واقعا از خدا میخوام کنارم باشه روحیمو خیلی باختم .صبح رفتم بهداشت میگه شیر خودتو بده. بچه رو گذاشته رو سینه ام به زور سینه رو کرده دهنش شیر میده. بعد یکی از ماماها اومده میگه بچه زردی داره. استرس منو کشته تا مرز سکته رفتم. بعد رفتم پیش،دکتر خودم میگه خیلی کمه نیاز به بستری نداره. من حس میکنم خودم افسردگی گرفتم چون سر همه چی بهم میریزم. حس میکنم .دلم میخواد یکی بیاد بچه امو بزرگ کنه بعد تحویلم بده بخدا کم آوردم تو بهداشت ماما گفت باز شنبه بیار برا غربالگری دوم. وقتی جواب اولی نیومده. چه دومی .خدایا. کم آوردم

وا😑
عزیزم خیلی سخته درکت میکنم
ولی ماام همه این مراحل گذروندیم
بچه ک خودش خود ب خود بزرگ نمیشه ب یه مامان قوی نیاز داره قوی باش اصلا فکر افسردگی نکن بعدشم منم پسرم زردی کم داشت بستری نشد بعد از پانزده روز کاملا خوب شد غربالگریم دوبار بردمش برا تیرویید شیر خودت اگه داری بده نداری شیر خشگ هرچی قوی باشی این روزا بازم کمه

بهداشت همش الکیه منم رفتم میگه وزن بچت کمه منم تا 40روزگی خیلی حالم بد بود بعدن کم کم رفتم بیرون بهتر شدم نگران نباش

میگذره این روزا منم مثه تو حالم خیلی بد بود.قوی باش خیلی زود حالت بهتر میشه

عزیزم آروم باش روزای اول برای همه مامانا سخته حق داری
منم دوبار بردم غربالگری بچمم از روز دوم زردی داشت بستریش کردن کل تایمی که بستری بود من گریه میکردم ولی خب خداروشکر اوکی شد

تازه من توسن 20سالگی دست تنهاحتی کسی نبودیه لیوان آب بده دستم خیلی تنهایی کشیدم الان هم همینه بازم بایدسزبشم بازم همون داستان نجات دهنده هرکس فقط خودشه

عزیزم منم سردختراولم همینطوری بودخودتونباز فوقش شیرخشک بده اتفاقی نمیفته که منم به دخترم شیرخشک دادم زردی هم که خیلی طبیعی هست همه بچه هامیگیرند بهداشت همیشه همه چیوگنده میکنن محل نده

این بهداشت هم خودشو فوق تخصص حساب میکنه

منم همینطوریم میگم یکی بیاد بچمو بزرگ کنه بعد تحویلم بده😂🤦🏻‍♀️

یکم تحمل کن دو سه ماهش که بشه خیلی راحت میتونی بری بیرون و مهمونی. اگرم کسی رو داری که بچه رو نگهداره یکی دو ساعت برو بازار دور بزن حتی اگه چیزی نخری خیلی تاثیر داره. اینم بدون این روزا تا ابد ادامه نداره. خیلی زود تموم میشه ان شاءالله بچه کم کم هم خوابش تنظیم میشه هم آرومتر میشه

خوب شیر نمیاد درست باید بچه مک بزنه
هرچی بیشتر مک بزنه بهتره میاد شیرت

عزیزم روحیه ت رو نباز منم مثل تو بودم حتی وقت نمیکردم غذا بخورم کسی کمک حالم نبودکافیه چله ش بگذره خیلی تغییر میکنه

عشقم من چی بگم تنهایی دو قلو دارم بزرگ میکنم شب تا صبح بیدار این میخوابه اون بیدار میشه مادر شدن همین دیگه حتی نمیتونم راحت غذا بخورم بیشتر وقتا ناهار و شام نمیخورم ولی چه میشه کرد اوایل خیلی سختتره کم کم عادت میکنی زیادی حساس نباش به حرف همه عکس العمل نشون نده برا خودت نزار بهداشت و ولش کن چرت و پرت زیاد میگه

بچه اولته طبیعیه اصلا نگران نباش



بهداشت چرت زیاد میگه بچه ی من پشت سرش عرق زیاد میکرد میگفت باید بری متخصص .ناراحتی قلبی داره .

ی ماه دیگه.تحمل کن هم روتین بچه دستت میاد هم بچه قویترمیشه مراقبت ازش راحتترمیشه.
بعدا دلت براهمین روزاتنگ میشه.
ی کوچولوی معصوم کل زندگیش وابسته به توا
اخی الهی بگردم😍😍

کاملا درکت میکنم
من روزای اول فقط گریه میکردم
هرکی میومد پیشم یه چی میگفت منم بدتر استرسم زیاد میشد و میترسیدم
به خاطر به هم خوردن هورموناته
هیچ راه حلیم نداره فقط باید این چند روز بگذرونی
واسه غربالگری، منم بچمو دوبار بردم