تازه داریم میرسیم به مراحل هیجان انگیز بچه داری که دیگه خودمونم میتونیم باهاشون بازی کنیم🥹چقد دلم برای خمیر بازی کردن تنگ شده بود
من مامانم شاغل بود همیشه منو مهد کودک شهر بازی پارک همه جا میبرد که حسرت نخورم ولی خودش هیچ وقت جون نداشت باهام بازی کنه حقم داشت خونه داری و سه تا بچه و سرمار جونی برای ادم نمیذاره
من همیشه حسرت میخوردم میگفتم چی میشد مامانم باهام خاله بازی میکرد باهام نقاشی میکشید یا تو درسام کمکم میکرد ...
همیشه مامانم ازم تعریف میکرد میگفت فاطمه خودش به خودش دیکته میگه خودش با خودش بازی میکنه اصلا منو اذیت نمیکنه ولی هیچ وقت نفهمید پشت اینا حسرته این شد ک من با اینکه یه کار و جایگاه شغلی خیلی خوب داشتم به محض حامله شدن استعفا دادم کلی سرزنش شدم همه گفتن بچه یذره جون کرفت بازم برو ولی رو حرفم موندم و کفتم من فقط میخوام مادر باشم از این ب بعد الان یروزایی پیش میاد ک خستم کلافم حال ندارم با بچم بازی کنم ولی اکثر مواقع انرژی میذارم براش
واقعا ادم تا مجبور نباشه نباید کار سخت انجام بده بنظرم بهترین کار برای خانوما انلاین شاپ داشتن یا تدریس کردنه کار اداری کار خانوم نیست و خیلی فرسایشیها

تصویر
۱۰ پاسخ

ایول و افرین🩷🎀

ایول افریننننن

افرين واقعا كيف كردم مادر نموووونه

احسنت
بهت افتخار میکنم 🥰🥰

عزیزم کاملا درکت میکنم منم چون هیچوقت مامانم باهام بازی نکرده بود یا قصه اینا برام نگفته بود همیشه حسرت داشتم خب ما هم چهارتا بچه بودیم و بابام همش جبهه بود بنده خدا مامانم دست تنها با چهار تا بچه خیلیییی تحت فشار بود بهش حق میدم بخصوص الان که خودم سه تا بچه دارم و میفهمم چقدرررررر سخته هندل کردن همه ی کارا و بچه داری ! ولی من برای بچه هام سعی کردم با تمام سختیش وقت بزارم .بخصوص برای بچه ی اولم, هم باهاش خیلییی بازی کردم و میکنم هم کلییی باهاش حرف میزنم و وقت میگذرونم

من میخواستم برادخترم بخرم بعددیدم هروقت مادرشوهرم خمیردرست میکنه برانون گریه میکنه که بهم خمیربدین بخورم دیگه پشیمون شدم🙃

شغلت چی بود عزیزم

ای جانم مامان مهربون
خمیرهای تو دهنش نمیزاره؟
میخواستم برا پسر بخرم‌ترسیدم‌بخوره

ممنون که یاداوری کردی🥺منم خیلی کم حوصله شدم‌همش سرم توگوشیه دوست دارم دخترم خودش بازی کنه این‌روزادیگه برنمیگرده ازفرداسعی میکنم بیشترباهاش وقت بگذرونم

عزیزم عذاب وجدان ندارین رها کردین شغلتون رو؟؟

سوال های مرتبط