سلام
تاپیک نه چندان محبوب
چند روز پیش جلوی مهد کودک بودم، فلورا اصرار کرد که بریم تو، آروم و بی سر و صدا وارد شدیم، به خیال اینکه یا بچه ها خوابن یا در حال آموزش و بازی
اما با صدای داد زدن مربی سر بچه ها مواجه شدم.
به محض اینکه منو دید آروم شد و اومد برای صحبت با من
دلم لرزید برای همه ی مامانای شاغل و برای همه ی بچه هایی که با داد کشیدن و نکن و نریز روزشون رو میگذرونن.
من خودم شاغل بودم، 20 سال
کارم رو با موقعیت اجتماعی بالا و درآمد بالا ول کردم.
کارم رو به صورت مستقل ادامه دادم( یک و نیم سال تو خونه، بعدشم دفتر زدیم با دوستم)
بچه هاتون رو که میزارین مهد
نمیدونین چه طوری رفتار میکنن باهاشون
مامان یکیشون پرستار بود، یکی معلم، یکی کارمند بانک
بچه دو ساله رو تنهایی گذاشته بودن تو یکی از اتاقا، واسه خودش غذا میخورد، اگه چیزی تو گلوش پرید چی؟ 😔
داشت ته مونده ی غذاهای بقیه رو میخورد و غذای خودش مونده بود تو ظرفش
میفهمم مجبورین گاهی
میدونم نیاز به استقلال مالی و آرامش دارین
میدونم دوست دارین گاهی بچه هاتون پیشتون نباشن.
همه رو میدونم
منم مثل شمام
اما حداقل کاری که میتونین بکنین، گاهی سرزده برین مهد بچه هاتون، ببینین بچه هاتون تو چه حالی هستن.
پول اضافی به مربی هاتون بدین، بگین میخوام حواست کامل به بچه م باشه.
از بچه هاتون بپرسین مربی چه رفتاری میکنه باهاشون.
اما واقعا انصاف نیست بچه 2 ساله رو دست غریبه سپردن
دلم پیش بچه هاتونه

من شاغل بودم طراح سایت ودرامدخوبی داشتم منتهی به خاطر دخترم نرفتم چون کسی نبود نگهش داره مهد ام دلم نیومد بفرستم

من خودم از اون مربیه بد ترم برا بچه هام از بس. دست تنها بودم از بس شلوغن. و از بس. کسی نیست به دادم برسه وقتی برا خودم ندارم

وای خدایا🥲 چطور ازجگرگوشه هاشون میگذرن ، مثلا بچه به اون کوچیکی رو ۷یا ۸ بیدارمیکنن واسه مهد...یکی ازاشنایان دور ما ، بچه زیزدوسال میزاشت مهد ازصبح تا غروب اخرشم بخاطرکارش طلاق گرفت حاضرنشدازکارش دل بکنه بچه اواره شدبین مادروپدر ومهد ،،، پدرشم سریه ماه ازدواج کرد🥹ایناروخوندم یاداون دختر کوچولو افتادم

چه بد و سخت

وای بمیرم براشون 🥺

سلام عزیزم خوبید
میتونم یه لحظه خصوصی پیام بدم یه سوال داشتم

من پرستار بچم جلو چشم ما قربون صدقه میرفت. روز مصاحبه یک کلاسور پر از مدارک دوره هاش اورد. خلاصه نگم یه ادم پست دروغگو و ریاکار فقط یک روز از دوربین نگاه کردم چه جوری تو خونه با عصبانیت بشقاب پرت میکنه جلو چشم بچم که باهاش تنهاست. به همسرم گفتم اب دستته بذار زمین برو خونه فقط.... اینکه دیگه مهد. منم الان مرخصی بدون حقوقم تا وقتی سه ساله بشه مستقلش کنم بذارم مهد

خدا مامان منو و همه مامانا رو نگه داره که همچین مسئولیت و فداکاری رو در حق ما و بچه هامون میکنن

چقددلم گرف

من از ۱۹ سالگی کار گردم و دستم تو جیب خودم بود کارمم بسیار عالی بود و دوسش داشتم ولی فقط بخاطر دخترم نرفتم دیگه

