۹ پاسخ

مشخصه دیگه شیر یا خامه بریده

نه بابا نبریده چون زیاد جوشیده موادت از حالت شل بودن دراومده و سفت شده چسبیده به ماکارونی ها
کمتر باید میجوشید و کلا پاستارو تو یخچال میذاری اینجوری میشه
اول یکم ازش تست کن اگه مزه ش بد نشده اوکیه

نبریده که تو یخچال بوده جاش سرد بوده ماسیده شده به هم الان بازم گرمش کنی خوب میشه

بنظرم بریده و نباید بخوری

نه خراب نبوده

بریده خواهرم

به نظرم خامه بریده چون خیلی حرارت دیده. خودت یه کم بخور، اگر ته‌مزه ترشی حس کردی یعنی یا شیر یا خانه خراب بوده.

خامه رو ریختی باید خاموش کنی نجوشه

این شاید واضح تر باشه

تصویر

سوال های مرتبط

مامان آراز مامان آراز ۲ سالگی
مامانا بیاین هم فکری بهم بدین همم شاید ایده ای شد براتون
من زیاد بیرون میرم باپسرم مثلا مهمونی یا پارک یا مسافرت چندروزه ک پسرم اکثرا بیرون از خونه خودمون چیزی نمیخوره اگرم بخوره چرت و پرت و هله هوله مثل نودل یا چیپس و پفک ک همیشه من بابتش عذاب وجدان داشتم و دارم
ی فکری کردم ک چطور ی غذای آماده ی خشک درست کنم ک توی ۱۰ دقیقه آماده بشه و منم حرص اینو نخورم ک چرت و پرت خوری کرد
راستش رفته بودم فروشگاه چشمم ب سوپ آماده های اونجا خورد گفتم خودم امتحانی درست کنم موادشو یا خوب میشه یا نمیشه بهرحال تجربه ای میشه برام
پس حبوبات (لوبیا چشم بلبلی . لوبیا چیتی . عدس . دال عدس . برنج ایرانی . جو . ی شب خیس کردم بعد گذاشتم روس دستمال خشک بشه روز بعد تفت دادم تو تابه بدون روغن اینا بعد پودر کردم ( لوبیا دلبخواهی من بخاطر خواصش اضافه کردم) بعد پیاز و هویج و قارچ و سبزی جعفری و گشنیز خشک کردم در حدی ک ریز بشه پودر کردم بعد رشته ورمیشل هم تو دستم ی کوچولو خورد کردم اضافه همه مواد کردم
موقع پخت دوتا قاشق غذاخوری از این ترکیب با آب و نمک و زردچوبه و ادویه دلخواه قاطی میکنم میشه سوپ سبزیجات
میتونین عصاره مرغ یا عصاره قلمم اضافه کنین
میتونی شیر و خامه اضافه کنین بشه سوپ شیر
یا رب اضافه کنین بشه سوپ جو
خلاصه چیز راحتی ک هم مزه خوبی داره هم فوری آماده میشه هم برای مسافرت و بیرون رفتن چیز خوبیه وقتی بچه بد غذایی درمیاره حداقل میشه اینو ی جوری داد خورد
اینم چون عصاره قلم اضافه کردم رنگش یکم تیره شده ولی طعمش خوبه
نظر شما چیه؟
مامان .🍓⚡ مامان .🍓⚡ ۲ سالگی
کاش خدا وقتی میخواد بچه ناسالم بده هیچ بچه نده ب ادم خواهرم ۳ تا بچه داری اولی ک ۱۶.۱۷ سالشه از شانس بدش کلا مریضه این دوتا دیگریم یکیش پسره کلاس هفتم قد بچه ۵ ساله حالیش نیس دخترشم کلاس سومه اونم از بقیه بدتر یک لحظه ادم ارامش نداره از دستشون یکم پیش حسنا رفته بود دستشویی مثلا بت من قهر کرده بود سر این ک گفتم در کوچه نرید ماشین میاد رفتم ک بیارمش یهو حس کردم شوک بزرگی بهم وارد شد پسر خواهرم اب کولرو یهو باز کرده بود روم اون یکیم گیر داده بود میخوام برم دستشویی دختر منم‌ک بیرون نیومد ی لحظه اعصابم بهم ریخت گذاشتم دنبال پسر دختر خودمم بزور کتک از توالت دراوردم بقران اینا دیونن سالم نیستن خواهرم میگرن عصبی گرفته از دستشون ی کلمه بلد نیستن اروم حرف بزنن حرف زدن یواششونم مثه داد زدنه ن میزارن ادم درد و دلی بکنه با هم ن خاکی بگیره تو سرش فقطم بچها این اینجورین خواهرم هیچی ازش نمونده ۴۰ سالشه انگار ۶۰ سالشه همین الان اوردم تو اتاق بخوابونم دخترمو باز دارن داد میزنن پسره اومده پرده رو میزنه کنار حرف میزنه ک نزاره بخوابه بچع کلاس هفتم همچین میکنه؟