
امروز لیوان آبشو برد تا رسیدم داشت می‌ریخت رو سر و گوش بچه ... البته تا جیغ زدم 🥺😥
هرچقدر تصمیم‌ میگیرم جیغ و داد نکنم انگار نمیشه اعصاب نمونده برام .. در اتاق آیسا رو بسته بودم‌ برم دسشویی خیر سرم نمی‌دونستم قفلش خراب شده درو‌ باز کرد رفت تو من نصف دسشوییمو کردم و دویدم با شلواری ک هنوز بالا نکشیده بودم 🤦🤦
آخه دوتا قوطی شیرخشک دستش بود گفته میندازه رو سر بچه ...
خلاصه ب معنای واقعی خستم ...
شب ساعت ۴ من ب آیسا شیر میدادم دیدم اومد تو اتاق از ترسم بغلش کردم بردمش آشپزخونه تا شیشه رو شستمو شیر درست کردم ..

وااااای دقیقا منی ها منم دختر بزرگم ۲۱ ماهشه کوچیکمم ۲۸ روزست داستان داریم بعد دختر من وقتی تنهاییم کاری ب کارش نداره البته من کوچیکمو میزارم تخت محافظ دار ولی وقتی باباش یا یکی دیگرو ببینه هر کاری میکنه

دقیقا عین من فقط دختر من مواظب داداشش هست چیزی نمیندازه روش خیلی دوسش داره فقط هندل کردن دوتا سخته

گناه دارید همتون‌.
منم‌دخترسوم‌دبستان دارم دلم‌بحالش میسوزع
دیشب بالش وپتو‌اورد نزدیکم بخوابم روزمین بدون‌تشک خوابش برد منم درکیراین نوزاد

تنها نیستی خواهر 🥴🖐🏻

خلاصه كه بايد خيلي حواس جمع باشي عزيزم كه واقعااااا ادمو هم عصبي ميكنه هم خسته …
خدا بهت توان بده😮‍💨😮‍💨

شدیدا تو وضعیت توام
پسرم ۴ سالشه دخترمم یک ماهش .
پیامتو میخوندم انگار من نوشته بودم دقیقا حال و روز منو گفتی

خدا کوچولوهای نازتون رو حفظ کنه و به شما هم صبر و توان بده ان‌شاءالله که این روزا رو پشت سر بذارین💖

عزیزم چه بانمکم هست😁🥰😘عیب نداره میگذره

خیلی سخته واقها خدا قوت

درک میکنم عزیزم ما تو یکیشم موندیم چ برسه ب دوتا🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️خدا بهت صبر بده

الهی بگردم🥲

پسرت چند سالشه