واقعا اینطوریه؟؟من میخ‌استم یه سال دیگه دخترمو بفرستم مهد خودم شاغل نیستم بخاطر اینکه بچم اجتماعی شه و با همسناش وقت بگذرونه

آبجیم و شوهرش کارمندن
پسرش ۴ ساله امسال گذاشته مهد
می‌گفت اومده خونه گفته مامان خانوممو صدا زدم گفته درد کوفت
آبجیم رفته بود گفته بود چرا همچین حرفی زدین بچه ۴ ساله چی می‌فهمه
اونام گفته بودن دروغ میگه

من شاغل نیستم
ولی میبرم تعاملش خ خوب شده
تایم کیفی مون بالا رفته.
ولی خودم‌نظارت دارم اونجا
و قراره از ۳ سال که تنهایی بفرسمتش جاهایی که با دوربین مهد و گوشیم ببینمش

من خودم شاغل نیستم ولی اگه بودمم نمی‌رفتم بخاطر این موضوعات هیچکس مثل مادر با بچه خوب رفتار نمیکنه

خداروشکر مادر شوهرم که خالم هست نگه‌ میداره

منم الان دو سال هست که نمیرم سر کار و تقریبا ۱ ماهه که بیمه بیکاری م تموم شده ولی چون واقعا ن دوست دارم بخاطر بچه من کسی آرامش و زندگیش ب هم بخوره پیش کسی نمیزارم در صورتی که خواهرم و پدر و مادرم نزدیکم هستن و خانواده همسرم ولی ترجیح دادم فعلا سر کار نرم ولی خب نمیشه تعمیم داد همه مهد کودک ها این جوری نیستن و یا واقعا ی سری مادرا مجبورن برن سر کار حالا یا بخاطر شرایط مالی یا شاید تعهدی که دارن امیدوارم نسل بعدی نسل خوبی باشن چون تلاش ما برای همین امر هست 🥰🥰

عزیزم همه مربی ها اینجوری نیستن من خودم مربی پیش دبستانی ام و واقعا عاشق بچه هام جوری ک وقتی تعطیل میشد مدام بچه ها بهم زنگ میزدن و بهانه می‌گرفتم اون مربی ک این رفتار داره واقعا عقده ای هس فقط یه آدم عقده ای میتونه سر یه طفل معصوم داد بزنه ولی خودمم بخاطر دخترم کارمو ول کردم دیگه نرفتم

کار اشتباه مادرها میدونی چیه؟ اینکه مهدهایی نمیذارن که دوربینش به گوشی مادرها متصل میشه. اینجا چندتا مهد هست که مادرا میتونن از طریق گوشیشون هر لحظه بچه و کلاس رو چک کنن
دوستم معلم مهد بود و متأسفانه میگفت گاهی تو مهد به بچه ها خواب آور میدن که فقط بخوابه. خوراکی بچه ها بهشون داده نمیشد. بچه ها هم که بی زبون

من تا۴سال نشه نمیدمش مهدحتی اگرگشنبه بخوابیم.شوهرم ازکارش زده صباکنارش باشه تامن بیام بعداون بره.سختی وکمبودبرام مهم نیس.فقط آرامش بچم ودلواپس نبودنم مهمتره.پیش باباش هست خیالم آسودس.

چقدر بد🥺
منم بخاطر همین اصلا موافق مهد گذاشتن تو این سن نیستم
من مادرم حتی اگه دعواشم کنم دلم به حال بچم میسوزه همه جوره حواسم بهش هست
غریبه ک مث من نمیشه

منم شغل و درامد خوبی داشتم ،ولی باردار که شدم دیگه نرفتم با اینکه شوهرم بیکار شده و واقعا به اون درامد نیاز داریم ولی منم نمیتونم بچمو بسپارم به مهد و نشستم تو خونه

چه تجربه آشنایی..منم چند روز پیش پسرمو بردم برای بازی با همچین صحنه ای مواجه شدم..تا چند روز حالم آشفته بود..🥺🥺