بخدا نمیدونم اعصبانی باشم یا غصه خواهرمو بخورم با این شانس بدش بخاطر اونم دلم نمیاد ب بچهاش چیزی بگم هرچند بی تاثیره بیچاره خودش اینقد بهشون میگه نمیفهمن
مامان سیاوش‌وکیارش مامان سیاوش‌وکیارش ۳ سالگی
سلام مامانا خوب هستین عزیزای دل ی راهنمایی می‌خوام ازتون
من اونموقع ک ازدواج کردم مادر شوهرم سکته کرده بود نمیتونست راه بره بخاطر همین بعد اینکه من عروسی کردم من خونشون پخت‌وپز و آب جارو میکردم
قبل من هم جاریم بود
بعد اومد بعد چهار سال من باردار شدم با اینکه دوقلو بودم و لکه بینی داشتم ولی باز رفتم تا یکی دو هفته قبل زایمانم ک هم لکه بینی گرفتم هم سنگین شده بودم دیگه نتونستم برم یکی دوروز جاریم رفت بعد اون قهرمرد رفت خونه مامانش گفت من ی وعده میام براتون غذا درست کنم پدرشومینا هم گفتن شام بیا خلاصه این فقط شبا واسه شام درست کردن میرفت منم واقعا وجدانم قبول نکرد پیرزن پیرمرد ناهار نداشته باشم یا غذای مونده شبو بخورن خونه ناهار درست میکردم می‌بردم براشون یجورایی مثل ناهار شد با من شام با اون تا اینکه بچه‌هام ب دنیا اومدن بعد زایمان هم همینطور باز من ناهار میزاشتم اون شام بچه‌های من ک هفت هشت ماهشون شد رفتم ب جاریم گفتم بیا نوبتی کنیم یروز تو برو یروز من یمدت هم اینجوری کردیم ک خانم هوس بارداری کرد ک دوتا دختر داره پسر نداره رفت دکتر واسه ای یو ای بعد اون رفت نمیدونم چی رحم عمل کرد یکی دوماه نیومد من رفتم جاش بعدش اومد مادر شوهرم فوت کرد تو مراسم مادرشوهر آپاندیس جاریم ترکید رفت عمل باز یکی دوماه نیومد من رفتم جاش بعد اونم رفتiuiکرد یمدت اومد باز افتاد ب لکه بینی دیگه تا الان ک بچه‌هاش نزدیک یکسالشونه نیومده من رفتم
مامان دونه انار بهشتی مامان دونه انار بهشتی ۳ سالگی
شمام ب بچتون زیاد نکن نکن میکنین؟؟؟
الان ک از پوشک گرفتم بچمو مثلا یهو موقه جیش کردن دس میزنه ب اندام خصوصیش بعد تا میگم نکن زود دستشو میزنه لباسش پاک میکنه
منم مدااام درحال شستنم نمیتونمم بندازم تو ماشین
بعد عصبانی میشم داد میزنم واقعا دست خودم نیس اخه
سرویسمونم تو راهروعه
خونمونم با مادرشوهرم مشترکیم فقط بین دو طبقه یه تخته فیبر زدیم
اینم ک هررچی از ما میشنوه ک ب بقیه میگه ب کنار
بعد پسر من دیر میخوابه اینم ک خب سنش زیاده زود میخوابه ماهرسری میریم دسشویی سروصدا داره بهرحال
امروز هررچی ب پسرم گفتم پاشو بریم پیپی کن نکرد
اخر نیم ساعت پیش کرد ک مادرشوهرمم باصدای بلند ک اینا همش ۱داشون میاد و فلان
والا نمیدونم چیکار کنم
بچه اس دیگه دست من ک نیس
منم سر همین مسئله ک این میشنوه و گزارش میده ب عالم و آدم خیلی استرس میگیرم اینم دست خودم نیس کلا استرسی هستم
متاسفانه هورمونامم بهم ریخته یه هفته پاکم یه هفته پرید
تو اون یه هفته پاکی هم ک عصبی هستم
😩😩😩😩