و منی ک چقد اکسیژن کم میارم امشب.
و منی ک دلم ب ی دونه دخترم خوش بود' طوری باش رفتار کردن ک اگ بخوام شربت بدم بهش با گریه و زاری و جیغ و داد تک تک خواهرامو صدا میزنه اونام میان ک نه نده بهش تو صبر کن وایسا نده بهش 'الهی عزیزم مامانت دارو میده بهت؟فداتشم
از این نوع رفتارا دارن بچمم باور کرده من دشمن جوونش هستم .انگاری من دیو هستم و اونا فرشته نجاتن.
دلم ب همی ی دونه دخترم خوش بود ک اونم با این رفتارا ازم گرفتن.
من اگ نمیذارم بهش خوراکی مضرر بدن اونا میدن من متوجه میشم نمیذارم بخوره شروع میکنه گریه و زاری و زدن من‌و صدا زدن فرشته های نجاتش.
تا اونا نیان ساکتم نمیشه.
سه چهارنفری میان میریزن روش و برش میدارن میرن من حس میکنم اصن مادر نیستم چ برسه ب خوب بودن یا نبودنم.
واقعاااا وقتی بچم حس غریبگی داره براش ایجاد شده بامن' وقتی دخترخودم ازمن دیو ساخته تو ذهنش با تمام این وجود ک کنترل کردم خودمو ک دعواش نکنم دلم میشکنه.
دیع چ انتظاری میتونم داشتع باشم از خانواده و شوهرم ک دوسم داشتع باشن وقتی دختر خودم ازم فراریه. چقد خوب بود بچگیاش باهاش آرامش میگرفتم تو چشام نگاه میکرد حس میکردم منم ی مادرم. بغل خودم آروم میشد.ولی الان با رفتارای دیگران ازم دور شده فاصله افتاده بینمون.دلم تنگ شده برای بچگیاش.
ابدا بغل من نمیاد بخوابع آرزو ب دلم موند بگه مامان باتو میخوابم.
همش بغل بقیع میخوابه و من فقد میتونم وقتی خوابع بوسش کنم .
کاش زودتر ۹ماهم میشد حداقل این بچم دنیا میومد باش سرگرم میشدم این همه اذیت نمیشدم ای خدااااا

۱۳ پاسخ

منم همین حس هارو دارم
منم شوهرم و خانوادش میخوام بچه رو بکشن به اون سمت. موفق هم دارن میشن

حس میکنم بچم دوسم نداره داره منو تحمل میکنه، غه شدت باباییه و اصلا بود و نبود من براش مهم نیست
انقد گریه کردم تاحالا ولی خب فایده نداره

به این فکر کن که چه خواهرای خوبی داری که اینقد خواهر زادشونو دوس دارن دقیقا عین پسر من و خاله هاش ولی من خوشحالم از این بابت چون نشون میده خیلی دوسش دارن.

بازی بازی بازی صبر
تنها راه نجاتته
باید انقدر بازی کنی و سرگرمی بهش بدی (چیزایی که دوست داره)
که یاد اونا هم نکنه
منم با خانواده همسرم ي جا هستیم اما همیشه خودم سرگرمش میکنم

مجردن خواهرات؟کاش من یدونه فقط خواهر داشتم کمکم میکرد تو بچه داری 😥

بچه همه اینجوریه ...ناراحتی نداره اقتضای سنشه ...بعد اونایی که میگی مثل شما که مادرین دلسوز نیستن دوسشدارنا خیلیم دارن ولی چون بچه خودشون نیستش درک نمیکنن شمای مادرو ...بنظرم جدی باهاشون حرف بزن اینده بچت دست خودته بعدا میگن میخاستی نذاری

عزیزم یه مدت اینجوره ما با داداشم تو یه ساختمون بودیم اینقد بچه ش به خواهرم وابسته بود هممون نگران بودیم ازدواج کنه بچه نابود میشه ولی نه بزرگتر شد همه چی عوض شد

ازهمين الان نزار دلسوزياي بيخود کنن
من پسرم کلاس اوله ازبس برادرام پشتش ميگيرن بهش محبت ميکنن اصلا خونه نميا مدرسه نميره کلا سه چهار روز رفته مدرسه تاهم پدرش ميخواد جلوش بگيره کتکش بزنه نميزارن اسيرشديم ازبس اين چند روز مشت توسرخودم زدم سردردم هميشه

خب چرا انقدر با یکی رفت و آمد میکنی که کنترل تربیت بچت از دستت در بره؟؟؟

از تاپیک های قبلت فهمیدم خونه باباتی ، میتونم بپرسم چرا ؟ ۲شکم خونه بابات حامله شدی؟ شوهرت کجاس؟ چرا نمیرین خونه جدا بچه ت ۲ سال و نیمشه

چرا از خونه ی بابات اینا نمیرید ؟

تو یه ساختمونید با خواهرات؟؟ چرا بهشون نمیگی دخالت نکنن اخه

عزیزم، زیاد خونشون رفت و امد داری؟

چرا به خواهرات نمیگی اینطوری نکنن

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۲ سالگی
سلام به همه
یادم نمیاد تو چندماه گذشته ب اندازه ی امروز خسته شده باشم
هم جسمی هم روحی
یکم راهنماییم کنید از تجربیاتتون بگید
تو پروسه ی ترک پوشکیم همه چیز داره خوب و عالی پیش می‌ره جز پی پی
پسرم وحشتناک از پی پی کردن میترسه،در حالیکه من تو این ترسیدنه نقشی نداشتم هرررررررررکاری بگید کردم،قصه گفتم تو دستشویی شعر خوندم(با محتوای پی پی)رقصیدم شکلک درآوردن نازش کردم بوسش کردم بغلش کردم توضیح دادم اسباب بازی خریدم و .‌.......
یعنی امروز رسماً از گریه هلاک شد
سه روز پی پی ش نگه داشته بود(تو ۸روز ک از پوشک گرفتمش دوبار تو شرتش کرده،یک بار خیلی یهویی و اتفاقی تو دستشویی ک بعدش یک عالم گریه کرد و من با مسخره بازی و بیا بشورشون برن خونه شون و .... ساکتش کردم حتی خندید،یه بار دیگه تو دستشویی اما با کلی گریه و نصفه،امروز داشت منفجر میشد اما نمی‌کرد ولی گریه هم میکرد چون داشت میومد میترسید)
سوال من الان اینه،تو روحیه ش اثر نذاره یه وقت؟؟
کلا خیلی به دهن من نگاه می‌کنه تو همه چیز م از من حرف شنوی داره،منم تو موقعیت های مختلف براش توضیح دادم ک چ کنه
اما امروز تو اون چهار پنج ساعتی ک درگیر پی پی بودیم یه وقت هوایی سه مادر عالی بودم یه وقتهایی هم وحشتناک

چیکار کنم؟؟اونایی ک تجربه مشابه دارید
فقط پیشنهاد ندید ک موقع پی پی پوشکش کنم چون منتفی این قضیه